در سالهای اخیر بحران مهاجرت به یک مشکل بینالمللی تبدیل شده و در این میان بخشی از کشورها به عنوان مقصد و برخی به عنوان مبدا شناخته شدهاند. برزیل یکی از مقاصد جذاب برای مهاجران است. اما ما در کجا ایستادهایم
شفاآنلاین>سلامت> چند سال قبل آقای بولسونارو رئیس جمهور فعلی برزیل، مهاجران ایران و چند کشور دیگر را «تفالههای جهان» توصیف کرد. اگر چه بیان این مطلب مربوط به زمان پیش از ریاست جمهوری اوست اما برای ما ایرانیان این موضوع احتیاج به تاملی عمیق دارد.
در سالهای اخیر بحران مهاجرت به یک مشکل بینالمللی تبدیل شده و در این میان بخشی از کشورها به عنوان مقصد و برخی به عنوان مبدا شناخته شدهاند. برزیل یکی از مقاصد جذاب برای مهاجران است. اما ما در کجا ایستادهایم؟
به عنوان یک دانشگاهی بر خود لازم میدانم تا توجه نخبگان را به مواردی جلب نمایم؛
نخست آنکه به نظر میرسد موج جدیدی از مهاجرت در حال وقوع است. چند روز قبل سرپرست محترم سازمان نظام پزشکی(medical) در یک سخنرانی عمومی خاطرهای به شرح زیر تعریف کرد: «در جلسهای که تعدادی از دانشجویان سال آخر رشته پزشکی که دورهشان تمام شده بود، برگزار کرده و من هم در این مراسم به عنوان معلم حضور داشتم، بعد از گرفتن عکسهای یادگاری، از این دانشجویان پرسیدم که بعد از دانشگاه چه برنامهای خواهید داشت؟ و متاسفانه قریب به اتفاق آنها گفتند که قصد رفتن از کشور را دارند و این حرفها موجب غصه و شکست برای من شد. زیرا میدیدم که حاصل سالها تلاش و فعالیت و این همه استعداد میخواهند از کشور بروند.»
شخصا به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مادر کشور و ارتباطی که با پزشکان و دانشجویان، دارم مطالب ایشان را تائید میکنم. با کمال تاسف شاهد هستیم که صف اخذ نوبت برای مصاحبه ویزای تحصیلی و یا ویزای کاری از برخی از سفارتخانهها برای همکاران علوم پزشکی به بیش از 1.5 سال رسیده است. همچنین در حال حاضر بخشی از مراجعین ما در دانشگاه دانشجویانی هستند که از سالهای ابتدایی ورود تقاضای مشارکت در پروژههای پژوهشی را دارند تا با درج نامشان به عنوان یکی از نویسندگان مقاله منتج از پروژه بتوانند راحتتر از دانشگاههای خارجی جهت تحصیلات تکمیلی و یا کار پذیرش بگیرند. با وجود آنکه تا پیش از این به علت متغیرهایی همچون بازار کار مناسب، درآمد مکفی، شئونات اجتماعی و... همکاران جامعه پزشکی تمایل زیادی به مهاجرت نداشتند اما آنچه که اخیرا مشاهده میکنیم آن است که بسیاری از پزشکان جوان و دانشجویان نیز دیگر تمایلی به ماندن در این سرزمین را ندارند.
از سوی دیگر این بحران مختص به جامعه پزشکی نیست و سایر اقشار تحصیل کرده کشور را نیز شامل میشود. کافی است سری به آموزشگاههای زبان خارجی بزنید. این همه متقاضی برای دریافت مدارکی همچون IELTS & TOEFL برای چیست؟ آیا عمده کاربرد این مدارک غیر از مهاجرت (Migration)است؟ جالب است که بدانیم مهلت انتظار برای پذیرش و ثبتنام در برخی از موسسات آموزش زبانهای غیرانگلیسی همچون بعضی از زبانهای اروپایی به بیش از یکسال رسیده است. آیا ما این همه علاقهمند به این زبانها داریم؟ از طرف دیگر روحیه نا امیدی از آینده به صورت چشمگیری در بین مردم گسترش یافته است.
سه سال قبل دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و اندیشه، نتایج آخرین پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان را منتشر کرد. براساس این پژوهش نزد هشتاد درصد مردم ایران چشم انداز فردا، روشنتر از امروز نیست. اگرچه پژوهشهای اینچنینی در کشور به تعداد کمی انجام شدهاند ولی اگر به اطراف خودمان هم نگاه کنیم به راحتی نتایج پژوهش فوق را تائید میکنیم. سرپرست محترم سازمان نظام پزشکی نیز در همان سخنرانی گفت: «شرایط فعلی کشور در زمینههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آنچنان سخت شده که بدون اصلاح ساختارهای غلط که گریبانگیر نظام شده، آینده روشنی متصور نیست.»
چند ماه قبل، از سفر فرصت مطالعاتی یکساله از دانشگاه یورک کانادا بازگشتم و برخی از خاطرات خود را تحت عنوان «یادداشتهایی از تورنتو» در فضای مجازی منتشر کردم. در بخشی از این خاطرات به انبوه مهاجران ایرانی مقیم تورنتو که عمدتا از کلاس اجتماعی بالایی هستند، در کنار گروهی از پناهندگان ایرانی اشاره کردم. همچنین چه در طول سفر و چه پس از آن مورد مشورت افراد زیادی که عمدتا از قشر تحصیلکرده بودند برای مهاجرت قرار گرفتم. متاسفانه باید اذعان کنم که تجربیات شخصی من از این صحبتها موید وقوع این موج جدید از مهاجرتهاست.
از سوی دیگر باید هشدار داد که برخی از هموطنان که توان مالی و یا علمی بالایی برای مهاجرت ندارند به دنبال پیدا کردن هرگونه راه برای فرار از کشور حتی در پوشش پناهندگیاند.
چند روز قبل خبرگزاری رسمی انگلیس اعلام کرد که ایرانیان یکی از اصلیترین متقاضیان پناهندگی در این کشور بوده و در سال 2017، 2500 ایرانی از این کشور درخواست پناهندگی کردهاند. بخشی از این افراد سوار بر قایقهای کوچک با به خطر انداختن جان خود و خانواده فاصله چند ده کیلومتری کانال مانش را به امید رسیدن به سواحل آن کشور طی میکنند. به راستی ما را چه شده است؟! جان کلام آنکه، به نظر میرسد نا امیدی از آینده شیوع گستردهای در بین هموطنان پیدا کرده و این امر موجب به راه افتادن موج جدیدی از مهاجرت شده است. این موج در بین گروههای مختلف مردم فراگیر بوده و از اقشار تحصیل کرده تا طبقات پائین اجتماعی را شامل شده است.
در کنار این موضوع بازتاب جهانی این قضایا، فرصتی را برای پوپولیستهای کشورهای مقصد مهاجرین ایجاد کرده است. ضمن اعتقاد به اینکه تزریق یاس و نا امیدی در شرایط فعلی کار صحیحی نیست، توجه بزرگان و اندیشمندان به اهمیت و فوریت موضوع را ضروری میدانم.پیمان سلامتی/ استاد پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تهران