کد خبر: ۲۰۸۲۳
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۱ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - 2014April 26
1- امروزه دولت‌ها برای به رخ کشیدن بینش مترقی و توسعه‌ای خود با شعارهایی پیش می‌آیند که در آن محوریت توسعه به انسان اختصاص داده شده است و طبیعی است که در این رابطه انسان سالم مد نظر باشد.
از طرف دیگر وقتی اهداف اصلی و کلیدی سازمان‌های مهم بین‌المللی در حوزه سلامت مانند سازمان جهانی بهداشت را ورق می‌زنیم قرار گرفتن سلامت در ردیف‌های نخستین ارزش‌های فردی و اجتماعی خودنمایی می‌کند. حال با این وصف، وقتی زمان تقسیم بندی و مشخص کردن سهمیه‌ها از بودجه کشور فرا می‌رسد حوزه بهداشت و سلامت در کجای صف قرار می‌گیرد؟!

2- مفاهیم سلامت معمولاً در کشور بومی‌سازی نمی‌شود. بهره‌گیری از علوم روز دنیا را نباید با ترجمان صرف آن علوم و بهره‌برداری از آن برای مصارف داخلی کشور همردیف دانست. هر کشوری ویژگی‌های فرهنگی، اقتصادی، اکولوژیک و سیاسی اجتماعی منحصر به خود را داراست که باید در برنامه‌ریزی‌های بهداشت و سلامت مدنظر قرار گیرند. به عبارتی هرگونه برنامه‌ریزی بهداشت و سلامت کشور باید مبتنی بر ارزیابی‌های تکوینی و اولیه اجتماعی و اپیدمیولوژیک و غیره باشد و در این ارزیابی‌ها تفاوت‌ها، تنوع جغرافیایی و جمعیتی و... هم از اهمیت بالایی برخوردارند.

3- ما با گذشت چندین دهه، هنوز نبود هماهنگی‌های بین بخشی در جهت سلامت افراد جامعه را شاهد هستیم که این جزیره‌ای عمل کردن بخش‌های مختلف مانند صنعت، کشاورزی، آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، بازرگانی و رسانه‌ها بویژه صدا و سیما با موازی کاری‌ها یا با اقدام‌های متعارض، مانع بزرگی در مسیر اعتلای سلامت افراد جامعه به شمار می‌رود. از سوی دیگر، مشهود است که ساز و کار مناسب و قوی برای نظارت بر اقدام‌های بخش‌های مختلف برقرار نشده است.
4- نابسامانی‌های بیمه خدمات بهداشتی درمانی در کشور بر کسی پوشیده نیست و ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه جدی و آرام‌سازی این آشفته بازار هستیم. حال این بر عهده متخصصان امر است که با هر شیوه‌ای که مناسب شرایط جاری کشور است مثلاً تجمیع یا خدمات ملی سلامت تصمیم‌گیری‌های کارآمد و اثربخشی را اتخاذ کنند.
5- در کنار مواردی که پیش‌تر ذکر شد، از چالش‌های بنیادین دیگر می‌توان به سلطه بی‌چون و چرای حرفه پزشکی بر تمامیت نظام سلامت اشاره کرد. استمرار چنین وضعیتی می‌تواند نوعی اعتیاد به پزشکی به بار آورد که در نوع خود آسیب‌های جبران‌ناپذیری را ایجاد خواهد کرد، چرا که در دوره‌های مختلف واحدهای تخصصی بهداشت وزارت بهداشت از وجود پزشکان بهره می‌گیرند. پس بزرگان و متخصصان گروه‌های مختلف بهداشتی کجا باید مورد استفاده قرار گیرند؟ متخصصانی مانند بهداشت محیطی‌ها، مدیریت خدمات بهداشتی‌ها، آموزش بهداشتی‌ها، بهداشت حرفه‌ای‌ها و... البته نباید نگاه مطلق و غیرمنصفانه به این مسأله داشت بلکه در صورت آزادسازی بیشتر فرصت‌ها برای استفاده از متخصصان بهداشتی - به عنوان میزبانان و صاحب خانه‌های اصلی واحدهای بهداشتی - باید نظارت و ارزشیابی‌های جدی و به دور از هرگونه تعصب را در مورد هر دو گروه از متخصصان و مسئولان بهداشتی و پزشکی انجام داد.
6- از چالش‌های زیربنایی دیگر که می‌توان در حوزه سلامت ذکر کرد وجود شکافی متأسفانه کهنه و قدیمی است که بین بخش آکادمیک و بخش اجرایی برقرار است. امروزه در اکثر واحدهای بهداشتی در سطوح مختلف یکسری فرایندها، دستورالعمل‌ها و محتواها جاری است که سال‌هاست مورد بازنگری و به روزرسانی قرار نگرفته است. به عبارتی ارتباط اثربخش و مستمری بین متخصصان و کارشناسان دو بخش یاد شده وجود ندارد و در برخی مواقع حتی فعالیت‌های متعارضی را هم شاهد هستیم و این به مانند پرنده‌ای است که هر یک از بال هایش مستقل از هم و ناهماهنگ فعالیت می‌کند. طبیعی است که ادامه چنین وضعیتی، رشد و بالندگی یک سیستم را دچار اختلال کرده است و باعث نامتوازن شدن مثلاً رشد یک بخش و تأخر در بخش دیگر می‌شود.
بخش اجرا نباید در فراخوان مشارکت همگانی خصوصاً مشارکت دانشگاهیان و متخصصان و پژوهشگران سستی به خرج دهد و متقابلا ً بخش آکادمیک نیز باید با تمام توان و با آغوش باز از ارائه خدمت به این بخش اجرایی استقبال کند.
در پایان نویسنده بر خود لازم می‌داند اذعان کند که آنچه بیان شد با نیتی دلسوزانه و به دور از نگاه‌های شخصی و مبتنی بر تجارب اندک او بوده است و با نهایت تواضع پذیرای هرگونه نقد احتمالی است که خوانندگان محترم بر آن وارد می‌دانند.


 دکتر محتشم غفاری
دانشیار آموزش بهداشت و ارتقای سلامت
 دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی


 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: