کمتوانی ذهنی از لحاظ آماری به این صورت تعریف میشود، عملکرد شناختی که براساس آزمون استاندارد هوش، معادل دو انحراف معیار زیر میانگین جمعیت عمومیباشد، سن شروع کمتوانی ذهنی زیر ۱۸ سال بوده و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهایی است که در هر سن خاص بهطور معمول از فرد انتظار میرود
شفا آنلاین>اجتماعی>ایجاد مراکز نگهداری از افراد کمتوان ذهنی بهویژه برای موارد عمیق و نیازمند به نگهداری به صورت مراکز روزانه و نیز شبانهروزی، ایجاد پوشش بیمهای ویژه، ایجاد مراکز تشخیصی با توان دستهبندی، تعریف مشاغل ساده و مناسب برای این افراد و وضع قوانین مورد نیاز در جهت کمک به این افراد و خانوادههای آنان بسیار حیاتی است.
عقب ماندگی ذهنی که به آن کمتوانی ذهنی نیز میگویند اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص میشود.کمتوانی ذهنی از لحاظ آماری به این صورت تعریف میشود، عملکرد شناختی که براساس آزمون استاندارد هوش، معادل دو انحراف معیار زیر میانگین جمعیت عمومیباشد، سن شروع کمتوانی ذهنی زیر ۱۸ سال بوده و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهایی است که در هر سن خاص بهطور معمول از فرد انتظار میرود.
میزان شیوع این اختلال ۳-۴ مورد در هر هزار نفر جمعیت ۱۵-۱۹ سال است، نوع شدید با بهره هوشی ۲۵-۳۵ این افراد از تربیتپذیری پایینی برخوردارند و نوع عمیق که بهره هوشی کمتر از ۲۵ داشته و نیاز به نگهداری در موسسات دارند. در نوع خفیف، فرد آموزشپذیر است، اما در نوع متوسط فرد تربیتپذیر است این تقسیمبندی نشان میدهد که توجه به این افراد و کمک به خانوادههای آنان ضرورت دارد.اختلالات ژنتیک و تغییرات کروموزمییکی از مهمترین علل این مشکل است. ضمن اینکه عفونتهای رحمیو ابتلای به بیماری سرخچه و توکسوپلاسموز نیز در بروز عارضه نقش دارند. آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است که از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند، به ویژه عوامل کروموزومیمانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخچه و توکسوپلاسموز مادرزادی. در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشکل و خونریزی جمجمه و اشکالات تنفسی حین زایمان و ….. نیز مؤثر است.
ضربات شدید به جمجه کودک، زردی(یرقان) سیانوز (سیاه شدن)، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج، کمکاری تیروئید از عوامل بعد از تولد است که با مواظبت از کودک بهویژه قبل از سن چهارسالگی میتوان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری کرد.
عوامل محیطی و اجتماعی شامل فقر، سوءتغذیه، ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی و اجتماعی بد، محرومیتهای فرهنگی و استرسهای مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک نیز تاثیر حداقلی در این عارضه دارند.
بیماریها و ناتوانیهای جسمیشامل صرع، انواع فلج اندام، ناتوانیهای جسی- حرکتی، ناشنوایی و نابینایی بههمراه مشکلات هیجانی و رفتاری بسیار ملموس داشت البته مشکلات آموزشی و تربیتی و همچنین مشکلات خانوادگی متاثر از این عارضه بسیار شدید است.
توجه ویژه به خانواده این کودکان از طریق حمایتهای آموزشی و نیزدرک و همدلی با آنان به منظور کاهش احساسی منفی آنان و همچنین، آموزش و اطلاعرسانی عمومیدر جهت کاهش قضاوت و انگ اجتماعی بههمراه ایجاد مراکز آموزشی و تربیتی ویژه این کودکان باید در برنامهها لحاظ شود.
یادداشتی از دکتر سید مرتضی خاتمی**نائب رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی