کد خبر: ۲۰۴۲۳۵
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۷ - 2018July 30
در طول دوسال گذشته بي‌ترديد تعداد قابل توجهي از بيماران مورد قصور پزشكي كوچك و بزرگ قرار گرفتند. نه تنها اين، بلكه بيماران بسياري به درمان‌هايي نياز پيدا كردند كه امكانش نبود
شفا آنلاین>سلامت>حدود دوسال از درگذشت كارگردان بزرگمان، «عباس كيارستمي» می‌گذرد. همه ما سروصداهاي فراواني را كه در زمان مرگ او و حتي قبل از آن در مورد احتمال قصور پزشكي(Medical Failure) به راه افتاد به خاطر مي آوريم. هيجان هنرمندان، اصحاب رسانه و مردم عادي را كه از فقدان بخشي از فرهنگ‌شان اندوهگين و از احتمالِ مراقبت ناكافي از او به خشم آمده بودند.

در طول دوسال گذشته بي‌ترديد تعداد قابل توجهي از بيماران مورد قصور پزشكي كوچك و بزرگ قرار گرفتند. نه تنها اين، بلكه بيماران بسياري به درمان‌هايي نياز پيدا كردند كه امكانش نبود. بسياري از مردم از بيماري‌هايي رنج بردند و حتي مردند كه تشخيص داده نشد. چه بسيار درمان‌هاكه طبقات بالاترِ اجتماعي به آن دسترسي يافتند اما طبقات پايين نه. در طول سال گذشته بيماران فراوان با امكانات محدود بيمارستان‌هاي آموزشي و دولتي در راه‌روهاي تنگ و اتاق‎هاي تنگ و تاريك آن با دشواري فراوان مورد معاينه و مداوا قرار گرفتند. امكانات و اطلاعات در مورد بسياري از بيماري‌هاي اورژانس، نظير سكته مغزي(Stroke) حاد هم چنان در حد بسيار پاييني قرار داشت. مراكز مناسبي براي نگه‌داري از بيماران مزمن و ناتوان و یا مراكز نگه‌داري و توان‌بخشي به ميزان كافي تهيه نشد و بی‌شمار مثال‌های دیگری که می‌توان بیان کرد.

به‌نظر مي‌رسيد هنرمندان و اصحاب رسانه با واكنشي كه در مورد عباس كيارستمي از خود نشان دادند حساسيت بالايي در مورد مسائل و مشكلات سلامت داشته باشند، چرا كه به دليل نقش كليدي در شكل‌دهي تصورات عمومي مي‎توانند نقشي بي‎نظير در رفع مشكلات سلامت و شكل‎دهي درخواست‎هايي مناسب از دولت و جامعه بازي كنند. مگر نه اين‌كه جنس بخش مهمي از مشكلات از جنس فرهنگ است، فرهنگي كه بيمار، پزشك و مسئول در آن اشتراك دارند. اين حساسيت بالا را مي‌شد به فال نيك گرفت.  انتظار مي‎رفت هنرمندان، روشنفكران و اصحاب رسانه كه برخلاف افكار عمومي به‌صورت فصلي به هيجان نمي‌آيند نقشي روشنگر و در خواست كننده اما به شكلي ملایم و البته مداوم ايفا كنند.

نگارنده شايد براي اولين‌بار و در زمان حياتِ عباس كيارستمي توجه عمومي را به مشكل درماني او جلب كرد و موضوع  او را نه تنها براي درمان خود او بلكه بيشتر به‌عنوان مشتي نمونه خروار و براي برشمردن مشكلات سلامت كشور مورد اشاره قرار داد. در يادداشتي با عنوان «ديدن  و ديده شدن» گفتم كه عباس كيارستمي كه بيش از ديده شدن به ديدن و نشان دادن علاقه داشت حالا هم با بيماري خود به شكلي غيرمستقيم دارد به مشكلات سلامت كشور اشاره مي‌‌کند.

حالا با همان لحن مي‌خواهم بپرسم آيا در طول دو سال گذشته هنرمندان ما هم به همين ديدن و نشان دادن ادامه دادند يا خير؟

راستي در چند كمپين اطلاع رساني براي درمان سكته مغزي و قلبي حاد (بدون دريافت سكه ) شركت كردند؟

خبر دارند كه در استان سيستان‌و بلوچستان كم‌تر از انگشتان دست سكته قلبي(heart attack) حاد درمان شده است؟ در جستجوي كدام‌يك از كمپين‌هاي انجمن‌هاي علمي في‌المثل در مبارزه با مصرف قليان و دخانيات در اماكن دربسته برآمدند و آن را تقويت كردند؟ آيا بنيادهاي بيماري‌هاي مختلف را به انحا مختلف ياري رساندند؟ آيا بنياد عباس كيارستمي براي حمايت از بيماران دستگاه گوارش براي تحقيق در مورد معضلات سلامت كشور و.. به‌راه افتاد؟ براي حمايت از قربانيان قصور پزشكي چطور؟ آيا اين روال معمول در جوامع مدرن نيست؟ آيا در خواست براي گسترش مراكز دولتي نگه‌داري بيماران و سالمندان را شنيدند؟

من اطمينان دارم آخرين داستان غم‌انگيز كيارستمي كه به بهايي گزاف مشكلات سلامت را در پيش چشم‌ها گستراند پايان نخواهد يافت.  هنرمندان و فرهيختگان ما داراي اين توان و علاقه‌مندي هستند كه حساسيت خود به مشكلات سلامت را با اشكالي مدرن و از نظرگاهي اجتماعي و نه انفرادي تداوم بخشند و در حيطه‌هايي حتي فراتر از موارد برشمرده بالا به نمايش بگذارند.

بد نيست هرسال سال‌روز مرگ او را روز حساب چنين فعاليت‎هايي مثلا «روز بيمار» بناميم و از خود بپرسيم؛ در سال گذشته در جهت كمپين‎هاي ياد شده تا چه حد فعال بوده‎ايم؟ من خود هرسال چنين خواهم كرد. براي چنين فعاليت‎هايي هيچ‎گاه دير نيست. پزشكان و انجمن‎هاي پزشكي آماده‎اند نواحي درد و نقاط ضعفي را كه هنرمندان مي‎توانند بيشترين تاثير را داشته به ايشان نشان دهند.
دكتر بابك زماني

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: