میگن این دارو مال این مریضی نیست، برای کسانی ست که خونریزی دارند و میگن عارضه هم داره
شفاآنلاین>سلامت> با چهرهای که کمی عصبانی بود ولی نه آنقدر که از ادب و نزاکت خارج شود، بین مریض و بیاجازه وارد شد.
به گزارش شفاآنلاین، آقایی سی و چند ساله با چهرهای که خطوطش از عصبانیت درهم رفته بود، جلوی من ایستاد و با قیافهای حق به جانب گفت: «شما این دارو (منظور کپسولtranexamic acid) را برای لکهای همسر من نوشتهاید؟» گفتم: «بله، مگر مشکلی پیش آمده؟»
گفت: «میگن این دارو مال این مریضی نیست، برای کسانی ست که خونریزی دارند و میگن عارضه هم داره.»
گفتم: «کی میگه؟» گفت: «خانم دکتر ...»
برای او توضیح دادم که این دارو در چند سال اخیر برای درمان لکهایی از نوع ملاسما که همسرش هم به آن مبتلاست توصیه میشود و تجویز آن اصلا یک مسئله غیرعادی نیست. ضمن اینکه دوزی که برای درمان ملاسما استفاده میشود خیلی کمتر از دوزی است که برای بند آمدن خونریزیها استفاده میشود.
بعد از کمی توضیح قانع شد و با عذرخواهی از پیش من رفت، ولی من با این سوال بیجواب باقی ماندم که چه شده که همکار پزشکم، قبل از اینکه در این زمینه تحقیقی کند و قبل از اینکه بداند جدیدا در کتابها و مقالات درماتولوژی این دارو بهعنوان درمان پذیرفته و مطرح شده، با چنین جملاتی بیمار و همراهش را پریشان کرده؟! گیرم هم که حق با او بوده و پزشکی داروی عارضهدار برای بیماری تجویز کرده؛ آیا این نحوه گفتن به بیمارِ بیاطلاع، بهترین نوع گفتن است؟!
همکاری تعریف میکرد که یک بار لیزر hair remova- ناحیه بیکینی برای بیماری انجام دادم. از آنجا که این ناحیه پیگمانته است، احتمال سوختگیهای خفیف که اغلب زود بهبود مییابند و جوشگاه هم به جا نمیگذارند، زیاد است پس این احتمال را از قبل با بیمار درمیان گذاشتم و او با علم به آن رضایت به لیزر داد. بعد از لیزر بیکینی برای فرد مورد نظر طبق احتمالی هم که از قبل گفته شده بود، سوختگی خفیفی ایجاد شد اما بیمار به جای مراجعه به پزشکش به همکار دیگری مراجعه کرد و متاسفانه آن همکار بهرغم آشنایی با این نوع عوارض لیزر به بیمار میگوید: «تاکنون من سوختگی به این شدت ندیده بودم و این سوختگی به احتمال زیاد برای شما جوشگاه ایجاد خواهد کرد.» همین صحبت کافی بود که با اینکه بیمار بعدا کاملا بهبود یافته بود و جوشگاهی هم نداشت، به صرافت شکایت بیفتد و قصدش را عملی کند و الی آخر. عمده استنادش هم صحبت آن همکار خوشنیت بود!
البته اغراق و دور از واقعیت است که عامل هر شکایت پزشکی را فردی از خانواده پزشکان بدانیم و دور از انصاف است که پزشکانی را که اخلاقمدارانه در غیاب همکاران، از آنها دفاع میکنند، نبینیم ولی متاسفانه کم نیستند پروندههای شکایتی که فرد یا افرادی از گروه پزشکی در آنها نقش کاتالیزور و سرعتبخش دارند. بیگمان مخاطبان گرامی هم خصوصا آنها که سابقه طولانیتر دارند از این بیاخلاقیها حداقل یک یا چند مورد در طول فعالیت حرفهای ملاحظه کردهاند.
و اما چرا؟ جلوی این سوالات سخت همیشه یک چرای آزاردهنده و حلنشده نشسته و مخاطب را به چالش میخواند؟ آیا از اشخاصی که تحصیلکرده و قاعدتا فرهیختهاند، چنین انتظاری میرود؟ اگر افرادی از آنها اینگونه نیستند و به همکاران خود هم رحم نمیکنند، این چه تبیینی دارد؟ و از کجا آب میخورد؟
هر کسی ممکن است به این سوالات پاسخی بدهد ولی جامعهشناسان و روانشناسان کلید اصلی مشکل را در نوع روابط افراد اجتماع میدانند، خصوصا که این روابط اخلاقمدار باشد یا نباشد را بسیار مهم میدانند. حقیقتا تجارب روزمره هر یک از ما در روابطی که با دیگران داریم مرتب غیبت اخلاق را به ما گوشزد میکند. طلاییترین قانون اخلاق که شاید از سپیدهدم زندگی بشریت در این کره خاکی مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه بوده، بسیار ساده است؛ «آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.» متاسفانه ما در روابط روزمره خود اغلب خلاف این قاعده را ملاحظه میکنیم و اغلب آنچه را برای خود میپسندیم برای دیگران نمیپسندیم و برعکس! درنتیجه شیوع رذیلتهای اخلاقی مانند دورویی، ریا، قدرنشناسی، حرص، طمع و از همه مهمتر «حسادت» بین ما زیاد است. گاهی این ویژگیها در ادبیات و آینه آثار بزرگان و نویسندگان ما مانند حافظ و سعدی و حتی در زمان حاضر در صادق هدایت و جمالزاده بروز یافته است.
حال اگر بین ما پزشکان هم که به نوعی فرزند همین جامعهایم همین ویژگیها کموبیش ملاحظه شود، خیلی جای تعجب نخواهد بود. حقیقتش این است که صرف درس خواندن و تحصیل کردن برای هیچکس فرهیختگی و ارتقای فضایل اخلاقی به ارمغان نمیآورد. همه میدانیم بین ما پزشکان(physicians) حتی علم و تئوری اخلاق پزشکی هم رونق خوبی ندارد، چه برسد به مسائل عملی در این حیطه.
متاسفانه هنگامی که در غیاب پزشک قبلی بیمار به معالجه وی میپردازیم، میل به برتر جلوه کردن در چشم بیمار بر حفظ حق و آبروی همکاری که الان حاضر نیست، غلبه مییابد و با بیمار طوری سخن میگوییم که فکر کند بخت یارش بوده که ما را پیدا کرده و نزد ما آمده است. وقتی اخلاق و رعایت حقوق دیگران از خانه وجود ما رخت میبندد، خودخواهی و حسادت از در دیگر وارد میشود. گاهی جلوی وجدان خود چشم باز میکنیم و میبینیم تمام جرم کسی که علیه او ناجوانمردانه حرف میزنیم این است که موفقیتاش از ما بیشتر است! هرجا که منافع مالی و اقتصادی بیشتر است، بیاخلاقیها هم بیشتر است زیرا انگیزه پنهان بیاخلاقیها نفع و سود بیشتر است بنابراین تصادفی نیست که بخش زیادی از اینگونه مسائل در حوزههایی مثل جراحی، زیبایی و لیزر اتفاق میافتد، غافل از اینکه این بیاخلاقی ممکن است در کوتاهمدت منافع فاعل آن را تامین کند ولی در طولانیمدت نه منافع شخص بیاخلاق را تامین خواهد کرد، نه منافع کلان جامعه پزشکی را. به قول سعدی، حال اینان مانند کسی است که «بر سر شاخ نشستهاند و بُن میبرند!»
ما ممکن است کوتهبینانه برای جذب یک یا چند بیمار از همکار دیگری بدگویی کنیم، غافل از اینکه رسم بدی را بنیان میگذاریم تا همکاران دیگر هم در واکنش همین کار را برای ما انجام دهند، درنتیجه آنچه که بیش از همه آسیب میبیند، اعتبار و قدر و منزلت جامعه پزشکی است. میتوان گفت اگر جامعه پزشکی از آسیب موقعیت خود در جامعه نگران است و از بعضی انتقادهایی که علیه آن میشود گلایه دارد باید گوشه چشمی به «خود» داشته باشد و ابتدا بیماریهایی را که خود به آن مبتلاست، معالجه کند.
به نظر میرسد بهترین علاج این درد اهتمام بیشتر همراه التزام استوارتر به اخلاق عموما و اخلاق پزشکی خصوصا است. ما پزشکان و خانواده پزشکی باید بدانیم همه اخلاق پزشکی آن درس دو واحدی دانشجویی نیست که سر کلاسش حاضر نمیشدیم و به مطالعه آن اهمیت نمیدادیم و خاطرمان جمع بود با دستیابی به جزوهای دست چندم و کمی روخوانی از آن، نمره قبولی ما تضمین است!نادر اربابی- متخصص (Expert)پوست و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد قم/ سپید