شفاآنلاین:یکی ازقضات دادگاه کیفری یک استان تهران در مطلبی به بیان جزئیات جالب جراحی اشتباه دو بیماردریک بیمارستان پرداخته است.
به گزارش
شفاآنلاین ،قاضی محمد باقر قربانزاده نوشته :"یک روز
نزدیکیهای ظهر، ابتدا خانمی که دردستش پروندهای بود و با دست دیگرش بازوی
مردی را گرفته بود وارد شعبه شد. پشت سرش نیز، مردی که زیربغلش را جوانی
گرفته بود و به سختی راه میرفت وارد شدند. مرد روی یکی ازصندلیها نشست.
همراهان مرد تا خواستند صحبت کنند، او با اشاره دست از آنها خواست سکوت
کنند تا خودش حرف بزند.احساس کردم بهدلیل اینکه نفسش بندآمده یا تنگی نفس
دارد قادربه صحبت نیست.
ازجایم بلندشدم ویک لیوان آب به دستش دادم. گفتم
عجله نکنید هروقت حالتان مساعدترشد حرفتان را میشنوم. مرد جرعهای از آب
خورد و لیوان را روی میز گذاشت. نفسش همچنان تند میزد. پساز چندلحظه شروع
به صحبت کرد. گفت آقای قاضی من شکایت دارم.گفتم ازچه کسی؟ گفت از دکتری که
من را جراحی کرده است. پرسیدم چه اتفاقی افتاده است و چرا باچنین وضعی
آمدی اینجا؟ گفت پساز ترخیص از بیمارستان، به کمک همسر و پسرم، یکراست
آمدم اینجا تاخودتان آنچه به سرم آمده را با چشم ببینید و حقم را پایمال
نکنید. میخواهم خودتان هم قاضی باشید و هم شاهد.
گفتم آنچه مهم است
داشتن سند و مدرکی است که ادعای شما را ثابت کند. ضرورتی نداشت باچنین حال و
روزی از بیمارستان بیایید اینجا. گفت فکرکردم تاجای زخمم بهبود پیدانکرده،
اگر بلافاصله شکایت کنم، بهتراست. پرونده را که همچنان دست همسرش بود
خواستم. گفتم اجازه بده پرونده رانگاهی بکنم ببینم چه خبراست.گفت خواهش
میکنم اول حرف و درد دل من راگوش کن بعد سرت را بکن توپرونده.
گفتم
لااقل پرونده را بدهید ببینم اصلاً مربوط به این شعبه است یامال شعبه دیگری
است شاید به اشتباه آمدید اینجا! پرونده را گرفتم مهر ارجاع آن را دیدم
وپرونده رابستم. گفتم: بسم الله! حال هرچه میخواهد دل تنگت بگو: مرد
دکمههای پیراهنش را بازکرد و خواست گوشهای از باند را هم بردارد
وآثارجراحتی که برسینهاش بود را نشان دهد.گفتم نیازی به این کارنیست.
تعریف کن ببینم چه شده است؟ آهی کشید و گفت: من برای برداشتن گوشت اضافی که
درسینهام داشتم دربیمارستان بستری شدم. صبح من را به اتاق عمل بردند و
بیهوش کردند. بعد از انتقال به بخش، کمکم که بههوش آمدم و حالم قدری
بهتر شد، متوجه شدم بدنم ازدوجا بشدت میسوزد و درد میکند. درد و سوزش
قسمت سینه برایم طبیعی بودچون میدانستم عمل کردهام. اما از اینکه قسمت
پایین سمت راست شکمم نیزمیسوخت و درد میکرد تعجب کردم. پرستار را صدا زدم
و علت را پرسیدم. گفت: موقع عمل جراحی، اشتباهی رخ داده است. فردی که نام و
فامیلی وی با شما یکی بوده، درنوبت عمل جراحی «فتق» قرارداشته و پزشک
جراح، شما را با ایشان اشتباه گرفته و به تصوراینکه باید فتق شما عمل شود،
آن ناحیه را شکافته اما وقتی دیده شما فتق ندارید با بررسی پرونده
بیمارستانی هردوی شما، متوجه اشتباهش شده است، بنابراین پایین شکمتان
رادوخته وسینه شما راعمل کرده است! شاکی بیدرنگ قسمتی ازشلوارش راپایین
کشید. باند را از روی زخمی که بخیه شده بود برداشت و جای عمل شکمش رانشان
داد. گفت خواهش میکنم تا سر دیگران هم، چنین بلایی نیاورده این پزشک را
دستگیرکنید. عمل من به خیر گذشت اما ممکن است فردا قلب وکلیه بیماری را با
هم اشتباه بگیرد و هردو را درآورد!!ایران