کد خبر: ۲۰۳۰۲۸
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۹ - ۲۸ تير ۱۳۹۷ - 2018July 19
تعداد دخترانی که قربانی اسیدپاشان اصفهانی شدند در بعضی منابع تا 12نفر هم اعلام شده بود و این در حالی است که تنها چند نفر از آن‌ها درباره این حادثه با رسانه‌ها صحبت کرده و ماجرا را رسانه ای کردند.

شفا آنلاین>اجتماعی>ندا، سهیلا، مریم و مرضیه هیچ وقت لحظه لحظه‌های پاییز سال 97 را از یاد نمی‌برند. آن‌ها مانند هر روز مشغول رفت و آمد در خیابان های شهر اصفهان بودند و ناگهان مورد حمله اسیدپاشان قرار گرفتند. اسیدپاش ناگهان ظرفی از اسید بر بدن‌ها و صورت‌های‌شان ریخت و فرار کرد. تعداد دخترانی که قربانی اسیدپاشان اصفهانی شدند در بعضی منابع تا 12نفر هم اعلام شده بود و این در حالی است که تنها چند نفر از آن‌ها درباره این حادثه با رسانه‌ها صحبت کرده و ماجرا را رسانه ای کردند.

به گزارش شفا آنلاین:در تمام این سال‌ها دختران قربانی به گناه ناکرده لحظه‌های زجرآوری را روی تخت‌های بیمارستان گذراندند که تنها عکس‌هایی از صورت‌های باندپیچی شده‌شان که درد و رنج را فریاد می‌زد در رسانه‌ها منتشر شد. در تمام این سال‌ها قربانیان و خانواده‌های‌شان خواستار دستگیری متهمان این حادثه شدند اما هیچ وقت ردی از متهمان پیدا نشد و حال بعد از گذشت سه‌سال از این حادثه وکیل قربانیان اعلام کرده که پرونده را مختومه اعلام کرده‌اند.

دیروزوکیل مدافع قربانیان اسیدپاشی‌های اصفهان از پرداخت دیه قربانیان این حادثه از صندوق دیه بیت المال خبر داد و گفت: پرونده مختومه شد. حسین عباس گفت: موکلانم مطالبه دیه کرده بودند و دادگاه نیز با توجه به پیدا نشدن متهم یا متهمان پرونده، حکم به پرداخت دیه از محل صندوق دیه بیت المال داد.وی افزود: این صندوق براساس گزارش پزشکی قانونی مبنی بر جراحات وارده به موکلانم و رای دادگاه و تلاش‌های دادستان، دیه را پرداخت کرده است.عباس علیزاده با بیان اینکه وکیل مدافع چهار نفر از قربانیان این حادثه بوده است، گفت: «البته اگر زمانی متهم یا عاملان این فاجعه شناسایی و دستگیر شوند، رسیدگی قضایی انجام خواهد شد». متهماني که هنوز در خیابان های شهر اصفهان یا هر شهر دیگری در حال رفت و آمد هستند و زنان و دختران هنوز ترس و دلهره روبه‌رو شدن با آن‌ها را دارند. چند روز قبل از شروع این اسیدپاشی‌های زنجیره ای آیت‌ا... طباطبایی نژاد، امام جمعه اصفهان در صحبت‌هایش گفته بود که برای مبارزه با بی‌حجابی باید از اسید رقیق استفاده کرد. البته دفتر امام جمعه چند روز بعد این موضوع را تکذیب کرد و گفت که امام جمعه هیچ وقت چنین چیزی نگفته است.

خبرهای مربوط به اسیدپاشی های اصفهان برای اولین بار از طریق خبرنگاران ایسنا در اصفهان رسانه‌ای شد که دو خبرنگار ایسنا به خاطر همین موضوع بازداشت شدند. مینا قربانی ٣٤ ساله اسیدپاشی‌های اصفهان در گفت وگو با یکی از رسانه‌ها گفته بود: «دو‌سال و چهار ماه است که از آن روز می‌گذرد. در این مدت تمام زندگی‌ام را فروختم و خرج درمانم کردم. به من و سحر به خاطر اینکه صورت‌مان زیاد آسیب ندیده بود، از لحاظ مالی کمک چندانی نکردند. همه هزینه‌ها را خودمان پرداخت کردیم. من تا الان بیشتر از ٢٠‌ میلیون تومان خرج عمل‌هایم کرده‌ام. تا چند ماه پیش روزی یک‌میلیون تومان پول پماد و کرم برای ترمیم پوستم می‌دادم که برای این کار خانه‌مان را فروختم. الان با پسر ١٣ ساله‌ام در یک خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنیم و روزگار سختی داریم. پسرم بیشتر از من آسیب دید و اذیت شد، چون با چشمانش می‌دید که مادرش درد می‌کشد و در رنج و عذاب است. پیش از این حادثه در شرف ازدواج مجددم بودم اما این حادثه زندگی‌ام را به هم ریخت. بیشتر بدن من سوخته است ولی به من می‌گویند برو خدا را شکر کن که صورتت خیلی نسوخته است. اما می‌خواهم آن‌ها لحظه‌ای خودشان را جای من بگذارند. بدن من سوخته است. در تنهایی و بی‌پولی و به سختی دارم در کنار پسرم زندگی می‌کنم. کسی حتی یک حالی هم از من نمی‌پرسد. ما را فراموش کرده‌اند». مرضیه قربانی دیگر این اسیدپاشی ها نیز گفته بود:« دو ‌سال از آن روز تلخ می‌گذرد. روزی که دیگر نتوانستم مرضیه سابق شوم. دو‌ سال گذشت و در این مدت ٢٥ بار بیهوش شدم و عمل کردم. اما چشم چپم را نتوانستم به دست بیاورم، نتوانستم مثل بقیه آدم‌ها زندگی کنم، روحیه‌ام را باختم، سختی و درد کشیدم و نتوانستم آرامش داشته باشم. نگاه مردم به از دست دادن نابینایی‌ام، ذره‌ذره آب شدن پدر و مادرم و همه این‌ها آزارم می‌دهد.

با این حال تحمل کردم و به خاطر زندگی‌ام تلاش کردم سر پا بایستم. الان سه ماهی است که سر کار می‌روم. پیش از آن حادثه ماما بودم و الان هم به درخواست محل کارم برگشتم تا شاید با کار کردن روحیه‌ام را به دست آورم. ولی دیگر به اتاق عمل نمی‌روم. در آزمایشگاه کار می‌کنم. چون در ماه دو هفته را باید مرخصی استعلاجی بگیرم و برای سیاه‌نشدن پوست صورتم لیزر کنم. خداروشکر محل کارم با این موضوع کنار آمده و به من مرخصی استعلاجی می‌دهد. از لحاظ هزینه درمانی هم دولت آن را تقبل کرده و در این مدت بیشتر هزینه‌ها را دولت پرداخت کرده است. با این حال خودمان هم هزینه‌های زیادی را در این مدت برای درمانم پرداخت کرده‌ایم. با اینکه دولت بیشتر هزینه‌ها را پرداخت کرده ولی در این مدت خودمان هم از لحاظ مالی با مشکلات زیادی مواجه‌شده‌ایم».

در حالی که در مدت این چند سال پلیس و نیروی انتظامی مدام خبر می دادند که پیگیر دستگیری متهم هستند اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه در مهر سال 96 سردار محمدرضا مقیمی، ريیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی جزيیات جدیدی را درباره این موضوع منتشر کرد.

او  گفت:« اگر فضای جامعه در شرایط آن موقع آرام‌تر بود و فضا به‌شکلی در رسانه‌ها پیش نمی‌رفت که مجرم احساس خطر کند، از محل اختفای خود خارج می‌شد و ما قادر به دستگیری وی می‌شدیم ولی متاسفانه برخی حرف‌ها که لازم به گفتن‌شان در آن زمان نبود در رسانه‌ها مطرح شد و مجرم با احساس خطری که کرد از محل اختفای خود خارج نشد و دست به عمل بعدی نزد».

مقیمی با تاکید بر اینکه در صورت ادامه فعالیت اسیدپاش، پلیس می‌توانست در اقدام بعدی وی، او را پیش از ارتکاب جرم دستگیر کند، ادامه داد: متاسفانه فضای رسانه‌ای در خصوص اسیدپاشی اصفهان باعث شد که حتی شرایط برای وقوع جرايم مشابه هم در این شهر فراهم شود؛ به‌عنوان مثال در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد فردی که در همان زمان اقدام به آتش‌زدن منازل برخی از شهروندان اصفهانی کرده بود یا با چاقو بدن تعدادی از زنان اصفهان را مجروح می‌کرد، اهل شهر اصفهان نبود و پیش از هر کدام از این جنایت‌ها با اتوبوس از یکی از استان‌های دیگر به شهر اصفهان می‌آمد و پس از ارتکاب جرم از شهر اصفهان خارج می‌شد».

حالا همچنان صورت‌های سوخته قربانیان هر روز بر جان متهمان آه می‌کشند و زندگی‌هایی که تباه شده‌اند، دیگر باز نمی‌گردند. دردهایی که به جرم ناکرده به جان‌شان افتاده و حرف ها و اظهار‌نظرهایی که نه تنها از درد عمیق‌شان کم نکرده که آتش به جان‌شان زده است. حالا قربانیان اسیدپاشی‌های اصفهان هر روز متهمان‌شان را در خیابان‌های شهر می بینند و شب ها کابوسی از او را مرور می‌کنند. دخترانی که مانند دیگر دختران این سرزمین یک روز صبح از خواب بیدار شدند و برای پیگیری کارهای روزانه‌شان راهی خیابان شدند و سوختند. یکی می‌خواست به مطب دندانپزشکی برود، یکی می خواست برای تولد پسرش تدارک ببیند، یکی در راه بازگشت به خانه بود. آن‌ها هیچ وقت به زندگی بازنمی گردند.قانون

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: