بعد از اتفاقی که در یک مدرسه غیرانتفاعی در منطقه2 تهران رخ داد، افکار عمومی با این نظر و پرسش مواجه شد که حتی مدارس غیرانتفاعی نیز نمیتواند از آسیبهای اجتماعی ایمن باشد و این در حالی است که آقای زرافشان، معاون متوسطه آموزشوپرورش، پیشتر اعلام کرده بود در رتبهبندی 12 نوع مدرسه در کل کشور مدارس غیرانتفاعی در پایینترین سطح آموزشی قرار دارند! بنابراین باید این سؤال را پرسید که مشکل اصلی کجاست؟ و برای برون رفت
شفا آنلاین>اجتماعی>با توجه به نگاه جدی وزارت آموزشوپرورش به رشد و توسعه مدارس غیرانتفاعی و تأکید مسئولان مربوطه، جای یک سؤال باقی میماند، آیا این توجه ویژه میتواند میزان آسیبهای اجتماعی در سطح عمومی آموزشوپرورش را کاهش دهد؟ یا این نگاه خود زمینهساز فراهمشدن مشکلات جدیدتری خواهد شد؟ بعد از اتفاقی که در یک مدرسه غیرانتفاعی در منطقه2 تهران رخ داد، افکار عمومی با این نظر و پرسش مواجه شد که حتی مدارس غیرانتفاعی نیز نمیتواند از آسیبهای اجتماعی ایمن باشد و این در حالی است که آقای زرافشان، معاون متوسطه آموزشوپرورش، پیشتر اعلام کرده بود در رتبهبندی 12 نوع مدرسه در کل کشور مدارس غیرانتفاعی در پایینترین سطح آموزشی قرار دارند! بنابراین باید این سؤال را پرسید که مشکل اصلی کجاست؟ و برای برون رفت
درحالحاضر در سراسر دنیا مطالعات زیادی روی
آسیبهای اجتماعی دانشآموزان انجام میشود، طبق آخرین مطالعاتی که ازسوی دانشگاه جان هاپکینز در سال 2018 انجام شده است، رابطه مستقیمی میان خشونت شهری و کاهش نمرات دانشآموزان وجود دارد؛ بهعبارتیدیگر دانشآموزانی که بیشتر در معرض انواع خشونت قرار میگیرند سالانه 10درصد کمتر از دانشآموزانی که در معرض انواع خشونت قرار نمیگیرند، نمره گرفتهاند. این مطالعه که در سایت science daily منتشر شده است، تأکید میکند اگر قرار است هر سال 10درصد افت درسی را در مدارس پرخطر داشته باشید، نگاه بلندمدت به این موضوع میتواند فاجعهآمیز باشد. در مطالعه دیگری که در دانشگاه گلاسگو در سال 2014 انجام شده، نشان داده شده است که 45/5 درصد دانشآموزان به خود آسیب میزنند و از این میان 2/17درصد از این دانشآموزان خودکشی میکنند. در ادامه این تحقیق آمده است، چرا در خردهفرهنگهایی که در معرض خطرند، احتمال افزایش ایندست آسیبها بیشتر از سایر کشورهاست؟ در این مطالعه مشخص شده است نوجوانانی با هویت جایگزین سه،چهار برابر بیشتر به خود آسیب زدهاند و شش،هفت برابر احتمال خودکشی آنها بیشتر از سایر دانشآموزان است؛ به تعبیری آسیبهای اجتماعی در این خصوص، مرزی برای طبقات اجتماعی، کشورها و قومیتها و... قائل نیست و همه دانشآموزان میتوانند در معرض خطرات آسیبهای اجتماعی قرار بگیرند.
اما بهواقع با توجه به گسترش آسیبهای اجتماعی در میان دانشآموزان، آیا راهی برای مهار این آسیبها وجود دارد؟ و آیا آموزشوپرورش میتواند در کنترل آن نقشی داشته باشد؟ در پاسخ باید بگوییم بله و خیر! به این دلیل که برای مهار این آسیبها نیاز به مشارکت ملی وجود دارد و هر کشوری که بتواند مطالبات آموزشوپرورش را در سطح ملی مطرح کند، در مهار آسیبهای اجتماعی موفقتر عمل کرده است. مشخصا باید گفت در دنیا مطالعات زیادی صورت گرفته تا بشود در کنترل این آسیبها راهحل مناسبی پیدا کرد، ولی باید اذعان کرد هنوز به راهحلی جامعی که بشود به آن دلخوش بود، دست نیافتهاند، اما درعینحال راههای زیادی وجود دارد که در کندکردن رشد این آسیبها موثر بوده است و این خود یک گام رو به جلوست. بااینحال باید گفت نقشه راه تا حدی مشخص است؛ آموزشوپرورش باید در چهار سطح اقدام مؤثر داشته باشد.
1- سطح فردی: باید آموزش لازم به دانشآموزان داده شود تا آنها بتوانند با چالشهایی که در درون خود دارند، کنار بیایند؛ این چالشها میتواند در زمینه خودآگاهی احساسی، کنترل احساسی، عزتنفس، مهارتهای اجتماعی مثبت، حل مسئله اجتماعی، حل منازعات در محیط و... باشد.2- سطح ارتباطی: آموزشوپرورش
باید در این سطح آموزشهای لازم را به دانشآموزان بیاموزد؛ اینکه دانشآموزان چگونه با همکلاسیها، والدین، معلمان و محیط اجتماعی خود برخورد کنند. به جرئت میتوانم بگویم در این سطح ما واقعا ضعیف عمل میکنیم. متأسفانه تعاملات اجتماعی در دانشآموزان بسیار ضعیف است و این ضعف خود عاملی است که میتواند به بروز آسیبهای اجتماعی کمک کند.
3- سطح جامعه: به این معنا که ما باید دانشآموزان را برای جامعه آماده کنیم. خودخواهانهترین نگاه این است که ما دانشآموزان را برای آینده خودشان یا خانواده خود تربیت کنیم؛ این نگاه رایجی است که اغلب والدین به کودکان خود گوشزد میکنند، حتی در مدارس نیز که بحث رقابتی آن در غیرانتفاعیها و مدارس خاص پررنگتر است، این موضوع بیشتر موج میزند.
در این عرصه باید اقدام جدی صورت بگیرد. باید دانشآموزان را برای عرصههای اجتماعی تربیت کرد؛ به این معنا که از واگذاری اداره مدرسه به دانشآموزان گرفته تا تعاملات اجتماعی در سطح خارج از مدرسه باید از آنها کمک گرفت. ضمن آنکه باید توجه داشت که محیط مدرسه نیز بر میزان افزایش آسیبهای اجتماعی نقش مؤثری دارد؛ بنابراین محیط مدرسه، چه از نظر فیزیکی و چه از نظر اجتماعی، باید تغییراتی در خود ایجاد کند متأسفانه محیط مدرسه درحالحاضر جایی برای این سطح باقی نگذاشته است؛ وجود دیوارهای بلند، پنجرههای محصور، نبود فضای سبز مناسب در مدارس و خیلی از این موارد مدارس را به محیطی کابوسوار و خشن تبدیل کرده که ما انتظار داریم از بستر آن دانشآموز سالمی بیرون بیاید.
4- سطح اجتماعی: باید این نکته را دانست که آسیبها صرفنظر از اینکه در مواردی درونزاد هستند، یعنی خود سیستم آموزشوپرورش آن را تولید میکند، مثل موردی که پیشتر درباره محیط فیزیکی مطرح کردم، اما عمدتا از بیرون مدرسه به درون مدرسهها راه پیدا میکنند.
بنابراین آموزشوپرورش باید علاوهبر تمرکز بر مشکلات مدرسه، به محیط پیرامون مدرسه نیز توجه داشته باشد و با تأمل با سایر سازمانها در این حوزه اقدام کند. درهرحال باید خاطرنشان کنم آنچه پیشروی ماست، گریزناپذیری آسیبهای اجتماعی است و آنچه از دست ما برمیآید آن است که تا حد امکان این آسیبها را مهار کنیم؛ بنابراین باید جامعه به کمک آموزشوپرورش بشتابد تا بتوان اقدامی مؤثر در این زمینه داشت.شرق
عباس فرجی کارشناس مشاوره