همین ابتدای کار بگویم این بنده حقیر با افتخار نه برای یارانههای دولت قبلی ثبت نام کردم و نه حالا منتی میگذارم که در دولت دکتر روحانی که مانند ۵۱ درصد مردم ایران، یک رای از من دارد، از یارانهها انصراف میدهم. طبعا و خوشبختانه به دلیل همان ثبت نام نکردن اولیه، اکنون امکان نوشتن و فریاد زدن انصراف را هم ندارم.
اما این روزها تب انصراف از یارانه داغ شده است و همه می گویند انصراف می دهند؛ وزیر و وکیل و ... . اتفاق میمون و مبارکی است. این تب همینطور که بالا میرود ادامه پیدا کند، گمان نمی کنم کسی بماند که بخواهد فرم یارانه ها را پر کند. این جو رسانه ای و همه گیر، بدجور مردم را توی رودربایستی قرار می دهد. البته پر کردن فرم مرحله خوداظهاری یارانه ها آنقدر وقتگیر و پیچیده هست که خیلی ها ترجیح می دهند خودشان را در مخمصه راستی آزمایی قرار ندهند.
به هرحال تلاش برای فرهنگسازی انصراف از یارانه ها بسیار زیاد شده است و احتمالا تا جایی پیش میرود که این تصور پیش بیاید هرکس که یارانه میخواهد، واجبالصدقه است.
دوستی نوشته بود ما انگار مصیبت و غم و نگرانی خاصی در اعماق وجودمان هست که از قرنها جنگ، محاصره و قحطی و خشکسالی برایمان به ارث مانده است.
اما حالا که دسته دسته از مدیران دولتی و اقشار مختلف اعلام میکنند از یارانه انصراف میدهند، این سوال وجود دارد که همه این مدیران ارشد وزارتخانه ها و ... مگر تاحالا مستحق یارانه بوده اند که اکنون با هزار منت و بزرگواری اعلام می شود مدیران فلان وزارتخانه از گرفتن یارانه انصراف دادند؟
واقعا این مدیران عزیز که در سالهای گذشته به هرحال شغلی داشته اند و در پست هایی بوده اند که دستشان خیلی بیشتر از دیگران به دهانشان می رسید، وقت گذاشتهاند و در روزهایی که دولت محمود احمدینژاد فراخوان ثبت نام برای دریافت یارانه ها داده بود، در صف ایستادهاند و یارانه ثبت نام کردهاند و در همه این دو سال و اندی گذشته یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی گرفته اند؟
یعنی این همه وزیر و معاون و مدیرکل و نماینده مجلس در سال ۸۶ گمان می کردند یارانه ای که باید به قشر آسیبپذیر جامعه برسد، حقشان است و باید بگیرند؟ یعنی همه این دوستانی که از چند ماه پیش به دولت پیشنهاد میدهند یارانههایشان را به محیط زیست و حمل و نقل عمومی و این روزها به سلامت اختصاص بدهد، در روزی که برای یارانه ثبت نام میکردند نمیدانستند یارانه گرفتن همه مردم یعنی نابود کردن بودجه عمومی کشور؟ بعد حالا سربالا میگیرند و منت سر دولت و خودشان و مردم می گذارند و میگویند یارانه نمیخواهند؟ این ۴۵۵۰۰ تومان در کجای زندگیشان بود؟ واقعا کدام چاله زندگیشان را پر میکرد؟ همه آنهایی که امروز پیشقراول انصراف از یارانه ها شدهاند، فراموش کردهاند که در دو سال گذشته بارها گفتهاند احمدینژاد مملکت را کرده است کمیته امداد؟ پس چرا زودتر انصراف ندادند؟
همه آنهایی که حالا تلاش میکنند به مردم بقبولانند که یارانه فقط برای نیازمندان جامعه و اقشاری است که شاید با گران شدن سوخت و انرژی زخمی به زندگیشان وارد شود، در دو سال گذشته این باور را نداشتند که یارانه برای نیازمندان است؟ واقعا در دو سال و نیم گذشته یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی به راحتی از گلویشان پایین رفته است؟
این حق از کجا آمده است که هرچه مفت بود را باید گرفت؟
گمانم باید نگرانی باستانی از گرسنه ماندن را کنار بگذاریم و البته پیشنهاد میدهم همه آنهایی که اینروزها با افتخار میگویند از یارانه انصراف میدهند، یک کلمه عذرخواهی هم بابت گرفتن بیجای یارانه از ملت بکنند و حلالیت بطلبند، پس دادن پول پیشکش.