ما آدمها رابطۀ عجیبی با دوران کودکی داریم: سالهای اول زندگی، از سر جهل و آزادیِ بچگانه، سرمست بازی هستیم. پس از اندکی دیگر دوست نداریم «بچه» صدایمان بزنند.
شفا آنلاین>اجتماعی>گاهی برای نقاشیهای کودکان ارزش چندانی قائل نمیشویم، چون شباهتی با واقعیت ندارند. چندتا خط زیگزاگی یا آدمکهایی که دست و پایشان به کلهای بیضیشکل چسبیده است. بااینحال، مطالعۀ فرایند نقاشیکشیدن کودکان نشان میدهد آنها دغدغۀ چندانی برای «واقعگرایانه» بودن نقاشیهایشان ندارند. نقاشی برای آنها مخلوطی است از داستانها، صداها، نمادها و خاطرهها.
به گزارش شفا آنلاین: ما آدمها رابطۀ عجیبی با دوران کودکی <childhood>داریم: سالهای اول زندگی، از سر جهل و آزادیِ بچگانه، سرمست بازی هستیم. پس از اندکی دیگر دوست نداریم «بچه» صدایمان بزنند. کمی که میگذرد خاطرات کودکی را فراموش میکنیم و باز با بچهدارشدن گویا پیچیدگیهای این دوران دوباره زنده میشوند. نهایتاً هم با فرارسیدن پیری، دنیایمان بهنحوی رازآمیز به عالَم کودکی بازمیگردد. غریزه، نفرت، فراموشی، عشق و دلتنگی؛ «کودکی» واقعاً کدام یک از اینهاست؟ هر بچهای به مقداری رازداری نیازمند است
بازیهایی که کودکان از سنین کم به آن مشغولاند؛ مانند دالّیموشه و قایمباشک، بر مبنای رازداری و افشا هستند. بچهها عاشق بازیهای مخفیکاری هستند؛ اما همچنین تقلا میکنند خود را لو ندهند. خواهرزادۀ من در بازی قایمباشک، قبل از رسیدن به عدد شش فریاد میزند: «من اینجام!» بنا به گفتۀ مکس فن مانن، پدیدارشناس هلندی در کتاب رازهای کودکی، یکی از دلایل این کار این است که کودکان نمیتوانند با «وجودنداشتن» کنار بیایند. مخفیشدن، این مفهوم پیچیدهتر را به کودک یاد میدهد که هرچند کسی او را نمیبیند؛ او وجود دارد.
معنای پنهان خطخطیهای کودکان
علم میگوید که خیالیترین نقاشیها هم میتواند معناهای خلاقانۀ عمیقی داشته باشند
گاهی برای نقاشیهای کودکان ارزش چندانی قائل نمیشویم، چون شباهتی با واقعیت ندارند. چندتا خط زیگزاگی یا آدمکهایی که دست و پایشان به کلهای بیضیشکل چسبیده است. بااینحال، مطالعۀ فرایند نقاشیکشیدن کودکان نشان میدهد آنها دغدغۀ چندانی برای «واقعگرایانه» بودن نقاشیهایشان ندارند. نقاشی برای آنها مخلوطی است از داستانها، صداها، نمادها و خاطرهها. آنها چند دقیقه در نقاشیشان زندگی میکنند و سپس سریعاً آن را از یاد میبرند.
چرا از سالهای اول زندگی چیزی به یاد نداریم؟
در فرهنگهایی که به گذشته توجه فراوان میشود، انسانها قادرند خاطرات بیشتری از کودکیشان به یاد بیاورند
تقریباً هیچکس از دو سال ابتدایی زندگیاش هیچ خاطرهای ندارد و خیلی از افراد از هفت یا هشت سال اول زندگیشان هم خاطرهای ندارند. این در حالی است که تواناییِ یادگیریِ ما در اوان کودکی، به شکلی خیرهکننده، بیشتر از مابقیِ سالهای عمرمان است. دلیل این «نسیان کودکی» چیست؟ دانشمندانِ مختلف تحقیقاتِ وسیعی دربارۀ این پدیدۀ مرموز انجام دادهاند که یافتههای آنها فهمِ ما را از سازوکارِ ایجاد خاطره دگرگون کرده است.
دوران کودکی دارد به نوعی بیماری روانی تبدیل میشود
کودکان دارند یاد میگیرند که برای حرفزدن دربارۀ حالشان از کلمات روانشناختی استفاده کنند
بچهها آزمایشگاه تشخیصهای پزشکی پدر و مادرند. اگر ساکت و آرام باشند، به افسردگی و ناتوانی در تعامل متهم میشوند، اگر شور و شر زیادی به پا کنند، برچسبِ بیشفعالی میخورند. اگر نگران امتحانشان باشند «امتحانهراس» میشوند و اگر نگران نباشند «اختلال تمرکز حواس» در انتظارشان است. دوران کودکی طی این سالها به طور بیسابقهای پزشکینه شده است. اما آیا واقعاً این فرایند کودکان را توانمند میکند یا ناتوان؟
کودکسرباز؛ قربانی یا سلحشور
اسطورههای ما سرشار از قهرمانان نوجوان است، اما رسانهها آنان را قربانیان جنگ میخوانند
اغلب ما٬ وقتی به کودکان سرباز فکر میکنیم، تصویر کودکی سیاهپوست به ذهنمان خطور میکند که او را ربودهاند، مغزش را شستوشو دادهند، معتادش کردهاند و کاری کردهاند که وادار به ارتکاب جنایت شود. این دقیقاً همان تصویری است که سازمانهای بشردوست بینالمللی و سازمان ملل از این کودکان ارائه میکند٬ تصویری تکساحتی از کودکانی فاقد اراده که قربانی شرایط محیطشان شدهاند. اما آیا اینْ همۀ حقیقت دربارۀ سربازکودکان است؟
اگر کودکم دوست خیالی داشت باید چه کنم؟
دوستهای خیالی چیزهایی دربارۀ درک مسئلۀ دوستی در ذهن کودکان به ما میآموزد
ما کودکان زیادی را در سنین قبل از مدرسه مطالعه کردیم؛ چراکه آنها درمورد هم نشین خیالی خودشان صحبت میکنند. ما شواهد زیادی در تحقیقات داریم که نشان میدهد کودکانِ خیلی بزرگتر از این سن هم همنشین خیالی دارند؛ اما آنها درونی هستند و درموردشان زیاد صحبت نمیکنند. ممکن است آنها کمی برای گفتن دربارۀ دوست خیالیشان مردد باشند؛ اما بههرحال آنها را دارند.
آیا باید نگران دوستان خیالی کودکان باشیم؟
مارجری تیلور، روانشناسِ رشد، درکِ ما را از همراهان خیالی زیرورو میکند
اواخر دهۀ ۸۰ پل هریس، روانشناس دانشگاه هاروارد، پژوهشی در زمینۀ تخیل کودکان انجام داد. او در پژوهش خود جعبهای خالی به بچهها داده بود و از آنها خواسته بود خیال کنند که هیولایی داخل آن است. هریس توضیح داد که بعضی بچهها بااینکه دیده بودند جعبه خالی است، باز هم میترسیدند به آن نزدیک شوند. پژوهش هریس این سؤال را برای مارجری تیلور، روانشناس رشد، مطرح کرد که آیا بچههایی که دوستان خیالی دارند، فکر میکنند رفیقان نامرئیشان واقعیاند؟ بعدها تیلور کتابی با عنوان همراهان خیالی و کودکانی که آنها را خلق میکنند نوشت. کتاب او حاوی تمام چیزهایی بود که تا آن زمان دانشمندان دربارۀ قوۀ خیال کودکان دریافته بودند.
رنج کودکانی که باید نقش پدر و مادر را ایفا کنند
واگذاری مسئولیت مراقبت از بچههای کوچکتر به کودکان میتواند آثار مخربی برایشان داشته باشد
لورا کیزل وقتی فقط شش سال داشت، باید به برادر نوزادش غذا میداد، پوشک او را عوض میکرد، شبها برایش لالایی میخواند و روزها از او مراقبت میکرد. مادر آنها شدیداً به هروئین معتاد بود و عملاً لورا مادرِ برادرش شده بود. اما او تنها نمونه از بچههایی نیست که از کودکی نقش پدر یا مادر را ایفا میکنند. واگذاری مسئولیت مراقبت از دیگران به کودک میتواند برای همۀ عمر او را درگیر کند.برترین ها