کد خبر: ۱۹۲
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۰ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - 2013January 21
شفا آنلاین: زن جواني كه حدود سه سال قبل هدف اسيدپاشي دختري قرار گرفته، در حالي كه همچنان تحت عمل‌هاي جراحي سنگين درماني قرار دارد، از بي‌توجهي و نامهرباني برخي مسئولان گلايه دارد.
مسئولان مربوطه بخوانند حرف های تکان دهنده  قرباني اسيدپاشي/ ديدن دنيا برايم جذابيتي ندارد شفا آنلاین: زن جواني كه حدود سه سال قبل هدف اسيدپاشي دختري قرار گرفته، در حالي كه همچنان تحت عمل‌هاي جراحي سنگين درماني قرار دارد، از بي‌توجهي و نامهرباني برخي مسئولان گلايه دارد. طاهره بهرامي درباره آخرين وضعيت درمانش به شفا آنلاین گفت: در يك ماه و نيم گذشته پزشكان مرا سه بار به اتاق عمل برده و چشم‌هايم را جراحي كرده‌اند. آخرين بار نيز به علت ضعف و پائين بودن فشار خون، حتي نتوانستند بيهوشم كنند. باور كنيد نمي‌دانم زجر و سختي‌هاي جسمي و روحي‌ام چه وقت پايان مي‌گيرد. بيش از 30 ماه است كه شب و روز درد مي‌كشم و به خاطر دختر كوچكم و خانواده و اطرافيانم و با توكل به خدا سعي مي‌كنم دم نزنم. اما بالاخره صبر و تحمل هر كسي اندازه‌اي دارد. مشكلات مالي از يك سو و مشكلات جسمي و روحي از سوي ديگر توانم را گرفته است. از 15 ارديبهشت 89 كه مونا- زن اسيدپاش- مرا به اين روز انداخت تا همين لحظه زندگي‌ام سياه بوده و طعم آرامش را نچشيده‌ ام. آن دختر به خاطر حسادت و ازدواج با همسرم جعفر من و دخترم را هدف اسيدپاشي قرار داد. با اين كار هم خودش را نابود كرد، هم شوهرم را به زندان انداخت و هم زندگي من و دخترم را تباه كرد. طاهره در ادامه گفت: «از صورت و زيبايي و سلامتي‌ام ذره‌اي باقي نمانده است. عمل‌هاي جراحي پي‌در‌پي، نابينايي، درد جسمي و روحي نيز ذره ذره مرا آب كرده است، تا حدي كه چند روز قبل از شدت اين فشارها از هوش رفتم. حالا هم بيش از هر چيز نابينايي امانم را بريده است. من يك دختر كوچك دارم كه نيازمند توجه و مراقبت و محبت مادرانه است، اما من آنقدر گرفتار و بيمارم كه نمي‌توانم به او توجهي كنم. پس مادر پيرم نيز كه به سختي راه مي‌رود، بايد از او مراقبت كند. هزينه درمانم كمرشكن است، باور كنيد اگر كمك‌هاي مردم نيكوكار نبود، الآن نمي‌دانم چه بلايي بر سر ما آمده بود. وقتي یکی از روزنامه ها  براي كمك به من و دخترم فراخوان داد، با خودم گفتم آنها هم مثل بقيه دروغ مي‌گويند، اما در اوج بي‌اعتمادي وقتي با سيل محبت‌هاي بي‌دريغ هموطنان نيكوكارم روبه‌رو شدم، نور اميد يك بار ديگر به قلبم تابيد و اعتماد به ديگران در من جان گرفت. در اين مدت با پولي كه از طريق كمك‌هاي مردمي برايم تهيه شد، روزگار مي‌گذرانيم، البته فردي نيكوكار كه نمي‌خواهد نامش فاش شود نيز هزينه عمل‌هاي جراحي‌ام را مي‌پردازد. اما متأسفانه هيچ يك از مسئولان كمكي به من نكرده‌اند. يك نهاد خيريه نيز براي من و دخترم 45 هزار تومان ماهيانه در نظر گرفته است كه واقعاً نمي‌دانم بايد با اين پول چه كنم؟ البته چند ماه قبل قول دادند يك ميليون تومان در اختيار ما قرار دهند اما در عمل آنقدر از ما مدرك و ضامن و شرط و شروط خواستند و سنگ سر راهمان انداختند كه پشيمان شديم! طاهره بهرامي با اشاره به عمل ناموفق چشم‌هايش گفت: حدود يك سال قبل يكي از پزشكان بيمارستان فارابي در حالي كه تنها راه اميد براي به دست آوردن بينايي يكي از چشمانم را كار گذاشتن يك پروتز مخصوص در آن بيان مي‌كرد، گفت:اين پروتز بايد از كشور امريكا وارد شود كه با توجه به وضعيت تحريم و گراني و غيره امكانش نبود. اما بالاخره بعد از چند ماه با كمك همان فرد نيكوكار و پرداخت هزينه پروتز را آوردند و دكتر بختياري مرا تحت عمل جراحي قرار داد. اين آخرين اميدم براي بينايي بود اما پس از چند هفته متأسفانه متوجه شديم عمل موفقيت‌آميز نبوده است. در حالي كه بشدت افسرده و ناراحت شده بودم دكتر معالجم نيز به امريكا رفت. حدود 2 ماه قبل قرار بود يك عمل ديگر روي بيني‌ام انجام دهند اما وقتي پزشكان در حال معاينه‌ام بودند ناگهان متوجه وخامت وضع چشمم شدند. به طوري كه دكتر با وحشت گفت: «چشمت در حال سوراخ شدن است و بايد هرچه سريعتر عمل شود!» من كه نمي‌دانستم اوضاع از چه قرار است خيلي ترسيدم و گفتم پس به جاي بيني چشمم را عمل كنيد. اما پزشكان گفتند به دليل اينكه دكتر معالجت حضور ندارد نمي‌توانيم دست به اين عمل بزنيم. تا اين‌كه سرانجام يكي از پزشكان كه مي‌دانست وضعيتم خطرناك است با بزرگواري مرا تحت عمل قرار داد. بدين‌ترتيب من يك ماه و نيم، سه بار چشمايم را عمل كردند. اين در حالي است كه هنوز هم از زمان برگشت دكتر بختياري خبري نداريم. در چنين شرايطي نمي‌دانم چه كار كنم. اميد داشتم كه حداقل ذره‌اي از بينايي يك چشم خود را به دست آوردم. اما انگار خداوند نمي‌خواهد من ديگر اين دنيا را ببينم. هر چند كه ديگر ديدن اين دنيا برايم جذابيتي ندارد و تنها آرزويم ديدن صورت زيباي دخترم «پانيز» و خانواده‌ام است! كساني كه تمام اين سختي‌ها و مشكلات و زجرها را به خاطرشان تحمل مي‌كنم. به گزارش شفا آنلاین ،گفتني است عامل اسيدپاشي به طاهره بهرامي چند ماه قبل در زندان خودكشي كرد. سرنوشت همسر طاهره نيز همچنان در هاله‌‌اي از ابهام است.                  
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: