کد خبر: ۱۹۱۶۸۵
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۵ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۷ - 2018April 13
خوشبختی بچه‌ها در گرو والدینشان است، اما شواهدی از حوزه ژنتیک رفتاری وجود دارد که نشان می‌دهد، آینده فرزندان ممکن است آن‌قدرها هم که مردم فکر می‌کنند، در گرو تلاش پدر و مادر برای تربیت کودک نباشد
شفا آنلاین>اجتماعی>دانشمندان علوم اجتماعی می‌گویند، خوشبختی بچه‌ها در گرو والدینشان است، اما شواهدی از حوزه ژنتیک رفتاری وجود دارد که نشان می‌دهد، آینده فرزندان ممکن است آن‌قدرها هم که مردم فکر می‌کنند، در گرو تلاش پدر و مادر برای تربیت کودک نباشد.

به گزارش شفا آنلاین:همه چیزهایی را که والدین برای کودکانشان می‌خواهند، به تصور درآورید. صفاتی که اغلب والدین دوست دارند در همه اعضای خانواده‌شان وجود داشته باشد: اگر شما سالم، زیرک، شادمان، تحصیلکرده، ثروتمند و مورد تحسین دیگران هستید، همین صفات احتمالاً در والدین‌، خواهر و برادرهایتان و فرزندانتان وجود دارد. البته مشکل است که در این مورد نقش طبیعت را از نقش تربیت جدا کرد، اما گروهی از پژوهشگران به نام ژنتیکدانان رفتاری برای تعیین نقش نسبی طبیعت یا تربیت بر آینده بچه‌ها، به 2 بررسی 2 نوع خانواده پرداخته‌اند: آن‌هایی که بچه‌های دوقلو دارند و آنهایی که بچه‌هایی را به فرزندی پذیرفته‌اند. اگر دوقلوهای همسان شباهت بیشتری به یکدیگر نسبت به دوقلوهای ناهمسان نشان ‌دهند، احتمالاً دلیل این امر ناشی از ژن‌های یکسان آنها (طبیعت) است.

 اگر بچه‌هایی که به فرزندی پذیرفته شده‌اند، شباهتی به خانواده‌ای که آنها را بزرگ کرده است، نشان ‌دهند، علت احتمالاً به تربیت مربوط می‌شود. والدین سعی می‌کنند عادات سالمی به کودکانشان بیاموزند که در طول عمر آنها حفظ شود. اما 2 بررسی از بهترین مطالعات ژنتیک رفتاری در مورد میانگین طول عمر یا امید به زندگی؛ یکی روی 6 هزار دوقلوی دانمارکی متولدشده میان سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۹۰۰ و دیگری روی 9 هزار دوقلوی متولدشده در سوئد بین‌ سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۹۲۵ نشان داد که نحوه بارآمدن کودکان هیچ اثری بر طول عمر آنها ندارد. بررسی‌های دوقلوها از نظر طول قد، وزن و حتی دندان‌ها نیز به نتایج مشابهی رسید. این نتایج به معنای آن نیست که رژیم غذایی، ورزش و مسواک زدن اهمیتی ندارد، تنها مسئله این است که فشار آوردن والدین برای درست غذاخوردن، ورزش کردن و مسواک زدن پس از غذا نمی‌تواند قلب و ذهن کودکان را تسخیر کند. والدین همچنین کوشش می‌کنند که کودکانشان را به بزرگسالانی باهوش و خوشحال بدل کنند، اما ژنتیکدانان رفتاری شواهدی نیافته‌اند که چنین تلاشی نتیجه‌بخش باشد. در پژوهشی که شامل صدها دوقلو بود که جدا از هم بزرگ شده بودند، معلوم شد که دوقلوهای همسان نسبت به دوقلوهای ناهمسان با احتمال بسیار بیشتری از لحاظ هوش و احساس شادی با هم مشابهت خواهند داشت، هر چند که در دو خانواده جدا بزرگ شده باشند. همچنین دوقلوهایی که با هم در یک خانواده بزرگ شده بودند، نسبت به دوقلوهایی که در خانواده‌های جدا بزرگ شده بودند، مشابهت بیشتری نشان نمی‌دادند.


پژوهش‌ دیوید لیکن، روان‌شناس دانشگاه مینه‌سوتا نشان داد که دوقلوهایی که جدا از هم بزرگ شده‌اند، از لحاظ احساس شادی و خوشبختی مشابهت بیشتری دارند تا دوقلوهایی که با هم بزرگ شده‌اند. شاید این یافته صرفاً اتفاقی باشد، اما این مسئله را مطرح می‌کند که بزرگ شدن دوقلوها با یکدیگر ممکن است آنها را برانگیزد تا خودشان را از دیگری متمایز کنند. والدین از روش‌های مختلفی برای تاثیرگذاشتن بر موفقیت تحصیلی و شغلی کودکانشان استفاده می‌کنند، از جمله با برخی از شیوه‌هایی که اغلب ما قبولشان داریم: خواندن کتاب، کمک کردن به انجام تکالیف خانگی، ستودن کودک هنگام انجام کار سخت و شیوه‌های دیگری که اغلب قبولشان نداریم. معلمان که باعث خیالبافی کودک می‌شوند، اینکه کودک بپذیرد که وضعیتش به میراث خانوادگی‌اش مربوط است، یا گرفتن شغل با استفاده از نفوذ خانوادگی، اما براساس پژوهش‌ها، این شیوه‌ها ندرتاً تاثیربخش هستند. بروس ساسردوت، اقتصاددان در دانشگاه دارتموث، ۱۲۰۰ خانواده که کودکان فقیر کره‌ای را به فرزندی قبول کرده بودند، بررسی کرد. وضعیت این خانواده‌ها از لحاظ اقتصادی بسیار متفاوت بود؛ تنها شرط برای قبول فرزندخواندگی این بود که درآمد آنها ۲۵درصد بالاتر از خط فقر باشد. با این حال درآمد خانواده‌ها و وضع اقتصادی محل سکونت آنها هیچ اثری بر موفقیت تحصیلی یا شغلی این فرزندخوانده‌ها نداشت. برخی از جنبه‌های دیگر محیط خانوادگی در این بررسی روی فرزندخوانده‌های کره‌ای، روی آینده آن‌ها تاثیربخش بود، اما نه‌چندان. اگر مادر یک سال بیشتر تحصیلکرده بود، مدت تحصیل در مدرسه فرزندخوانده‌اش به‌طور میانگین 5 هفته و احتمال فارغ‌التحصیلی‌اش از کالج ۲ درصد افزایش می‌یافت، اما در نهایت درآمد بیشتری پیدا نمی‌کرد. اگر فرزندخوانده با یک خواهر یا برادر دیگر بزرگ می‌شد، مدت تحصیل در مدرسه‌اش 6 هفته احتمال فارغ‌التحصیلی‌اش از کالج ۳ درصد کاهش می‌یافت و در نهایت درآمدش۴درصد کاهش می‌یافت. بررسی‌ها روی دوقلوهای آمریکایی، استرالیایی و سوئدی به نتیجه مشابهی رسیده‌اند. ژنتیکدان رفتاری همچنین دریافته‌اند که اثر والدین روی اخلاقیات فرزندشان کاملاً سطحی است. والدین نقش قدرتمندی در مذهب و حزب سیاسی که کودک خود را با آن پیوند می‌دهد، دارند، اما عقاید والدین بر دیدگاه‌ها یا رفتارهای فرزندشان هنگامی که آنها به بزرگسالی می‌رسند، یا بی‌اثر است یا اثری جزیی دارد.


برخی از بررسی‌‌ها روی دوقلوها و فرزندخواندگان، اما نه همه آنها، نشان داده‌اند که والدین تاثیر ملایمی از از لحاظ جلوگیری از سیگار کشیدن، مصرف الکل و زیرپاگذاشتن قوانین در کودکان دارند، اما قابل‌توجه‌ترین ثمره تربیت فرزندان صرفاً ستودن شما به‌وسیله فرزندانتان است. به عبارت دیگر نحوه به یادآوردن والدین به‌وسیله فرزندان و برداشتی که آنها در ذهنشان از والدینشان دارند. هنگامی که از ۱۴۰۰ دوقلوی با سن بالاتر سوئدی خواسته شد تا والدینشان را توصیف کنند، پاسخ‌های دوقلوهای همسان نسبت به دوقلوهای ناهمسان تنها اندکی مشابه‌تر بود، (یعنی ژنتیک در این مورد نقشی نداشت) و دوقلوهایی که با هم بزرگ شده بودند پاسخ بسیار شبیه‌تر نسبت به دوقلوهایی که جدا از هم بزرگ شده بودند، می‌دادند. اگر شما خانه‌ای پرمهر و آرام برای کودکانتان ایجاد کنند، احتمال آنها تا زمانی که زنده هستند، خاطره خوشی از شما خواهند داشت. منتقدان اغلب به ژنتیک‌دانان رفتاری با استدلالی بر مبنای مثال نقض حمله می‌کنند: «اگر شیوه بارآوردن بچه‌ها تاثیری بر آینده آنها ندارد، چطور است که آنها را در کمد زندانی کنیم؟»
پاسخ این است که بررسی‌ها روی دوقلوها و فرندخوانده‌ها اثر شیوه‌های فرزندپروری را که اغلب افراد به کار می‌گیرند، مورد ارزیابی قرارمی‌دهند و خوشبختانه زندانی کردن کودک در کمد یکی از این شیوه‌ها نیست. همچنین مهم است که به یاد داشته باشیم که اغلب این بررسی‌ها بر آینده درازمدت کودکان متمرکز هستند. والدین اغلب در کوتاه‌مدت کودکانشان را تغییر می‌دهند، اما هنگامی که کودک به بزرگسالی می‌رسد، تاثیر والدین هم محو می‌شود. بسیاری این یافته‌های ژنتیک رفتاری را نومیده‌کننده می‌یابند، اما درواقع یافته‌های این رشته می‌تواند برای پدر و مادرهای فعلی و آینده اخبار خوبی باشند. اگر تصورتان این باشد که آینده کودکتان به دست شما است، احتمالاً «سرمایه‌گذاری‌های» دردناک‌تری در این راه انجام می‌دهید و از اینکه نتوانسته‌اید تلاش بیشتری انجام دهید، احساس گناه خواهید کرد، اما هنگامی که دریابید آینده کودکتان عمدتاً در دستان خودش است، ممکن است از احساس گناهی بی‌مورد رهایی یابید.
اگر از کتاب خواندن با کودکتان لذت می‌برید، عالی است، اما اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، این کار به کم‌هوش شدن کودک یا خراب شدن آینده او از لحاظ رفتن به دانشگاه یا محکوم شدن او به داشتن شغلی بدون امکان ارتقا نمی‌انجامد.سپید

LiveScience

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: