خانه وحشت و کودکانی که وحشیانه شکنجه میشوند. کم ندیده و کم نشنیدهایم که مادران و پدران سنگدلی کودکانشان را به باد کتک میگیرند، گاز گرفته و حتی میسوزانند. کودکانی که همواره زخمهایشان تازه است و مرهمی برای دردهایشان نیست.
شفا آنلاین>اجتماعی> درد دارد والدینی به جای آنکه حامی کودکان خود باشند، بیرحمانه آنها را زندانی کنند، شلاق بزنند یا با سیگار بسوزانند. آزار و اذیتهای مرگباری که هنوز هم در زیر لایههای این شهر پنهان شدهاند و اگر روزگاری سر از پیله خود بیرون آورند، داستان تلخ و گزنده کودک آزاریها همچنان ادامه خواهد داشت. حال آنچه در این میان چشمگیر است عدم کارایی قوانین فعلی مربوط به حوزه کودکان است، چرا که کودکان آسیب دیده دوباره به والدین آزارگر <Parents are annoying>خود سپرده میشوند بدون آنکه والدینشان درمان شده باشند.
به گزارش شفا آنلاین:خانه وحشت و کودکانی که وحشیانه شکنجه میشوند. کم ندیده و کم نشنیدهایم که مادران و پدران سنگدلی کودکانشان را به باد کتک میگیرند، گاز گرفته و حتی میسوزانند. کودکانی که همواره زخمهایشان تازه است و مرهمی برای دردهایشان نیست. آنها هر شب کابوسهایشان را دوره میکنند و لحظهای از اطاعت افراطی، شبادراریها، گریه تسکین ناپذیر و ... رها نمیشوند، چرا که آزار آنها اسباب تفریح و سرگرمی را برای والدینشان فراهم میکند.والدینی که خود آسیبدیده هستند و مشکلاتشان را سر کودکان خود خالی میکنند. این وصف حال کودکانی است که زیر پوست این شهر کسی صدای ضجه هایشان را نمیشنود و وقتی آب از سرشان گذشت و تا نزدیکی مرگ پیش رفتند، تازه شاید شرایط حادشان رسانهای شود. در واقع ضربالمثل «روز از نو روزی از نو» مصداق حال آنهاست، چرا که پس از تعیین مجازاتها با بازگشت دوباره آنها به خانه وحشت آب از آب تکان نمیخورد و والدین آزارگرشان بدون آنکه درمان شوند، کینه به دل بسته و دوباره به آزار آنها میپردازند. این در حالی است که بازنگری در قوانین و معرفی والدین آزارگر به مراکز درمانی میتوانند چتر حمایت برای کودکانی باشند که کبودیها از تنشان رخت برنمی کنند.
بروز 70درصد کودکآزاریها توسط والدین
چندی پیش در سمینار کودکآزاری در سکونتگاههای فقیرنشین اعلام شد که براساس تحقیقات میدانی و ارزیابی نتایج مشاهده کودکان آسیب دیده از خشونت در ۱۸ استان ایران میانگین سن اغلب کودکان آسیب دیده بین شش تا ۱۰ سال است. این در حالی است که تعداد کل آمار کودکان مورد بررسی در این پژوهش ۷۷۱ کودک است و تعداد موارد گزارش شده ۱۱۷۵ مورد آزار است. ۵۳درصد از کودکان مورد آزار پسر و ۴۷درصد از آنها دختر هستند. همچنین ۵۵درصد از کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، کودکان در چرخه کار هستند. ۵۱درصد کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند ناآگاهی آزار دیدنشان را تسهیل کرده است. اغلب این کودکان در خانوادههای پرجمعیتاند ودرصد قابل توجهی از والدین آنها اعتیاد دارند. حدود ۶۰درصد از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند از آنچه اتفاق میافتد، درک صحیحی ندارند.
آنها اغلب توسط والدینی آسیب دیده از اعتیاد مورد آزار قرار میگیرند. در این خانوادهها اعتیاد، فقر بیش از حد و بیکاری از عوامل موثر در پدید آمدن خشونت علیه کودک است. والدین هم خود زمانی مورد آزار قرار گرفتهاند و از این رو است که این روند برای آنها عادی شده و نسبت به آزار کودک اغلب تعهدی ندارند. ۴۰/۵۹درصد از خانوادهها نیز دچار عادی انگاری این پدیده شدهاند. همچنین محل سکونت ۳۱درصد از کودکان آزار دیده در پاتوقها و خانههایی تیمی بوده است. حدود ۶۰درصد از کودکان در خانه و ۲۸درصد در محله مورد آزار و خشونت هستند. سن آزارگرها بین ۳۰ الی ۳۹ سال و ۴۰ الی ۴۹ سال بود. از ۱۱۷۵ مورد ۶۹/۴۴درصد آزارگران مرد بودند و ۱۶/۱۷درصد زن بودند. ۱۴/۳۹درصد نامشخص است.
۳۱درصد از آزارگران جنسی به کودکان از والدین آنها بودند و ۶۹درصد از آزارگران جسمی نیز از والدین کودکان. همچنین در مواردی که آزار جنسی توسط والدین رخ میدهد، ۱۰۰درصد آنها اعتیاد دارند و ۶۳درصد از این والدین بیکار هستند. ۱۸/۷۸درصد کودکان، اعمال جنسی را روشی برای مورد توجه قرار گرفتن خودمی دانند و فکر میکنند آزارگر به آنها محبت دارد. ۸۱درصد از کودکان هیچگونه آموزشی نسبت به خودمراقبتی نداشتند. این در حالی است که تنها یکدرصد از خانوادهها نسبت به این پدیده آگاهی داشتند. با تمام این تفاسیر دامنه آزار کودکان تنها به مسائل جنسی باز نمیگردد، بلکه آزار روانی، جسمی، غفلت و بیتوجهی والدین نیز به کودکان لطمه وارد میکند.
ضرورت تهیه برنامه برای والدین کودکآزار
ماه جاری معاون دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی بیان کرد: باید برنامهای برای درمان والدین آزارگر داشته باشیم تا کودک پس از مدتی نگهداری به خانواده برگردد. مجید ارجمندی با تاکید بر اینکه سازمانهای مردمی باید در حوزه کودکان وارد شوند، عنوان کرد: ساختار دولتی در حال حاضر پاسخگوی نیازهای جامعه نیست و تشکلهای مردمی باید به این حوزه وارد شوند. او با بیان اینکه رفع مشکلات در این حوزه زمانبر و هزینه بر است، افزود که در زمینه فقر، اعتیاد و بحرانهای دیگر باید کارهای زیادی انجام شود تا یک کودک شرایط نرمال پیدا کند. رقم این کارها برای هر کودک ۱۵میلیون است.
متاسفانه اطلاعات کافی توسط روانشناسان ما در این حوزه وجود ندارد. در حال حاضر سازمان بهزیستی برای این کودکان اقدامات زیادی انجام میدهد اما بسنده نیست. معاون دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی با تاکید بر اینکه باید برنامهای برای درمان والدین آزارگر داشته باشیم تا کودک پس از مدتی نگهداری به خانواده برگردد، اظهار کرد: بهزیستی پس از نگهداری از این کودکان و بازگشت آنان به خانواده از سرنوشت آنها خبری ندارد. نیروی انتظامی باید سیستم بگیر و ببند را رها کند و امنیتی ایجاد کند تا افراد آسیب دیده به ما مراجعه کنند.
عدم اقدامات بازپرورانه والدین کودکآزار
«همیشه اولویت با حمایت از کودکان آسیبدیده، عدم خروج آنها از خانواده و عدم قطع ارتباطشان با والدین کودکآزار است. به همین دلیل ما میخواهیم که بر فرض مجازاتهای والدین کودکآزار، کودکان در خانواده بمانند. این در حالی است که معمولا پس از اعمال مجازات برای آمادهسازی والدین آزارگر اقداماتی انجام نمیشود، یعنی والدین بدون آنکه آموزشهای لازم را در مورد رفتار با کودکان و حقوق آنها ببینند یا تحت مشاورههای روانی قرار گیرند، دوباره با کودکان در محل جرم زندگی میکنند.» اینها را مونیکا نادی به «آرمان» میگوید؛ فعال حقوق کودک. بهگفته او این موضوع خطر وقوع کودکآزاری مجدد را در آن خانواده تشدید میکند.
چه بسا برخی والدین آزارگر که مجازات در مورد آنها اعمال شده برای تکرار جرم مصرتر شده و حتی قصد انتقام هم پیدا میکنند، چون نظارت مددکارانهای نسبت به رفتار آنها وجود ندارد و این احتمال میرود که رفتارهای بعدی آنها آسیب بیشتری به کودکان وارد کند. این فعال حقوق کودک میافزاید: در حال حاضر یکی از مشکلات و خلأهایی که در بحث مبارزه با کودکآزاری و پیشگیری از آن وجود دارد، اقدامات بازپرورانه والدین کودکآزار است.
او بیان میکند: با وجود این، قانونا هم قضات برای ارجاع والدین به مراکز آموزشی و درمانی اختیاری ندارند، حتی وقتی کودک بهلحاظ وضعیت مخاطرهآمیز و عدم مواظبت و انحطاط اخلاقی والدین از خانواده جدا میشود، معمولا برای برگرداندن او به خانواده به تحقیقات معمول پرداخته و به رفع اثر وضعیت مخاطرهآمیز توجه میکنند. نادی با ذکر مثالی اظهار میکند: اگر کودکی بهدلیل اعتیاد والدین از خانوادهاش جدا شود، زمان بازگرداندن به خانواده فقط بررسی میشود که اعتیاد والدینش رفع شده یا نه. این در حالی است که در مورد اعتیاد احتمال بازگشت وجود دارد و شخص معتاد باید آموزش ببیند.
او خاطرنشان میکند: بنابراین نیاز به تحقیقات بیشتری است برای اینکه کودک آسیبدیده به والدینش بازگردانده شود، اما این موارد لحاظ نمیشوند. نادی اضافه میکند: آن چیزی که عیان است این است که باید در بسیاری موارد والدین دوره فرزندپروری و مهارتهای لازم را برای اصلاح رفتار خود بگذرانند. برای مثال باید والدین معتاد بتوانند رفتارشان را بهعنوان معتاد سابق اصلاح کنند یا بهطور کلی تحت آموزش برای برقراری ارتباط درست با کودکشان قرار گیرند.
تمامی این موارد اقدامات پیشگیرانهای است که مانع از تکرار مجدد کودکآزاری میشود که متاسفانه در قوانین فعلی به آن پرداخته نشده است. با وجود این، یکی از نکات مثبتی که لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان وجود دارد پیشبینی این قبیل اقدامات حمایتی است، یعنی یکسری اختیارات به قاضی و مقام قضائی داده شده که بتوانند والدین و سرپرستان را به گذراندن دوره آموزشی الزام کنند.
او توضیح میدهد: همچنین قاضی این اختیار را دارد که به مددکاران دستورات لازم را برای نظارت بر نحوه رفتار والدین پس از مجازات بدهد و حتی قاضی کودک و خانواده او را به نهادهای دولتی و غیردولتی که در این مورد فعال هستند معرفی کند تا وضعیت جسمی، روحی و روانی کودک و والدین را مورد ارزیابی قرار دهند. این فعال حقوق کودک خاطرنشان میکند: با توجه به ماهیت حقوق کودک، ما بیشتر از هر نوع اعمال مجازات احتیاج داریم که به حمایت، پیشگیری و آموزش پرداخته شود و در خیلی موارد این احتمال وجود دارد که با آموزش، آگاهی و بررسی دائمی شرایط آسیب مجدد به حداقل برسد.روزنامه آرمان امروز - نگین باقری: