همه انسانها ممکن است که در دورهای از زندگی احساس تنهایی را تجربه کنند. هرچند که این احساس در بلندمدت میتواند سرمنشا بسیاری از رنجها و سختیها در زندگی انسان باشد، اما شاید در واقعیت، تحمل این تجربه به اندازهای سهمگین و تلخ نباشد که باورهای اشتباه آن را ترسناک جلوه میدهند.
شفا آنلاین>اجتماعی> «تنهایی» موضوعی است که در سالهای اخیر به موضوعی داغ و مهم در جوامع مختلف بدل شده است. مسئلهای که حتی منجر به تاسیس وزارتخانهای برای رسیدگی به این موضوع در کشور انگلستان شد و بحثهای زیادی را پیرامون خود به وجود آورد.
به گزارش شفا آنلاین:همه انسانها ممکن است که در دورهای از زندگی احساس تنهایی <Feeling lonely>را تجربه کنند. هرچند که این احساس در بلندمدت میتواند سرمنشا بسیاری از رنجها و سختیها در زندگی انسان باشد، اما شاید در واقعیت، تحمل این تجربه به اندازهای سهمگین و تلخ نباشد که باورهای اشتباه آن را ترسناک جلوه میدهند. به همین بهانه نگاهی میاندازیم به 5 باور غلط که پیرامون موضوع تنهایی در افکار عمومی مردم جهان شکل گرفته است و تحمل تنهایی را دشوارتر کرده است:
1- تنهایی معادل انزوا و گوشهگیری است
تنها بودن با احساس تنهایی به کلی متفاوت است. هر فرد ممکن است که در میان جمع هم احساس تنهایی و دلگیری کند و یا برعکس، زمانی که تنهاست احساس شادی و رضایت داشته باشد.
بر اساس یک نظرسنجی انجام شده در سال 2016 مشخص شد که 5مورد از محبوبترین فعالیتهایی که برای افراد آرامشبخش است، در تنهایی آنها انجام میشود. تنها بودن در بسیاری از مواقع یک نیاز خودخواسته است که انسان از طریق آن به آرامش میرسد، اما احساس منفی تنهایی زمانی شکل میگیرد که شخص به حضور فرد دیگری در اطرافش احتیاج داشته باشد تا با او وقت صرف کند یا احساساتش را با او به اشتراک بگذارد اما چنین فردی را پیدا نکند.
2- تنهایی عمومیت پیدا کرده است
هرچند که امروزه تعداد زیادی از مردم جهان در تنهایی به سر میبرند، اما این بدان معنا نیست که تعداد آنها نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده است. «کریستینا ویکتور»، استاد دانشگاه برونل، پژوهشی را در سال 1948 به انجام رساند که طی آن مشخص کرد ظرف 70 سال قبل از آن تاریخ، تعداد ۶ تا ۱۳ درصد افراد مسنی که از تنهایی مزمن رنج میبرند، به شکل ثابت باقی مانده است.
نکته دیگر اینجاست که درست است که تعداد افرادی که در تنهایی به سر میبرند در جهان افزایش یافته است، اما دلیل عمده این اتفاق افزایش جمعیت جهان است که به نسبت این افزایش جمعیت، تعداد افراد تنها نیز بیشتر شده است.
3- تنهایی همواره تجربه ای تلخ و دردناک است
شاید بتوان گفت ویژگی مثبتی که درخصوص تنهایی وجود دارد، موقتی و گذرا بودن آن است. همین مسئله باعث می شود تجربه تنهایی یکسره منفی و ناخوشایند نباشد. حتی شاید بتوان گفت تنهایی تلنگری است بر تقویت این فکر که انسان باید همواره به دنبال پیدا کردن روابط تازه و همچنین تقویت روابط گذشتهاش باشد.
در همین راستا متخصصان بر این باورند که تجربه تنهایی میتواند قسمت مهمی از سیر تکاملی بشر در نظر گرفته شود، چراکه همین تجربه است که منجر به ایجاد انگیزه در برقراری روابط تازه و حفظ روابط قدیمی در انسان میشود. آنها برقراری ارتباط در پی احساس تنهایی را به جستجوی آب در پی تشنگی تشبیه میکنند و آن را سازنده و مثبت در نظر میگیرند.
به گفته کارشناسان، انسان در طول تاریخ هزارانساله خود با زندگی در قالب گروههای اجتماعی، به بقای خود کمک کرده است، بنابراین میتوان گفت مکانیسم بقای انسان از مسیر برقراری ارتباط با دیگران میگذرد و از همین منظر، این حرکت به سمت ایجاد ارتباط برای او امری حیاتی است.
4- تنهایی مخرب سلامتی است
معمولاً آمارهای موجود درخصوص تاثیر تنهایی بر سلامت انسان ناامیدکننده است. بعضی از تحقیقات بیانگر آن است که تنهایی احتمال بروز نارسایی و سکته قلبی را تا سه برابر افزایش میدهد و یا براساس پژوهشهایی دیگر آمار بالا بودن فشار خون در افراد تنها بیشتر است و ...
همه این نتایج میتواند هشداری بر تبعات خطرناک تنهایی انسان باشد، اما نباید فراموش کرد که بسیاری از این مطالعات تنها به دورهای خاص مربوط می شوند و کاملاً مقطعی هستند و به همین دلیل صد در صد قابل استناد نیستند. حتی میتوان گفت که از آنجایی آمار نقص سلامت در مورد افراد تنها بالاتر است که آنها به دلیل تنها بودن، انگیزه کمتری در اهمیت دادن به سلامتی خود دارند.
5- افراد مسن اغلب تنها هستند
درست است که تجربه تنهایی در افراد سالمند، متداولتر از دیگر اقشار سنی جامعه است، اما با این وجود، مطالعهای در دانشگاه منچستر نشان میدهد که احساس تنهایی حتی در دورهای از نوجوانی افراد هم به اوج خود می رسد. از طرفی دیگر، نتایج تحقیقات متفاوت حاکی از آن است که 50 تا 60 درصد افراد مسن در اغلب اوقات دچار احساس تنهایی نمیشوند.
با همه این اوصاف باید در نظر داشت که اگرچه تنهایی عموماً احساسی زودگذر است، اما چنانچه به صورت مزمن و طولانی درآید، میتواند مخرب سلامت انسان باشد و به کیفیت خواب لطمه بزند و باعث افزایش احساس غم و ناامیدی شود. این فرآیند در بلندمدت حتی میتواند تا آنجایی خطرناک و آسیبرسان باشد که به بروز افسردگی شدید در افراد منجر شود و به حذف فعالیتهای اجتماعی آنها و گرفتار شدن در چرخهای رو به زوال بیانجامد. پزوهشها نشان میدهند که احتمال بروز علائم افسردگی در افراد تنها بعد از گذشت یک سال از تجربه تنهایی، به وضوع بیشتر میشود.