مهمترین دلیل رغبت ایرانیان به فستفود نبود شناخت درست نسبت به فرهنگ ایرانی در جامعه است. به طور مثال چرا نباید به جای گسترش فستفود، از قابلیت پخت غذاهای سنتی در شهرهایی مثل یزد برای جذب گردشگر استفاده کرد؟
شفا آنلاین>سلامت>برندسازی برای تولید کالاهای مصرفی در بیشتر شهرهای کوچک و روستاهای ایران مورد غفلت قرار گرفته و همین اتفاق سبب شده است برندهای تقلبی در این مناطق فعال باشند.دلیل این موضوع نیز نبود شناخت صحیح نسبت به هویت و فرهنگ اصیل ایرانی است و بیشتر تولیدکنندگان ایرانی نمیتوانند از قابلیتهای فرهنگی این کشور و ظرفیت بالای آن استفاده کنند. این در حالی است که میتوان با استفاده از ظرفیت رسانهها و نظام آموزشی، برندسازی را به تولیدکنندگان آموخت. چراکه ادامه روند حاشیهنشینی کالاهای ایرانی در بازار داخلی، به گسترش شغلهای کاذبی مانند راهاندازی فستفود منجر میشود که امروزه هم در شهرهای بزرگ رواج پیدا کردهاند و هم در شهرهای کوچک و روستاها.مهمترین دلیل رغبت ایرانیان به فستفود نیز نبود شناخت درست نسبت به فرهنگ ایرانی در جامعه است. به طور مثال چرا نباید به جای گسترش فستفود، از قابلیت پخت غذاهای سنتی در شهرهایی مثل یزد برای جذب گردشگر استفاده کرد؟ در صورتی که برد فرهنگی ایران آنقدر زیاد است که در رستورانهای کشورهایی مثل مکزیک، اسپانیا و چین از غذاهای ایرانی استفاده میشود؟ این در حالی است که در شهرهای مرزی ایران از ماکو گرفته تا چابهار، فلافل لبنانی براحتی به دست میآید. اما آیا ردی از آبگوشت ایرانی یا هر نوع غذای سنتی دیگر ایرانی را میشود در شهری مثل بیروت پیدا کرد؟کاملا تقلبیدر واقع باید اذعان کرد که بحث مدرنیته در حوزه غذا، به صورت کاملا تقلبی در ایران رواج پیدا کرده است و برخی به جای این که با شرایط فرهنگی کشور خو بگیرند، میخواهند واردکننده سنت و آیینهای کشورهای دیگر باشند، چراکه گمان میبرند این کارها یعنی هماهنگ شدن با جهان معاصر. در حالی که باید به جای واردات فرهنگی، آیین و سنتهای ایرانی را در سطح جهان تبلیغ کرد تا ایرانی بتواند از این طریق حرف خود را در دنیای مدرن امروز بزند. این در حالی است که با وجود ظرفیتهای فراوان برای صادرات فرهنگی، سالهاست که ایرانیان به واردکننده فرهنگ از دیگر کشورها تبدیل شدهاند.یکی از دلایل واردات فرهنگی در حوزه خوراکی، نبودن آموزشهای مؤثر برای داشتن خلاقیت و همچنین مصرف نشدن غذای سالم توسط بیشتر ایرانیان است. این موضوع سبب شده فستفود خوردن حتی به عنوان یکی از مهمترین تفریحات در میان آحاد جامعه تلقی شود! در حالی که باید برای تفریحات اقشار مختلف جامعه سبد فرهنگی تعریف شود، اما چون این سبد درست تعریف نشده، فستفود به اشتباه در سبد فرهنگی جامعه قرار گرفته است و عموم مردم در کلانشهرهای ایران به سمتی پیش میروند که غذا خوردن و رفتن به رستورانهای فستفود نوعی تفریح فرهنگی برای اقشار مختلف به حساب میآید و باید تا دیر نشده برای آن جایگزینی پیدا کرد.فاصله با گذشتهگسترش این تفریحات کاذب در جامعه به این دلیل است که مردم از تفریحات زمانهای قدیم فاصله گرفتهاند. در فرهنگ اصیل ایرانی خانوادهها در گذشته تفریحات متنوعی داشتند و بیشتر دور هم جمع میشدند و حتی پختن گروهی غذا نیز به عنوان یک تفریح جمعی مرسوم بود، در حالی که امروزه برخی خانوادهها حتی وقتی میخواهند مهمانی ترتیب دهند، آن را در رستوران یا محل عرضه فستفود برگزار میکنند تا خیلی سریع مهمانی گرفتن را از سر خود باز کرده باشند! اما در گذشته ایرانیان برای پختن یک آش معمولی هم مراسم و مناسک ویژهای داشتند که باعث میشد تعاملات و روابط بین افراد در این دورهمیها بسیار بیشتر شود. درجه حادتر این آسیب که امروزه با آن مواجهایم این است که برخی مردم در مناسبتهای مذهبی هم همین رویه را در پیش گرفتهاند و پختن غذاهای نذری در این برنامهها را هم به عهده رستورانها و آشپزخانهها گذاشتهاند و افراد فقط عهدهدار توزیع این غذاها هستند. در حالی که پیش از این چند روز افراد فامیل دور هم جمع میشدند تا در فرآیند پخت نذری و توزیع آن با یکدیگر همکاری کنند.بنابراین مهمترین آفتی که رغبت بیش از حد به فستفود را در جامعه ایرانی در پی داشته است، جدا شدن افراد از فرهنگ اصیل ایرانی و در نتیجه از هم گسیختگی کوچکترین نهاد جامعه، یعنی خانواده ایرانی است و امروزه خانوادههای ایرانی خوراک اصلی آموزشیشان را از فضای مجازی میگیرند که خود این فضا هم به جولانگاه تبلیغات فستفود تبدیل شده است؛ غذاهایی که آسیب ناشی از مصرف آنها بر سلامت افراد از هیچکس پنهان نیست.ته دیگ برندسازیهمچنین باید گفت ایرانیان در زمینه برندسازی در حوزه غذاها هم توفیقات بزرگی به دست نیاوردهاند، به نحوی که امروزه فقط در مسیر تهران ـ چالوس، دهها رستوران با نام اکبر جوجه یافت میشود! در حالی که میشد به جای تقلید کورکورانه از یک نام معروف، یک رستوران مادر را که دارای شعب متعدد رسمی باشد، تاسیس کرد؛ رستورانهایی زنجیرهای که در کشورهای دیگر بخصوص کشورهای گردشگرپذیر مانند ترکیه بهوفور دیده میشود. بیتوجهی به برندسازی در حوزه غذا و ساخت رستورانهای زنجیرهای را نیز میتوان در چارچوب نبود شناخت فرهنگی صحیح درباره غذاها و سنتهای ایرانی تفسیر کرد.نبود شناخت صحیح نسبت به غذاهای ایرانی سبب شده است خوردن فستفود در میان خانوادههای ایرانی حتی به نوعی تفاخر نیز تبدیل شود. این در حالی است که در سبد خوراکی بیشتر خانوادههای ایرانی، حتی ماهی یک بار رفتن به رستوران سنتی و خوردن آبگوشت قرار ندارد. این تفاخر به خوردن فستفود و بیتوجهی به غذاهای سنتی ایرانی باعث میشود که ایرانیان به مرور زمان دچار نوعی از هم گسیختگی و دوگانگی فرهنگی شوند، موضوعی که بدون شک رفته رفته به پایههای اصلی فرهنگ و آیینهای ایرانی نیز ضربه خواهد زد.امید اخویمدرس دانشگاه و محقق تاریخ خوراک و غذا