کلاس عملی آناتومی شامل یک سوله سرد، بوی تند و زننده یک ماده مرگآور و شش میز کار بود. با لاشه شش حیوان، چهار سگ، یک بز و یک الاغ. در یکی از سالنها الاغی به یک میله بسته شده بود
شفاآنلاین>سلامت> فردا صبح گروههایی که مشخص شدند آماده باشند برای کلاس عملی آناتومی.به گزارش شفاآنلاین، وقتی مسئولان دانشگاه این را اعلام کردند، مثل هر ترم اولی که عاشق رشتهاش است، با ذوق پرسیدم:یعنی فردا میتوانیم آنها را ببینیم؟خیلی ساده گفتند: بله، فردا با سگ، الاغ و بز کار خواهید کرد به همین دلیل روپوش، پنس و اسکالپل (نوعی تیغ جراحی) همراه همه باشد!ـ چرا اسکالپل؟ـ برای پوست کردن لازم میشود!ـ پوست کردن؟! مگر دامپزشکی علم نجات حیوانات نیست؟رویاهای من فردای همان روز فرو ریخت. کلاس عملی آناتومی شامل یک سوله سرد، بوی تند و زننده یک ماده مرگآور و شش میز کار بود. با لاشه شش حیوان، چهار سگ، یک بز و یک الاغ. در یکی از سالنها الاغی به یک میله بسته شده بود. تعدادی از همکلاسیهایم مشغول نوازش حیوان بودند، یکی از آنها از پشت سوله، کمی چمن برای الاغ آورد، اما با فریاد یکباره کارشناس(Expert) آناتومی خشکش زد:ـ به حیوان چیزی ندهید، تا جراحی فردا نباید چیزی بخورد؟ـ مگر بیمار است.ـ نه برنامه آموزشی است.ـ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ـ دقیق اطلاع ندارم، از استاد جراحی باید بپرسید، برای ترم بالاییها گرفته شده، فکر کنم فردا سُمش را قطع کنند، تخلیه چشم و بریدن بخشی از روده و اخته شدن هم جزئی از برنامه فرداست.ـ بدون پا و چشم که زنده نمیماند!ـ معمولا برای حدود شش ساعت جراحی آموزشی و یکی دو ساعت تمرین بخیه زدن زنده میماند!الاغ جراحی شد و چند روز بعد هم مرد، چون تمام دانشجوها، سکوت کردند! چون عادت کردهایم به کشتن برای آموختن، به زجرکش و شکنجه کردن برای یادگرفتن، به جان ستاندن برای آموزش عملی.لطفا بار بعد که دامپزشکی را دیدید، فکر نکنید چه تعداد حیوان را نجات داده است! به یاد بیاورید چه تعداد حیوان کشته شده، چه تعداد سگ، الاغ و گوسفند در ادرار و مدفوعشان گرسنه یا تشنه در سرمای زمستان و تیغ آفتاب تابستان در قفسهای کوچکشان اسیر بوده و منتظر ماندهاند که نوبتشان فرا برسد. منتظر کشته شدن با فرمالین یا نقص عضو شدن، یا شاید هم دوران نقاهتشان را میگذرانند، نقاهت از جراحی سنگین و غیر استاندارد، نقاهت برای سرپاشدن و غذای حیوانات باغوحشهای اطراف شدن!بار بعد که دامپزشکی (Veterinary)را دیدید، به یاد بیاورید که عاشق و دوستدار حیوانات بود، اما به لطف روشهای آموزشی منسوخ و آنهایی که از تغییر و پیروی از آموزشهای نوین میگریزند و متعصبان به باور قدیمی «هرچه ارزانتر و در دسترس تر، مناسبتر» باورهای درونیاش را کشتند.لطفا بار دیگر که دامپزشکی را دیدید، باور کنید که بدون آسیب رساندن و کشتار حیوانات و تخریب وجدانش میتوانست بسیار مفیدتر، متعهدتر و حاذقتر باشد، اما نشد، زیرا آنهایی که باید، نخواستند همانطور که هنوز هم نمیخواهند. مگر دامپزشکی علم نجات حیوانات نبود؟رکسانا سرابندی-دبیر انجمن علمی دانشجویی- حیات وحش دانشگاه زابل