پرسش مهمی که این روزها ذهن تهرانی ها را درگیر کرده، این است که چگونه می توانند با وحشت بازمانده از شب زلزله مقابله کنند و به زندگی پیش از رخداد زلزله و شرایط عادی بازگردند
شفا آنلاین>اجتماعی>زلزله 29 آذرماه تهران با کمترین تبعات ممکن سپری شد و به رغم آن که بسیاری از مردم ، شب تا سحر را در سرمای خیابان ها و پارک ها گذراندند، بلا از بیخ گوش مردمان تهران گذشت . با این همه ، برخی مردم هنوز نتوانسته اند هراس و استرس آن شب را از یاد ببرند و کماکان شب هایشان را با وحشت فروریختن آوار سپری می کنند.پرسش مهمی که این روزها ذهن این گروه از تهرانی ها را درگیر کرده، این است که چگونه می توانند با وحشت بازمانده از شب زلزله مقابله کنند و به زندگی پیش از رخداد زلزله و شرایط عادی بازگردند. یکی از مراجعان دراین باره گفته است، می ترسم تنها خانه بمانم.نظم کارهایم به هم ریخته است و مدام از خودم می پرسم، نکند زلزله بیاید. یک شهروند بیمار تهرانی هم می گوید ، از ترس زلزله داروهایم را نمی خورم، مبادا شب خوابم ببرد. به عبارتی می ترسد زلزله بیاید و او در خواب باشد.از حادثه زلزله جانگداز کرمانشاه، زمان زیادی نگذشته است. همگان به عینه دیدیم همت عالی و انسان دوستانه مردم در آن شرایط ، چگونه حماسه آفرید. روزهای پس از زلزله کرمانشاه، توجه به کمک و کار خیر برای بازماندگان زلزله به قدری بود که انرژی منفی و ترس را از همگان دور کرده بود. در تهران اما انگار برعکس شده است. هشدارهای بسیاری درباره میزان خرابی در تهران شنیده ایم و خواهیم شنید. مدام از از انفجار و خرابی عظیم پس از زلزله در تهران می گوییم بی آن که در این میان توجهی به بهداشت روانی مردم داشته باشیم. مردم وحشت زده از زلزله آن شب تهران نیاز دارند مطالبی بشنوند که به آنها بیاموزد چگونه برای دور کردن ترس و بازیافتن آرامش به خودشان کمک کنند و این که چگونه بر ترس غلبه کنند.در این شرایط با ساده ترین تمرین ها می توانیم به میلیون ها انسان کمک کنیم، در حالی که به عنوان مثال در رسانه ها می خوانیم : موشهای آدمخوار در انتظار زلزلهزدگان تهرانی | بازگشت ۷۰ میلیون موش روی زمین . ..مسئول محترمی که احتمالا شجاعانه این خبر را اعلام کرده ، آیا به بهداشت روانی و سلامت روان هموطنانش هم فکر کرده است؟ رخ دادن چنین معضلی می تواند لاینحل باشد ،چون اگر راه حلی برایش داشتیم، این موش ها الان وجود نداشتند، اما آیا ضرورت دارد پس از هر اتفاق وحشتناکی ، خبرهای وحشتناک تری درباره آن منتشر کنیم؟ آنها که ترسیده اند و به روان شناس مراجعه کرده یا نکرده اند، با خواندن این خبر، کابوس موش های بزرگ را هم به کابوس هایشان اضافه خواهند کرد .در چنین شرایطی، برای کارشناسان و رسانه ها چه وظایفی تعریف می شود؟ آیا نمی توان برای آن عده که نتوانسته اند حادثه را به درستی، درک و بر وحشت خویش غلبه کنند، راهکار روان شناسانه ارائه کرد ؟ به نظر می رسد، مهم ترین نکته در این شرایط ، توجه به اهمیت بهداشت روان و تلاش برای کمک به کسانی است که نتوانسته اند استرس شان را مدیریت کنند .کاش مسئولان مرتبط و رسانه ها در انتشار و پیگیری چنین اخباری دقت بیشتری لحاظ کنند. اولین و مهم ترین ضرورت در این شرایط ، کم کردن بار روانی حادثه در جامعه است که متاسفانه این روزها مغفول واقع شده است.لیلا کامرانیکارشناس ارشد روانشناسی بالینی