اگر یک شخص بیمار هستید فهرستی از نحوه زندگی خود تهیه کنید و به خود بگویید که دوست دارید پس از مرگ چگونه شما را به یادآورند.
شفا آنلاین>اجتماعی>دکتر جرالد شیئنر، یکی از روانپزشکهای بیمارستان William Beaumonشهر Roya- Oak در ایالت میشیگان میگوید: «برای پیشگیری از یک فقدان میتوانید چیزهای زیادی را انجام دهید، اما میتوانید با بررسی روابط خود و نکات مبهم رفتارهای خود خودتان را برای یک فقدان آماده کنید.» او میگوید: «در مورد دوستیهای خود به احساسهای منفی و پیشمانی هایی که دارید فکر کنید و از این فرصت برای بیان این احساسها و پشیمانی های خود استفاده کنید.»
به گزارش
شفا آنلاین:برای مثال، او میگوید: «
اگر یک شخص بیمار هستید فهرستی از نحوه زندگی خود تهیه کنید و به خود بگویید که دوست دارید پس از مرگ چگونه شما را به یادآورند.»
دکتر شیئنر میگوید که سعی کنید چیزهایی که باعث پشیمانی شما شدهاند را اصلاح کنید و اگر کسی منظور شما را بد متوجه شده است از او عذرخواهی کنید، چون این چیزها میتوانند برای سلامت روحی شما خوب باشند. دکتر شیئنر میگوید: «وقتیکه مرگ در حال نزدیک شدن به شما است سعی کنید از این فرصت برای روشن ساختن سوءتفاهمها استفاده کنید.»
دکتر دیوید بارون، رئیس بخش روانپزشکی و علوم سلامت رفتاری در دانشکده پزشکی دانشگاه Temple و بیمارستان دانشگاه Temple در شهر فیلادلفیا میگوید: «اگر در مرحله پایانی سرطان قرار دارید و میدانید که مرگ شما حتمی است، این فرصت را دارید که برخلاف یک تصادف مرگبار خودتان را برای مرگ آماده کنید.»
دکتر بارون میگوید: «اگر بتوانید برای یک مرگ برنامهریزی کنید، این فرصت را خواهید داشت تا احساسهای خود را بیان کنید و غالبا افرادی که به دلیل مرگ ناگهانی این فرصت را ندارند احساس عذابآوری دارند.» دکتر بارون به وبسایت WebMD میگوید: «اگر مرگ در حال نزدیک شدن به شما است، برای وقتیکه برای شما باقیمانده است ارزش قائل شوید. در این وقت باقیمانده هیچ ترسی از بیان خداحافظی با دیگران و بیان چیزهایی که دوست دارید نباید داشته باشید.»
انجام ندادن یا عدم بیان چنین چیزهایی میتواند مخرب باشد. دکتر بارون میگوید: «اگر شخصی بمیرد و اعضای خانوادهاش به او نگفته باشند که چقدر دوستش دارند و چقدر برایش ارزش قائل هستند، تاثیر منفی روی اعضای خانواده خواهد داشت، چون آنچه را که در دل خود داشتند نسبت به عزیز خود بروز ندادند.» دکتر بارون بیان میدارد: «چنین لحظههایی برای خود فرد و اعضای خانواده و اطرافیانش غمانگیز هستند، اما میتوان از این فرصت برای بیان چیزهایی خوبی استفاده کرد که باهم تجربه کردهاند.»
علاوه بر این موارد، دکتر بارون میگوید: «اگر در حال مرگ هستید، از این فرصت برای خداحافظی با عزیزان خود استفاده کنید و از بیان ترس، ناراحتی و خشم خود با دیگران هیچ ترسی نداشته باشید.»
دکتر شیئنر میگوید: «پس از اطلاع از مرگ قریبالوقوع در ابتدا با انکار یا ناباوری واکنش نشان میدهیم و سپس وقتی میبینیم که مرگ چقدر گریزناپذیر است و چقدر در برابر آن ناتوان هستیم خشم به سراغ ما میآید و درنهایت نیز سعی میکنیم کمکم وضعیت خود را بپذیریم.» او ادامه میدهد: «وقتی عظمت چیزی را میبینیم که با آن مواجه شدهایم احساس غم به سراغ ما میآید و سپس حس پذیرش وضعیت موجود به سراغ ما میآید.» باوجوداین، ازآنجاییکه آدمها متفاوت هستند به گفته دکتر شیئنر هرکسی برای گذشتن از این مراحل به زمان متفاوتی نیاز دارد. دکتر بارون نیز میگوید: «احساسها بهمانند کلید برق نیستند که بتوان آنها را روشن و خاموش کرد.»
اجازه ورود به افراد
خانم جانت فریستاک، کشیش بیمارستان Northwester- Memoria- شهر شیکاگو میگوید: «برای مهیاکردن خود برای یک مرگ ناگزیر چیزهای زیادی را میتوان انجام داد، اما برای انجام این چیزها موانع زیادی وجود دارند.» او میگوید که وقتیکه یک شخص در حال مردن است، هیجانهای زیادی همچون خشم، شوک روحی، انکار، بیحسی؛ غم شدید، گناه و غصه به سراغ او میآیند و خانواده او نیز چنین هیجانهایی را تجربه میکنند. خانم فریستاک میگوید: «در بسیاری از مواقع، درد آنقدر طاقتفرسا است که افراد در را به روی خود میبندند و درگیر مکانیسمهای مقابلهای همچون خالی کردن خشم خود روی جامعه پزشکی یا گم کردن خود در جزئیات پزشکی میشوند.» او میگوید که خانوادهها غالبا برای فائق آمدن بر هیجانهای خود نیاز به کمک بیرونی خواهند داشت. خانم فریستاک میگوید: «غریبهها میتوانند از وضعیت شما مطلع شوند و دورنمای عینیتری به شما دهند.» او توضیح میدهد: «این اعتقاد وجود دارد که صحبت در مورد مرگ سرعت فرارسیدن مرگ را افزایش میدهد و چنین چیزی نشاندهنده ناامیدی است، اما اینیک اعتقاد غیرمنطقی است. اگر میتوانید بر اجتناب از موضوع مرگ غلبه کنید، از مادر، پدر، برادر، خواهر یا همسر خود بپرسید که ارزشمندترین چیز زندگی آنها چه بوده است و بزرگترین لذتها و غم آنها چیست» خانم فریستاک این تمرین را «مرور زندگی» میداند.
صحبت در مورد برنامهریزی مراسمها
خانم فریستاک میگوید: «غالبا وقتیکه یک فرد مبتلابه یک بیماری لاعلاج شناخته میشود، احساس بیگانگی میکند و منزوی میشود که این پدیده دردناک روانی است.»
خانم فریستاک بیان میدارد که صحبت در مورد برنامهریزی مراسم تشیع جنازه داری اهمیت است. او میگوید: «شروع صحبت در مورد چنین موضوعاتی سخت است، اما نیاز است که در مورد چنین مسائلی صحبت کنید.» باوجوداین، خانم فریستاک میپذیرد که بعضی از افراد نمیتوانند از عهده چنین چیزهایی برآیند. او میگوید: «و برای چنین افرادی یک گفت و گوی مستقیم سودمند نیست، بلکه باید شیوههای دیگری را برای مقابله با این چیزها استفاده کنند. برای مثال، شوخی طبعی میتواند شیوه خوبی برای بعضی از خانوادهها باشد.»
دکتر بتی فرل، متخصص مراقب از سلامتی در مرکز سرطان شهر دوآرت ایالت کالیفرنیا میگوید که صداقت در مورد ناگزیر بودن مرگ شما یک امر اساسی است.
دکتر فرل میگوید: «برای مثال، اگر مادر من دچار یک بیماری لاعلاج بود اینگونه میگفتم که ما تمام تلاش خود را میکنیم، اما حقیقت این است که تومور بدخیم است و علیرغم تلاشهای ما او ظرف چهارتا شش ماه آینده خواهد مرد.» علاوه براین، دکتر فرل میگوید: «وقتیکه یک خبر ناگوار شنیدید شخصی همچون یک مددکار اجتماعی، مشاور داغدیدگی یا عزیزی باید در کنار شما باشد تا به شما در عبور از این زمان سخت کمک کند.»
دکتر فرل بیان میدارد: «مطلوبترین حالت این است که وقتی خبر بیماری لاعلاج فردی به او داده شد درمانگرهای داغدیدگی وارد عمل شوند و بابیان «شنیدم که خبر بدی را دریافت کردید، میتوانم حس شما را در مورد این خبر بد بدانم؟» به او کمک کنند که گفتوگو کند.»
مراقبت تسکینی زودتر
دکتر فرل میگوید: «وقتیکه از بیماری لاعلاج خود با خبر شدید، وقت آن است که تحت مراقبت تسکینی قرار بگیرید.»
دکتر فرل ادامه میدهد: «هیچکسی به مراقبت تسکینی فکر نمیکند، بنابراین پس از تشخیص بیماری لاعلاج در طی ماههای آتی وقت خود را صرف درمان مشکلات به وجود آمده میکنید، اما همچنان حقیقت را نادیده میگیرید و دو هفته پیش از مرگ وقتیکه در اورژانس هستید ترس به سراغ شما میآید و به خود میگویید: اکنون وقت مراقبت تسکینی است.» مراقبت تسکینی عمر را طولانی نمیکند و مرگ را جلو نمیاندازد، اما با آسایش و ارزشی که برای فرد فراهم میکند کیفیت زندگی روزهای آخر بیمار را بهبود میبخشد.
از دیگر فعالیتهایی که میتوانند به شما در مقابله با مرگ قریبالوقوع کمک کنند تهیه آلبومی از عکسهای خود و عزیزانتان بهعنوان یک یادگاری است. علاوه بر این، خویشاوندان نزدیک باید از حسابهای بانکی شما مطلع باشند تا بتوانند در طول این زمانهای سخت امور را سروسامان دهند.
درمانهای بهتر دورنمای غصه و فقدان را تغیر میدهند
دکتر فرل میگوید: «ما در عصری زندگی میکنیم که با دهههای قبل حتی با 25 سال قبل متفاوت است، بهطوریکه وقتی یک عزیز شما یک حمله قلبی، سرطان یا دیگر بیماریهای خطرناک داشت، میان تشخیص و مرگ او فاصله زیادی وجود نداشت و بعد از مدت کوتاهی عزیز شما از دنیا میرفت.»
او میافزاید: «15 سال پیش وقتیکه یک فرد مبتلابه سرطان ریه شناخته میشد چیز مشخص این بود که او خواهد مردم، اما امروز در یکدو راهی جالب قرار داریم.» او میگوید که غالبا پس از تشخیص بیماری یک مسیر طولانی و پردستانداز وجود دارد. دکتر فرل ادامه میدهد: «اگر مادر شما مبتلابه سرطان ریه تشخیص داده شود، جراحی روی او انجام میگیرد و اندکی بعدتر اگر سلولهای سرطانی همچنان وجود داشته باشند شیمیدرمانی یا پرتودرمانی روی او امتحان میشود.»
دکتر فرل میگوید که چنین وضعیتی بهمانند این است که در یک قطار هوایی قرار دارید. به عقیده دکتر فرل «شما نمیدانید که آیا باید امیدوار باشید یا نه و نمیدانید که آیا باید خود را برای زندگی یا برای مرگ او آماده کنید.»
دکتر فرل میگوید: «از بعضی جهات امروزه خانوادهها آمادگی کمتری برای مرگ دارند، چون آنها آنقدر به داشتن بالا و پایینهای بسیار و بهبودهای پس از بیماریها عادت کردهاند که احتمال مرگ غالبا دور از انتظار آنهاست.»
دکتر فرل میگوید که علاوه بر این، امروزه انتخابهای سختتری وجود دارند. او میگوید: «اگر تحت شیمیدرمانی قرار بگیرید عمر شما طولانیتر میشود، اما میدانیم که شیمیدرمانی میتواند موجب علائم بیشتری شود.» در پایان دکتر فرل میگوید: «گریختن از مرگ میتواند روی کیفیت زندگی اثر بگذارد. درمانها میتوانند برای چند ماه عمر را طولانی کنند، اما این ماههای پیش رو چگونه خواهند بود؟»سپید
WebMD