بسیاری از داروهایی که بهوفور مورد استفاده قرار میگیرند، دارای ویژگیهای ضدکولینرژیک بوده و جزو این دسته دارویی به شمار میآیند. تخمین زده میشود حدود بیست درصد از سالمندان به دلایل متفاوت حداقل یکی از داروهای متعلق به این گروه را مصرف میکنند.
شفا آنلاین:مطالعه جدیدی که در مجله طب داخلی جاما به چاپ رسیده، قویترین شواهد موجود را درباره ارتباط مصرف داروهای ضدکولینرژیک با بروز زوال عقل<Dementia> به دست داده است. نتایج این بررسی نشان میدهد مصرف این داروها میتواند سبب افزایش خطر بروز زوال عقل در سالمندان شود.
به گزارش شفا آنلاین:بسیاری از داروهایی که بهوفور مورد استفاده قرار میگیرند، دارای ویژگیهای ضدکولینرژیک بوده و جزو این دسته دارویی به شمار میآیند. تخمین زده میشود حدود بیست درصد از سالمندان به دلایل متفاوت حداقل یکی از داروهای متعلق به این گروه را مصرف میکنند. از جمله این داروها میتوان به داروهای ضدحساسیت بسیار رایج که تهیه آنها نیازمند نسخه پزشک نیست، مانند دیفنهیدرامین و کلرفنیرامین، داروهایی مربوط به درمان مثانه بیشفعال مانند اکسیبوتینین یا تولترودین و ضدافسردگیهای سه حلقهای مانند آمیتریپتیلین یا دوکسپین (حتی زمانی که در دوزهای بسیار کم برای پیشگیری از میگرن یا دردهای عصبی تجویز میشوند) اشاره کرد. رابطه مشاهده شده در این پژوهش کاملا حالت وابسته به دوز داشته و هرچه میزان مصرف داروهای ضدکولینرژیک بیشتر بوده خطر ابتلا به زوال عقل نیز به همان نسبت بیشتر گزارش شده است.
مدت طولانی، مصرف مزمن
مصرف زیاد فقط شامل افرادی نیست که دوزهای بالای دارو را مصرف میکنند بلکه خطر بروز این بیماری حتی در کسانی که کمترین میزان موثر دارو را برای مدتهای طولانی استفاده کردهاند نیز در مقایسه با افرادی که داروهای ضدکولینرژیک مصرف نکردهاند، بیشتر گزارش شده است. با توجه به اینکه اغلب داروهای این گروه معمولا برای مدتهای طولانی و بهصورت مزمن مورد استفاده قرار گرفته و مصرف درازمدت، حتی در دوزهای اندک آنها نیز سبب افزایش خطر ابتلا به دمانس میشود، بنابراین بیشتر مصرفکنندگان این گروه دارویی در زمره افراد در معرض خطر بالا برای ابتلا به زوال عقل قرار میگیرند. اگرچه مطالعات قدیمیتر نیز مصرف داروهای ضدکولینرژیک را با بروز اختلالات شناختی مرتبط دانسته بودند اما پزشکان و عموم مردم از این مطلب چندان اطلاعی نداشتند. اگرچه مصرف داروهای ضدکولینرژیک به دلیل عوارض جانبی شناخته شدهتری مانند خشکی دهان، یبوست و احتباس ادراری روندی کاهشی داشته، هنوز هم این دسته دارویی بهوفور توسط پزشکان تجویز شده و یا بدون نیاز به نسخه توسط بیماران از داروخانهها خریداری میشوند. اگرچه این مطالعه جدید، یافتههای قدیمی را تایید کرده و این رابطه را بهوضوح آشکار میسازد، از آنجا که نتایج این مطالعه برپایه مشاهدات استوار است نمیتوان از آن برای اثبات رابطه علت و معلولی بین این دو پدیده استفاده کرد. به عبارت بهتر به دلیل اینکه اثبات رابطه علت و معلولی به وسیله اطلاعات مشاهدهای امکانپذیر نیست، نمیتوان ثابت کرد «مصرف داروهای ضدکولینرژیک سبب به وجود آمدن زوال عقل میشود»، بلکه باید چنین گفت که نتایج این مطالعه قطعا نگرانیهای موجود را در این زمینه تقویت میکند.
هشدارهای لازم
با وجودیکه اغلب افراد از عوارض کوتاهمدت این داروها مانند احساس گیجی یا خوابآلودگی که در زمان تجویز دارو نیز به بیمار تذکر داده میشود، آگاهند، در مورد عوارض شناختی درازمدت دارو هیچگونه هشداری در میان نبوده و اغلب افراد از این موضوع بی اطلاع هستند. حتی ممکن است پزشکان یا داروسازان نیز از این مساله اطلاع نداشته باشند. آموزش تنها کلید حل این معضل است و باید هم پزشکان و هم عموم مردم به استفاده از داروهای جایگزین کمخطر بهجای داروهای ضدکولینرژیک تشویق شوند. هرچند تمامی پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه در افراد سالمند به انجام رسیده و هیچ اطلاعی از چگونگی تاثیر این داروها در افراد جوانتر در دست نیست، به نظر منطقی میرسد که افراد جوانتر نیز تا حد امکان از مصرف این داروها پرهیز کنند.
این پژوهش روی 3434 شرکت کننده با میانگین سنی 73 سال به انجام رسید. سابقه مصرف دارویی این افراد از 10 سال قبل از ورود به مطالعه استخراج و سپس آنان برای مدتی بیش از هفت سال تحت پیگیری قرار گرفتند. در دوره پیگیری، در دوران پیگیری، شرکتکنندگان به فواصل دو ساله از نظر بروز دمانس غربالگری میشدند. تقریبا 20 درصد این افراد داروهای ضدکولینرژیک استفاده میکردند. پژوهشگران با در نظر گرفتن حداقل دوز موثر هر داروی ضدکولینرژیک، سپس کل مقدار دارویی را که بیمار دریافت کرده بود، با استفاده از شاخصی به نام کل دوز استاندارد روزانه tota- standardized daily doses یا TSDD در 10 سال گذشته محاسبه کردند. درطول زمان پیگیری، 797 شرکت کننده دچار زوال عقل شده و 637 نفر (9/79 درصد) به بیماری آلزایمر مبتلا شدند. نتایج بررسیها، یک رابطه تجمعی وابسته به دوز 10 ساله را با بروز دمانس نشان میداد. در مورد بیماری آلزایمر نیز الگوی مشابهی به دست آمد.
بنابر نتایج این مطالعه، اگر فردی حداقل دوز موثر یک داروی ضدکولینرژیک را به صورت روزانه برای مدت سه سال مصرف کند، از نظر ابتلا به زوال عقل در گروه افراد پرخطر قرار میگیرد. همچنین اگر فردی همین مقدار را به صورت گاهگاهی برای مدت زمان بیشتری استفاده کند یا دوز بالاتری را برای مدت کوتاهتری دریافت کرده باشد نیز جزء این گروه قرار میگیرد. نتایج این مطالعه، قویترین شواهدی هستند که تا بهحال در مورد رابطه مصرف داروهای ضدکولینرژیک با زوال عقل به دست آمدهاند.
این پژوهش از نظر بررسی تاریخچه مصرف دارو نیز بسیار باارزش است، چرا که تاکنون اغلب بررسیهای انجام شده دوران پیگیری کوتاهتری داشته و هیچ مطالعهای به بررسی سابقه 10 ساله مصرف دارویی افراد نپرداخته است. نحوه بررسی سوابق دارویی افراد نیز با استفاده از سیستم کامپیوتری توزیع دارو در داروخانهها بوده که از نظر دقت و اعتبار در زمره قابل اعتمادترین دادهها به شمار میآید. رابطه بین مصرف داروهای ضدکولینرژیک و بروز اختلالات شناختی در بسیاری از مطالعات نشان داده شده اما متاسفانه برخلاف بیشتر متخصصین طب سالمندان و روانپزشکان که از این موضوع باخبرند، بیشتر داروهای ضدکولینرژیک توسط پزشکان خانواده و پزشکانی تجویز میشوند که عموما هیچ اطلاعی از این موضوع ندارند. شاید بهترین گروهی که باید از این مساله آگاه شوند، بیماران باشند. بسیاری از بیماران از بروز دمانس وحشت دارند بنابراین در صورت اطلاع از این موضوع، از مصرف هر دارویی که سبب افزایش خطر ابتلای آنان به این عارضه شود، اجتناب میکنند.
پژوهشهای آینده باید بر شناخت فرآیندهای بیوشیمیایی مسئول به وجود آمدن این ارتباط متمرکز شوند. جالب است بدانید که به همین منظور تعدادی از بیماران شرکت کننده در این مطالعه، رضایت خود را برای انجام بررسیهای لازم روی بافت مغزی پس از درگذشتشان اعلام کرده و با انجام اتوپسی موافقت کردهاند. شاید انجام یک مطالعه تصادفی شده در بین مصرفکنندگان داروهای ضدکولینرژیک و گروهبندی آنان به دو دسته ادامه مصرف دارو و توقف مصرف و مقایسه خطر ابتلا به دمانس در بین آنان، بتواند نکات بیشتری را در این زمینه آشکار سازد.سپید
Medica- News Today