شفتا آنلاین:صرفه جویی خوب است، اما گاهی این صرفه جویی، افراطی شده و تبدیل به خساست می شود.
به گزارش شفا آنلاین:صرفه جویی کردن، افراد را قادر می سازد تا با بودجه های کم خود، رشد
کنند. اما از طرفی دیگر صرفه جویی بیش از حد نیز میتواند نشانه ای از
اختلال شخصیت
با توجه به یافته های بنیاد بین المللی اختلال وسواس
فکری-عملی (Obsessive Compulsive Disorder یا OCD)، این اختلال در
حدود یک نفر از هر 100 بزرگسال را تحت تاثیر قرار می دهد. انجمن
روانپزشکی امریکا میگوید: کم خرج کردن افراطی، یک نشانه از اختلال
شخصیت وسواسی جبری (Obsessive Compulsive Personality Disorder یا OCPD) می باشد.
این زمانی است که فرد یک سیستم صرفه جویی افراطی را هم برای خود و هم
برای دیگران اتخاذ می کند، و پول به عنوان یک منبعی برای جلوگیری از فاجعه
های احتمالی آینده که ممکن است لازم شود، ذخیره می شود.
اختلال
شخصیت وسواسی جبری یا OCPD با اختلال وسواس فکری-عملی یا OCD مشابه نیست.
گرچه از اصطلاح OCD به طور معمول در مواردی که افراد وابسته به جزئیات
هستند، استفاده می شود، اما اغلب با OCPD اشتباه گرفته می شود، در
واقع آنها اختلالات جداگانه ای هستند.
دکتر رابرت هوداک (Robert Hudak) یک روانپزشک از مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ در پنسیلوانیا،
میگوید: OCD یک بیماری است که افراد مبتلا به آن دارای افکار نفوذی و
مزاحم هستند، افکاری که حسی تولید نمی کنند و برای آنها نیز احمقانه
است، اما نمی توانند از شر این افکار خلاص شوند و باعث یک اضطراب
مشخص در آنها می شود. اما افراد مبتلا به OCPD افرادی هستند که با جزئیات
به مقدار زیادی مشغول هستند، برای خود لیست درست می کنند، زیاد کار
انجام داده و خستگی ناپذیرند، از طرفی بسیار صرفه جو هستند. این افراد
اندیشه های نفوذی و مزاحم ندارند، درنتیجه اغلب تعجب می کنند که چرا
دیگران به اندازه من سازمان یافته و شسته و رفته نیستند؟.
وقتی پای پول
به میان می آید، افراد مبتلا به اختلال OCD ممکن است با لمس کردن پول
مشکل داشته باشند و یا به دلیل افکار نفوذی و مزاحم در مورد آلوده بودن
پول، آن را سریعا خرج کنند. اما فردی که به OCPD مبتلاست، قادر
به خرج کردن پول خود نیست، چون به طور مثال نگران این است که اگر آب هدر
رفته و یا لوله در آینده مشکلی پیدا کند، ممکن است پول کافی نداشته
باشند، در نتیجه آن را خرج نمی کنند. این افراد ممکن است زیادی صرفه
جو یا حتی خسیس باشند، چون می خواهند مواد غذایی کمتری برداشته و یا
برای ضروریات، مضایقه کنند. حتی اگر این ضروریات هزینه کمی هم داشته باشند،
آنها می خواهند پول لازم برای همه چیز داشته باشند، پس آن را خرج نمی
کنند.
در اینجا تفاوتی بین صرفه جویی کردن و خسیس بودن وجود دارد. بطور مثال،
بودجه بندی، به طوری که شما برای موارد اضطراری و یا صرفه جویی درمورد
رسیدن به یک هدف، به اندازه کافی پول نگه دارید، سالم است و خساست
نیست. در طول دوران رکود اقتصادی و یا زمان های دشوار در اقتصاد، یا
وقتی که بودجه بندی شدید به طور گسترده پیشنهاد می شود، اگر شما بیش
از حد خرج کنید، میتوان آن را غیر سالم دانست.
مهمترین نشانه برای
اینکه بدانید زیاده روی می کنید، این است که از خود بپرسید، آیا صرفه جویی
شما اثر منفی بر روابط یا کیفیت زندگی شما گذاشته است؟ آیا شما
نمیتوانید زمان یا پول خود را برای سرگرمی و یا آرامش خود هزینه کنید؟ اگر
پاسخ مثبت باشد، پس شما زیادی صرفه جو یا به اصطلاح خسیس هستید.
دکتر فوژان نظیراوغلو ( Fugen Neziroglu) مدیر موسسه رفتاری زیستی در نیویورک و متخصص در اختلالات وسواسی اجباری، می گوید: صرفه جویی که مشکل ساز است، فراتر از پول می رود، این
افراد با سخاوتمند بودن و مهربانی کردن و یا گذشت زمان، مشکل
دارند. چنین فردی ممکن است به دلیل اعتقاد به هدر رفتن چیزها، از خلاص
شدن از شر بعضی چیزهای بی فایده هم بترسد و آنها را ذخیره کند.
علاوه براین،
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، به دلیل نبودن افکار مزاحم و
نفوذی، بعید است که خست خود را به عنوان یک مشکل قلمداد کنند. اگر
آنها برای درمان مراجعه کنند، معمولا به این دلیل است که فردی که به
آنها نزدیک است، به درمان اصرار دارد. گاهی نیز ممکن است به این دلیل
باشد که آنها می خواهند از یک فرد متخصص و حرفه ای برای دستیابی
به اهداف کمال گرایانه خود کمک بگیرند. آنچه که برای یک درمانگر مهم و
کلیدی است، این است که کمک کند تا این افراد بتوانند تشخیص داده و
نواقص خود را بپذیرند. این کار از طریق درمان رفتاری – شناختی انجام
می شود.
خبر خوب این است که، اختلال شخصیت وسواسی جبری، قابل درمان است. بسته
به این که نشانه ها چقدر شدید باشند، درمان می تواند یک سال یا بیشتر به
طول بینجامد، تا بتواند تحت کنترل قرار گیرد. اساسا درمانگران از آنها می
خواهند که برخی از جاذبه های شخصیتی خود را تغییر دهند. گزینه های
درمانی شامل موارد زیر است:
- مصاحبه انگیزشی: این یک فرآیند بحث و گفتگو می باشد که به شناسایی دلایل قانع کننده در جهت ایجاد تغییر می پردازد، مثل یک رابطه کلیدی.
- درمان رفتاری – شناختی: این نوع درمان بر شناسایی افکار و رفتارهای منفی، و جایگزینی آنها با دیگر گزینه ها تمرکز می کند.
- سلسله مراتب اضطراب:
برای فردی که بیش از حد خسیس است، سلسله مراتب اضطراب ممکن است گام
هایی در جهت تغییر ایجاد کند. برای مثال، فردی که خسیس است ممکن است برای
خرید یک منگنه که مورد نیازش است، اضطراب کمتری احساس کند تا خرید یک
دستگاه گران قیمت تری که آن هم مورد نیازش است. پس باید از قسمتی که
اضطراب کمتری احساس می کند شروع کرده و ادامه دهد.
- داروها: داروهای تجویزی ممکن است به افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری که در عین حال دچار افسردگی نیز هستند، کمک کند.