آنچه اهمیت دارد این است که کمک موثری داشته باشید، نه آنکه این کمک از کجا آمده است
شفا آنلاین:هفتادساله
و مجرد هستم و نظام درمانی<Health system> قوی مرا حمایت میکند، اما تجربه نشان داده است
این نظام قوی به وقت بیماری کافی نیست. در سال 2014، کلی ترنر در کتاب
خود، «بهبود اساسی: جان به در بردن از سرطان»، با شاهد آوردن از چندین
مطالعه نوشت،
آنچه اهمیت دارد این است که کمک موثری داشته باشید، نه آنکه
این کمک از کجا آمده است.
به گزارش
شفا آنلاین:داشتن دوستان خوب میتواند کافی باشد. تعداد
افراد مجردی که گاه هیچ خویشاوند نزدیکی ندارند در جوامع شهری رو به افزایش
است و به نظر میرسد وقت آن رسیده تا نظام سنتی همراه بیمار دستکم از
جهاتی تغییر کند.
رویکردهای
غیردوستانه اماکن درمانی نسبت به افراد مجرد یا پیشداوریهای کارکنان
درمانی باعث میشود تا حتی نظامی به استحکام فولاد هم کارآیی کافی نداشته
باشد. هرگز نخواستم ازدواج کنم، خواهر یا برادری هم ندارم و با سلامت به
هفتادسالگی پا گذاشتهام، اما مانند همه آدمهای هفتادساله سالم با بیماری
بیگانه نیستم و برخی از آنها گاه مرا به مراکز درمانی میکشانند. اصلا مایل
نیستم در این مراجعات مورد پیشداوریهایی قرار گیرم که در مراکز درمانی یا
حتی ویزیتهای عادی پزشکان درباره بیماران مجرد در ذهن درمانگران وجود
دارند. از تجربههای تلخم سه نمونه برایتان میآورم.
•
کسی را دارید که همراهتان باشد؟ هرکسی با کمی اطلاعات میداند که امروزه
بسیاری از ما آمریکاییها مجردیم و فرزندی نداریم و بنا به دلایلی دور از
خانواده زندگی میکنیم. بسیاری از دوستان ما تمام روز را کار میکنند یا
نزدیک ما زندگی نمیکنند. پس چرا ما بیماران باید در عین هوشیاری مرتب از
یک نفر بخواهیم ما را به بیمارستان ببرد و برگرداند؟
ماجرایی
که برایتان گفتم در مطب دندانپزشک اتفاق افتاد، وقتی دکتر از من خواست
بعد از یک تزریق بیحسی موضعی که اثری بر هوشیاری و توانایی رانندگی من
ندارد، یک نفر حتما من را به خانه ببرد. با تمام توضیحاتی که به دستیار
دکتر دادم آخرش روشن شد در صورت گوش ندادن به حرف دکتر باید پیش یک
دندانپزشک دیگر بروم. تاکسی نمیتوانم بگیرم. چرا؟ چون دکتر گفته و به همین
دلیل نمیتوانم با راننده به مطب بیایم. حتما باید به دوستی متوسل شوم، او
را از کار و زندگی باز کنم تا همراه من پیش دندانپزشک بیاید. شکی نیست
درمانگرانی مانند دندانپزشکی که گفتم، میخواهند در صورت بروز هر مشکلی
حداکثر دقت را اعمال کرده باشند، اما درخواست از کسی برای آنکه کارش را
کنار بگذارد، خواهش بزرگی است و اگر کسی مجبور به چندین بار مراجعه باشد،
این میتواند بر نظامی که از یک فرد مجرد حمایت میکند، فشاری جدی و البته
غیرضروری وارد بیاورد.
•
برخی مواقع درمانگران قوانین خودشان را دارند. 4 سال قبل برای عمل فتق
باید یک شب در بیمارستان میماندم. از آنجا که موقع بستری شدن همراهی
نداشتم، از کارکنان بیمارستان خواستم تا وسایلم را جایی نگهدارند.
بیمارستان جایی را برای این کار پیشبینی کرده بود، اما کسی حاضر نشد وسایل
من را ببرد یا حتی مرا پذیرش کند. کارمند پذیرش بهرغم اینکه بیمارستان
قانونی دراینباره نداشت، گفت من مجبورم که کسی را با خود ببرم.
یک
بار دیگر که برای عمل کبد ششساعته در اتاق عمل بودم، دوستان همراهم حتی
نتوانسته بودند بفهمند من زندهام یا نه! یکی از آنها از طرف من برای
مسائل درمانی وکالت داشت و وقتی داشتم فرمهای مربوط را پر میکردم، گفته
بودم هر سه دوستم میتوانند موقع جراحی در جریان سلامت من قرار گیرند.
بعدها فهمیدم باوجودآنکه بیمارستان این فرمها را قبول کرده است، کارمند
بیمارستان اصرار داشته اطلاعاتی به دوستانم ندهد، چون آنها از بستگان
درجهیک من نبودند. در هر دو این موارد مانع قانونی وجود نداشت، بلکه
پیشداوریهای کارکنان بیمارستان جایگزین قوانین رسمی شده بود.
در
مورد سوم، بعد از جراحی کبد من واقعا نیاز به کمک داشتم و ای کاش به توصیه
جراحم که گفته بود، حتما شب کسی با شما بماند گوش داده بودم. در شب عمل تا
زمانی که سرم از دستم درنیامد نتوانستم از تخت به پایین سر بخورم.
پرستاران 2 ساعت به زنگی که به صدا درآورده بودم، اعتنایی نکردند و بعد از
اعتراض من هم تغییری در رفتار آنها ندیدم. همانجا فهمیدم که اگر تنها در
بیمارستانی بستری شوم شانس برخورداری از درمان کافی و درست کمتر میشود.
از
سه کارشناس درمان پرسیدم: پس یک بیمار مجرد باید چه کند؟ یکی از آنان جواب
داد، این فقط درباره بیماران مجرد صدق نمیکند. وقت آن رسیده تا نظام سنتی
حمایت از بیمار به دلایل متفاوت مانند ناتوانی همسر بیمار یا دور بودن
افراد خانواده تغییر کند.
هر
سه این کارشناسان اما عقیده داشتند صرفنظر از سیاستگذاریهای
بیمارستانها، کارکنان درمانی در این نظام خانواده-محور احتمالا با
بیمارانی فاقد حمایتهای سنتی مانند همراهی افراد خانواده احساس راحتی
نمیکنند.
از
نظر من مجرد بودن باعث نیاز خاصی نمیشود و نباید سبب درمانی تبعیضآمیز
شود، اما من اگر بخواهم بار دیگر بستری شوم، نصیحت کارکنان بیمارستان را که
همراهی با خود داشته باشم، حتما گوش میکنم. دوست داشته باشم یا نه این
حداقل در حال حاضر عملیترین کار ممکن به نظر میرسد.سپید