درباره
عناوین مهم پزشکان میتوان به درست بذ یا ایران درست بذ یا ایران درست بذ
(patii drustbed)، سرور سلامتی، (drusta-ista)، سرور تندرستی اشاره کرد که
ظاهرا رئیسکل پزشکان (جسمانی) کشور بوده است، لکن رئیس همه اطبا را اعم از
پزشکان بدن و پزشکان روح، زروثشتروتوم (zaruthushtrotum) میخواندهاند.
به
استناد وندیداد، مانتره پزشک (روانپزشک) دارای مقام پیشکسوتی پزشکان
بود. او تعرفههای تعیین دستمزد و سایر قوانین و ضوابط پزشکی را در کنار
هیات امنای پزشکی که برای این منظور و سایر مسایل مربوط به درمان در ایران
باستان وجود داشت، موردمطالعه قرار میداده و با رسیدن به رای نهایی با
موافقت مانتره پزشک این قوانین به مورداجرا گذاشته میشد.
در
مورد دستمزد پزشک، آنگونه که از وندیداد برمیآید، پزشکان طبق تعرفه
واحدی اجرت میگرفتهاند و این اجرت در قبال درمان کامل، که منجر به بهبودی
بیماران میشده است، قابل پرداخت بوده است در مورد مزد پزشک آزموده و
ناآزموده چنین میخوانیم: «مزد پزشکی کردن پزشک آزموده و فرموده یعنی دارای
اجازهنامه: مزد تن پزشکی از کوچکترین تا بزرگترین گوسفند و از کمترین
تا برترین مردم را درمان کردن مطابق با پایه درمان شونده، سزاوارانه باید
به پزشک پرداخت شود، چنانکه در دین پیداست». کیفر پزشکی پزشک ناآزموده و
نفرموده یعنی بدون مجوز: «اگر بیمار خوب شود، پزشک ناچار مزد دریافت میکند
و اگر بهبود نیابد، کفاره زخم را باید بپردازد و برتنش داغ نهاد، این در
دین پیداست.». در متون اوستایی و فارسی میانه زردشتی میزان پرداخت مزد به
پزشک بر طبقه اجتماعی درمان شونده و نیز عضوی که درمان میشود تعیینشده
است.
درآمد یک
طبیب باید طوری باشد که بتواند در محله معروف شهر و در خانهای مناسب با
اسباب و اثاثیه لازم زندگی کند. طبیب باید خوراک سالم، پوشاک کافی و یک اسب
تندرو داشته باشد تا بتواند از بیمارانی که دور از او زندگی میکنند،
عیادت کند. به دیگر سخن، پزشک مزد خویش را طبق موقعیت اجتماعی بیمار ونیز
اینکه عضوی از اعضا و یا همه بدن او را درمان نماید از او دریافت میدارد،
باید به طبیب درازای اینکه هرروز میبایست در موقع لزوم به عیادت مریض
برود، غذای خوب میدادند و اسبی تندرو میبخشیدند اما طبیب نبایستی پول را
بسیار دوست بدارد و بهترین پزشک آن است که این شغل را برای ثواب و رضای خدا
پیشگرفته باشد. یک پزشک پس از اتمام درس خود درهمان شهری که درسخوانده
بود باقی نمیماند و حتی در شهر زادگاه خویش نیز مستقر نمیشد. ظاهرا، رسم
بر این بوده است که این افراد از شهری به شهر دیگر سفر میکردند و به
مداوای بیماران میپرداختند. در اوستا، بارها از پزشکان موبد دورهگرد
نامبرده شده است.
مزد
اطبای ایرانی نه به طبیب یا نوع درمان که به درآمد و جایگاه افراد در
خانواده، روستا، شهر و کشور تعیین میشد و به موقعیت پزشک یا دشواری بیماری
بستگی نداشت. حاکم ایالت چهار راس گاو نر، حاکم شهر یک شتر نر خوب، کدخدا
یک نریان و مالکین بزرگ یک الاغ را بهعنوان حق العلاج به پزشک میدادند.
حق العلاج زنان، جنس ماده و حق العلاج کودکان، بچه هر یک از این حیوانات
بود. حق العلاج مستخدمان کمی بیشتر از کودک ارباب محاسبه میشد. مزد
دامپزشک هم دقیقا مشخص بود. در بعضی موارد مزد درمان تمام بدن با مزد
درمان فقط یک عضو تفاوت داشت گاهی هم (خصوصا در مورد حیوانات) مزد پزشک فقط
در صورت علاج بیمار پرداخت میشد. زیاد گرفتن حق العلاج، جرم محسوب میشد.
دارو هم مثل غله جزء کالاهای اساسی و تحت اختیار حکومت بود و کسی حق گران
کردن آن را نداشت. حتی دستمزدهای معنوی هم مرسوم بوده است برای نمونه: اگر
موبدی بیمار میشد و پزشکی به درمان این پیشوای مذهبی مبادرت میورزید و
موفق به مداوای او میشد یک دعای خیر منتخب از آیات مقدس آسمانی که در میان
دینداران معمول بوده است به او اجرت داده میشد. سپید
منابع: پزشکی و سیر تحول درمان در ایران باستان/ حمید کاویانی پویا/فصلنامه تاریخ پزشکی سال دوم، شماره سوم، تابستان 1389
پزشکی در ایران باستان/زهره زرشناس
سرگذشت پزشکی در ایران/یاسر مالی، احسان رضایی/نشر افق