هنگامی که بحث آموزشجنسی(Sex Education) به میان میآید طبیعتا بخش مهمی از آموزش مساله دانش و علم کافی برای نحوه آگاهی دادن به کودکان درباره بدن و حریم خصوصی آنان است. آموزشدهندگان جامعه تاحدودی مسئولیت این امر را برعهده دارند. کودکان در مهدکودک و مدرسه باید این گونه آموزشها را ببینند و همچنین آموزش و پرورش باید برنامههایی برای اولیا در زمینه اطلاعرسانی به آنها به کودکان خود داشته باشد، زیرا این خانوادهها هستند که مسئولیت خطیر پرورش و نگهداری فرزندان را برعهده دارند و بنابراین باید نحوه درست آموزش به آنها را در این زمینه به خوبی بیاموزند. خانواده علاوه بر آموزش کافی به فرزندان باید مراقبت کافی از آنها نیز داشته باشد.
خطر شیوع بیاعتمادی در جامعه
یکی از نکاتی که در هنگام وقوع این اتفاقات نگران آن میشوند بی اعتمادی فراگیر و ورای واقعیتهاست که میتواند در بین افراد جامعه شیوع پیدا کند. باید به این مساله بسیار توجه کرد که شهروندان دیگران را به دیده شک نگاه نکنند، چرا که شیوع این نوع نگاه در جامعه میتواند آسیبهای جدی به سلامتروان افراد و جامعه بزند. بنابراین مسئولان، برنامهریزان و سیاستگذاران جامعه با آگاهی و نگاهی پیشگیرانه میتوانند از وقوع اتفاقهای تلخی مشابه قتل آتنا جلوگیری کنند و والدین به عنوان افرادی که مسئولیت مستقیم فرزندان را برعهده دارند نیز نگاه پیشگیرانهای به این موضوع داشته باشند. والدین باید رویهای متعادل را در این زمینه به کار گیرند و نگاه بسیار بدبینانهای را نسبت به وضعیت کودکانشان در جامعه نداشته باشند. جامعه با در پیش گرفتن این رویه همزمان با پیشگیری از تکرار این حوادث به روابط اجتماعی، عاطفی، جمعگرایی و باور به اصل سلامت عمومی جامعه لطمه نمیزند. بنابراین شهروندان مسئولیتی همگانی و همچنین شخصی نسبت به این موضوع دارند. مسئولیت شخصی خصوصی متوجه والدین است و پذیرفتن و آگاهی به آن یک ضرورت انسانی است. به محض وقوع حوادثی مانند قتل آتنا شهروندان با حس همدلی مشترک خود، شخص خود را جای فرد آسیبدیده میگذارند و اثرات این گونه فجایع به جامعه نیز سرایت میکند و نگاه افراد جامعه را به یکدیگر به صورت پنهان یا آشکار تغییر میدهد. البته اگر بنا بر مبالغه در این احساس باشد و افراد جامعه باور نادرستی نسبت به تعداد انسانهای ناسالم جامعه داشته باشند و هر انسان را یک جنایتکار ببینند در واقع احساس امنیت عمومی انسانها لطمه میبیند. خانوادهها با اتخاذ شیوههای پیشگیرانه خانواده را کمتر در معرض خطراتی که میتواند متوجه خودشان شود قرار میدهند و همچنین آسیب کمتری به روابط اجتماعی، عاطفی و تعلق خاطر افراد به جامعه وارد میشود و از همه مهمتر افراد با اعمال اقدامات پیشگیرانه سهم کمتری در ایجاد شرایط تلخ برای خانواده و جامعه دارند.
استفاده علمی از اطلاعات جنسی
خانوادهها برای ایجاد نگاه پیشگیرانه به این موضوع باید در هنگام آموزش کودکان از اطلاعات جنسی موجود استفاده علمی کنند. تاکید بر استفاده علمی به این دلیل است که کودکان نباید بینهایت ترسو، مردمگریز و اجتنابکننده از اجتماع بار بیایند، چرا که در این صورت عوارض ویژه دیگری در انتظار خانواده و کودک است. باید کودکان را از مسائل جنسی آگاه کرد تا آنها درباره حریمخصوصی خود بدانند و این موضوع را نیز باید با زبان کودکانه و شناختهشده علمی برای آنها بیان کرد و قانونهای شناخت کودک و هیجانات او را نیز در هنگام طرح این موضوع در نظر داشت. در واقع باید دانست که کودکان در هر سنی چه نوع اطلاعاتی را میتوانند پردازش کنند، آسیبی از اطلاعات دادهشده نمیبینند و میتوانند از این اطلاعات استفاده درست کنند. خانوادهها نباید از کودکان خود غافل باشند و باید بدانند آنها در هر ساعتی از روز کجا هستند و با چه کسی هستند و چه میکنند.
دلایل ایجاد بیماریهای روانی جنسی
به چه دلیل اذیت و آزارهای جنسی در یک جامعه افزایش پیدا میکند؟ انسانهایی را که مشکلات روانی شدید و انحرافات جدی جنسی دارند، میتوان در شمار بیماران روانی خاص قرار داد. پیشینهخانوادگی و روانی هر فرد نیز در ابتلای او به بیماریهای روانی جنسی بسیار موثر است. انسان باید در طول سالیان زندگی خود از سلامت اجتماعی و روانی برخوردار باشد. افرادی مانند قاتل آتنا احتمالا در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند یا اینکه به دلایلی ذهنی و بدون زمینههای جنسی مسیری منحرف را در ذهن و خیال پردازیهای جنسی خود طی کردهاند. به هر حال این انسانها باید شناسایی شده و در صورت داشتن سوءپیشینه حداقل اطرافیان آنها بهگونهای از این موضوع آگاه باشند تا تمرکز آنها بر شکل رابطه با این افراد باشد. این عامل برای پیشگیری از وقوع این اتفاقات ناگوار نقش تعیینکنندهای دارد. نحوه رفتار اطرافیان با این افراد بسیار تاثیرگذار است. بنا نیست به تمام افراد انگ و تهمت بزنیم، اما اگر فرد مجرم است نوع و شدت جرم او نیز بسیار مهم و گویای این موضوع است که آیا او میتواند مرتکب یک خلاف بزرگ شود یا خیر. به این دلیل شناخت اطرافیان از این افراد بسیار حائزاهمیت است. برای مثال در برخی از کشورها مسئولان بهگونهای پنهانی به اطلاع همسایگان این افراد میرسانند که فردی که در مجاورت شما زندگی میکند از سلامت روانی کافی برخوردار نیست و بدین صورت ناخودآگاه همسایگان او آن فرد را در جرگه افراد نزدیک به خود قرار نمیدهند و در معاشرت و مصاحبت با آن فرد نکات ایمنی و جوانب احتیاط را رعایت میکنند.آرمان
شیوا دولت آبادی /روانشناس و فعال حقوق کودکان