به گزارش شفا آنلاین:یکی از دوران تحولی که در زندگی زنان وجود دارد شروع یائسگی <Menopause>میباشد. آنچه که در مورد این مرحله از زندگی زنان گفته میشود این است که یائسه شدن زنان با تغییرات روانشناختی و جسمانی همراه است که ممکن است مشکلاتی برای زنان ایجاد کند. اما انتظار این میزان از تغییر تا چه حد با واقعیت سازگاری دارد؟ این نوشته را بخوانید تا بایائستگی زنان و تغییرات واقعی که در این دوره اتفاق میافتد آشنا شوید.
یائسگی به پیر شدن تدریجی تخمدانها به مرور زمان اشاره میکند که به کاهش در کارایی آنها منجر میشود. تولید استروژن توسط تخمدانها کاهش مییابد و در نتیجه آن بارزترین علامت یائسگی یعنی قطع شدن قاعدگی برای همیشه آشکار میشود و آنان دیگر قادر به بچه دار شدن نخواهند بود. زنانی که به مدت یک سال عادت ماهیانه نداشته باشند یائسه محسوب میشوند. اثری دیگر آن فقدان قابلیت ارتجاعی (انعطاف پذیری) مهبل و شل شدن پستانها است. یائسگی معمولاً در حدود سن ۴۵ تا ۵۵ سالگی آغاز میشود و به طور متوسط در حوالی ۵۱ سالگی رخ میدهد.
تعدادی از تغییرات جسمانی و نیز روانشناختی در طی یائسگی رخ میدهد. برخی از علائمی که با آن به وجود میآیند مانند گرگرفتگی، تپش قلب، تعریق، اضطراب و بیخوابی در ابتدای یائسگی شدت بیشتری داشته، ولی با گذشت زمان بهبود مییابد. بعد از یائسگی خطر ابتلا به مشکلاتی از قبیل پوکی استخوان، بیماریهای قلبی وعروقی، بیاختیاری ادرار، کم شدن ترشحات زنانه و افسردگی افزایش مییابد
در مورد علائم یائسگی زنان یک کلیشه در مورد زنان یائسه پدید آمده است که بر اساس آن زن دارای علائم بسیار زیاد و پراکنده است در حالی که نتایج کاملا نشان داد که یائسگی به خودی خود علت کاهش سلامت روانی و یا سلامت جسمانی نیست و هیچ رابطه مستقیمی بین یائسگی و افسردگی دیده نشده است.
به طور خلاصه شواهد نشان میدهد که یائسگی زنان انبوه مسائل را به همراه نمیآورد. مطالعات مربوط به زنان میانسال و هم مطالعاتی که زنان میانسال را با سایر گروههای سنی مقایسه کرده است نشان دادهاند که تنها تعداد محدودی از علائم خصوصاً گرگرفتگی در این دوران مشخص میشود و سایر علایم چندان قابل توجه نیستند و اگر باشند رابطه مستقیمی با تغییرات زیستی مربوط به یائسگی ندارند. برخلاف عقیده متداول عموم، یائسگی بدترین دوره زندگی روانشناختی زنان نیست و احتمالا این دوره هیچ وقت به بدی دوره نوجوانی نخواهد بود.
عدهای مشکلاتی را که با یائسگی زنان همراه است به عوامل زیست شناختی نسبت میدهند (به خصوص به هورمونها)، و عدهای دیگر آن را به فرهنگ و انتظارات جامعه نسبت میدهند. برای روشنتر شدن این موضوع باید بین علائم جسمانی مثل گرگرفتگی و علائم روانشناختی مثل افسردگی تمایز قائل شویم.
از دیدگاه زیست شناختی مشکلات یائسگی به وضعیت هورمونی زنان مربوط است. علائم مخصوصا به میزان پایین استروژن و یا عدم تعادل هورمونی مربوط میشود. در تایید این نظریه، درمان جایگزینی استروژن نشان داده که میتواند در برطرف ساختن علائم یائسگی زنان مربوط به کاهش استروژن مثل گرگرفتگی، تعریق، گزگز دست و پا، پوکی استخوان و ترشحات مهبلی موثر باشد.
موفقیت این درمان حاکی از این است که میزان پایین استروژن موجب علائم یائسگی میشود و این که افزایش میزان استروژن علائم را برطرف میسازد. از سوی دیگر جایگزینی استروژن زنان را در برابرپوکی استخوان که ممکن است باعث شکستگی لگن و به نوبه خود موجب مرگ شود محافظت میکند. زنان سالیانه بیشتر به علت شکستگیهای لگن خاصره فوت میکنند تا سرطان آندومتریال. پس در مجموع، جایگزینی استروژن نه تنها ممکن است نسبتاً مطمئن باشد بلکه این درمان واقعا مفید است به خصوص وقتی که همراه با پروژسترون تجویز شود.
درست است که در دوره یائسگی زنان یک سری از علایم جسمانی مربوط به تغییرات زیستی در زنان آشکار شده و افزایش مییابد اما در علائم روانشناختی چنین افزایشی وجود ندارد. برای مثال تحقیقات اخیر نشان داده که افزایش افسردگی زنان در دوران یائسگی به میزانی نیست که بتوانیم آن را به یائسه شدن مربوط کنیم. اما از آنجا که نسبت به علائم مورد انتظار یائسگی سوگیریهای شدید فرهنگی وجود دارد اکثر افاراد گرایشدارند که هر نوع پدیده غیرعادی در رفتار زنان میانسال را به این تغییر نسبت دهند. اما در حقیقت این عوامل فرهنگی است که ممکن است فشار روانشناختی در زنان در حوالی دوره یائسگی ایجاد کند. از جمله این فشارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در نهایت به نظر میرسد که علائم جسمانی یائسگی زنان مثل گرگرفتگی احتمالاً به کاهش میزان استروژن مربوط است و این باور که علائم روانشناختی مثل افسردگی نیز وجود دارد بیشتر محصول گرایشات فرهنگی در یک جامعه است تا یائسه شدن.