کد خبر: ۱۵۲۳۹۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 2017May 18
سال 1308در همدان به دنیا آمدم. دوره دبستان را در همدان گذراندم و برای دبیرستان و از سال ششم آمدیم تهران و رفتم دبیرستان البرز،پدرم در همدان تاجر معروفی بود به نام شیخ محمدمتین که یکی از تاجران مورد اعتماد بازار بود و مردم پول‌هایشان را به امانت نزد پدرم نگه می‌داشتند.
شفا آنلاین:دبیرستان را تا سال ششم در همدان و دبیرستان پهلوی گذراندم و بعد به تهران رفتم.
: چند خواهروبرادر دارید؟
9 خواهر و بردار بودیم 7 پسر و دو خواهر. تعدادی از آن‌ها مرحوم شدند.

:چرا به تهران آمدید؟
به گزارش شفاآنلاین:به نقل از سپید پدرم به این نتیجه رسیده بود که اگر ما بخواهیم در کنکور دانشگاه موفق شویم باید به یک مدرسه خوب در تهران بیاییم و من همسال آخر آمدم دبیرستان البرز تا بتوانم دانشکده پزشکی تهران قبول شوم. پدرم دوست داشت من پزشکی قبول شوم و من را فرستاد البرز که آن زمان بهترین و قوی‌ترین مدرسه بود تا بتوانم کنکور پزشکی <Medical examination>قبول شوم.
:چرا دوست داشتید پزشکی بخوانید؟
به‌واسطه شغل پدرم ما با آدم‌های زیادی در جامعه رفت‌وآمد داشتیم.پدرم چندین دوست پزشک داشت و من خیلی از موقعیت اجتماعی آن‌ها خوشم می‌آمد.
:پدر و مادرتان تشویقتان می‌کردند؟
پدرم خیلی تلاش می‌کرد تا شرایطی را به وجود بیاورد که ما بتوانیم درس بخوانیم. ما در تهران خانه نداشتیم وقتی‌که می‌خواستیم بیاییم تهران پدرم اینجا یک‌خانه خرید تا ما راحت درس بخوانیم.
:فقط شما آمدید تهران؟
دو نفر از برادرهایم قبل از من آمده بودند تهران و بعد من آمدم. از طرفی ما در همدان یک زندگی اشرافی داشتیم و نمی‌توانستیم آنجا را رها کنیم . فقط من و دو نفر برادر بزرگم آمدیم تهران و هر دو هم لیسانس قضایی گرفتند. خانه‌ای که در تهران داشتیم کارگری بود که کارهای خانه را انجام می دادو ما بیشتر به فکر درس‌ومشقمان بودیم.
:این شرایط برای بقیه بچه‌ها هم فراهم بود که درس بخوانند؟
همه بچه‌ها درس خواندند و برای همه شرایط مهیا بود تا درس بخوانند.
سالی که کنکور شرکت کردم از 250 نفر 32 ام شدم و وارد دانشگاه تهران شدم. آن سال دانشکده ادبیات هم قبول شدم ولی پزشکی را انتخاب کردم و درنهایت سال 1332 پزشک عمومی شدم.
:چرا تخصص زنان را انتخاب کردید؟
به این تخصص علاقه داشتم . یادم هست سال آخری که دانشکده بودم باید یک دوره 4 ماهه را نزد استاد مرحوم صالح می‌گذراندم. وقتی وارد این دوره شدم دکتر صالح به‌تازگی سزارین انجام می‌داد و من خیلی به این کار علاقه‌مند شدم.دوست داشتم متخصص زنان و نازایی شوم . در آن زمان پذیرفته شدن در بیمارستان جهانشاه صالح خیلی سخت بود.من خیلی سخت کار می‌کردم و درس می‌خواندم تا دکتر صالح من را به‌عنوان انترن پذیرفت. از بین 250همکلاسی‌ای که بودیم من پذیرفته شدم و این برایم خیلی ارزشمند بود.
:این دوره چقدر طول کشید؟
در عرض 3 سال موفق شدم که تخصص زنان و زایمان را بگیرم.
:بعد چه شد که به فکر رفتن افتادید؟
بعد از پایان دوره دکتر صالح به من گفتند که دانشگاه تهران بمانم. آن زمان یک برنامه تبادل دانشجو وجود داشت. تعداد پزشک در امریکا کم بود و آن‌ها به‌راحتی پزشک‌های ایران را قبول می‌کردند تا دوره آموزشی ببینند.من از دکتر صالح اجازه گرفتم و رفتم امریکا. آن زمان دیپلم پزشکی هیچ کشوری را قبول نمی‌کردند و هرکسی می‌خواست تخصص بگیرد باید از اول درس می‌خواند و من هم از ابتدا شروع کردم و دوباره تخصص زنان و مامایی را شروع کردم و 4 سال درس خواندم. بعد از پایان تحصیلات، رئیسم خیلى اصرار داشت که در آمریکا بمانم. اول به خاطر ۳ سال سابقه تحصیل همان رشته تخصصى در ایران و دوم هم به خاطر تسلط زیادى که به کارم داشتم.
:خیلی انگیزه می‌خواهد که دوباره دوره را از اول تکرار کنید، چرا این‌قدر پشتکار داشتید؟
می‌خواستم بیشتر و بیشتر یاد بگیرم . همین‌الان هم دانشجویانی که می‌روند یا دوره فلوشیپ می‌گذرانند، اگر بخواهند اجازه طبابت در امریکا داشته باشند باید این دوره را از اول بخوانند.بعد از سال چهارم که این دوره تمام می‌شود می‌توانستیم شف رزیدنت شویم و اجازه داشتیم بیمار بستری کنیم. رسیدن به این مرحله کار ساده‌ای نبود، خوشبختانه توانستم به این مرحله برسم و استادم از من خواست بمانم و در نیویورک طبابت کنم. یک هفته وقت خواستم تا فکر کنم. بعد از یک هفته هرچقدر فکر کردم دیدم من متعلق به این مردم نیستم. در امریکا هر منصب و شغلی داشته باشم یک مهاجرم.
:آن‌طور که من شنیده‌ام وقتی برگشتید مشکلات زیادی در دانشگاه برایتان پیش آمد.
دکتر صالح را مجاب کردند که من را نپذیرد. تا زمانی که وزیر بهداری شدند و به من پیشنهاد دادند که در درمانگاهی که مخصوص زایمان بود کارکنم. آن زمان تعداد زیادی از زایمان‌ها در منزل انجام می‌شد و بیمارانی که با مشکل مواجه می‌شدند را برای من می‌فرستادند.چند وقتی گذشت ولی حس کردم این کار برای من خیلی کوچک است و نمی‌توانم با این وضعیت کارکنم.
:فکر تاسیس بیمارستان ایران ازاینجا شروع شد؟
بله همان زمان بود که فکر کردم تا یک بیمارستان تخصصی زنان و زایمان داشته باشیم. آن زمان درمانگاهی در خیابان ایران بود به نام ایران که من کار را ازآنجا شروع کردم. خیلی کارکردیم تا بیمارستان به سرانجام برسد. همان زمان دانشگاه ملی بازشده بود ولی بیمارستان یا درمانگاهی برای آموزش دانشجویان نداشتند آمدند وقتی آن‌ها بیمارستان ایران و امکانات و کارهای ما را دیدند آمدند و باهم صحبت کردیم و باهم به توافق رسیدیم که دانشجویان دانشگاه ملی را به بیمارستان ما بفرستد و ازآنجا به بعد بود که ما شروع به جذب دانشجو کردیم. دانشجویانی که آن زمان داشتیم الآن از اساتید خوب و درجه‌یک دانشگاه هستند.من خیلی کار می‌کردم و به تمام جزییات آموزش دانشجویانی که به بیمارستان ایران می‌آمدند رسیدگی می‌کردم و دانشجوها هم از برنامه‌های ما راضی بودند و این رضایت و تعریف‌ها به گوش رئیس دانشگاه رسیده بود.
:بیمارستان ایران بعد از انقلاب منحل شد ؟
بله ولی من 14 سال در همان بیمارستان درس دادم. پرفسور پویان آن زمان رئیس دانشگاه ملی بودند، یک‌بار من را صدا کردند و گفتند که من خیلی اسم و تعریف شمارا از دانشجویان می‌شنوم مایل هستید که به دانشگاه ملی بیایید و من باکمال میل قبول کردم و تدریس را در خود دانشگاه ملی شروع کردم، فکر کنم سال 1353 بود. در ابتدا به‌عنوان دستیار شروع کردم و بعد 4 سال دانشیار و بعد استاد شدم.در همان زمانی که دستیار بودم مدرسه مامایی را پایه‌گذاری کردم.
:چه شد که به فکر مدرسه مامایی افتادید؟
دانشگاه می‌خواست وازطرفی نیاز داشتیم که ماما تربیت کنیم. برنامه آموزش ماماها را تنظیم کردم و یادم هست که چقدر برای این کار تلاش می‌کردم . بعدها مدرسه مامایی تبدیل به دانشکده شدم بعد هم که انقلاب شد. من آن زمان در دانشگاه ملی درس می‌دادم و هم مدیر مدرسه عالی مامایی بودم. بعد انقلاب دیگر مدرسه مامایی را رها کردم. معاونت مالی دانشگاه ملی شدم و اسم دانشگاه هم‌تغییر کرد ولی من دو سال معاون مالی دکتر ساغری بودم. بعد که دکتر ساغری استعفا داد من هم رفتم.
کمیته‌های اسلامی خیلی فعال‌شده بودند . من و دکتر ساغری خیلی برای دفاع از پزشکان مقاومت کردیم. استادهای زیادی هرروز می‌آمدند و می‌گفتند ما داریم به امریکا مهاجرت می‌کنیم و این خیلی برای ما تلخ بود.
:شما چرا نرفتید؟
من اصلاً دوست نداشتم بروم. بعد از استعفا ،رئیس بخش زنان بیمارستان جرجانی شدم، بیمارستان امام حسین فعلی.بعد از چند سال بیمارستان طالقانی داشت تجهیز می‌شد. همان زمان جناب دکتر فاضل از من خواستند که بخش زنان این بیمارستان را به عهده بگیرم و راه بیندازم. حرف دکتر فاضل برای همه ما حجت بود و بخش زنان را راه انداختم. در آن زمان وقتی مدیر گروه شدم باید برای تدریس با داوطلب‌های تدریس در دانشگاه مصاحبه می‌کردیم که تعداد زیادی به ما تحمیل می‌شدند.
:با شرایط موجود تدریس کار مشکلی بوده؟
یکى از کارهاى بسیار مشکل تدریس هم‌زمان همه دروس رشته زنان و مامایى به‌تنهایی بود. کسانى که اهل‌فن هستند می‌دانند که چنین روندى چقدر مشکل است. من هر شب مجبور بودم تا پاسى از شب بنشینم و کتاب بخوانم، تا فردا صبح همان کتاب یا چیزى را که فراگرفته بودم، به دانشجویان منتقل و تقدیم آن‌ها کنم. این در حالی است که الآن همه برنامه آموزشى دانشگاه را تعداد ۷ یا ۱۰ نفربر عهده‌دارند و در بیمارستان‌های مختلف یک درس زبان مامایى را ۲۰ استاد درس می‌دهند. به‌هرحال من خیلى خوشبختم که خداوند در این راه به من کمک کرد و من به این آرزو رسیدم، که کار ساده‌ای نیست.
:چند سال سابقه تدریس دارید؟
40 سال .من 1379 بازنشسته شدم. 12سال مدیر گروه زنان و مامایی بودم.12 سال هم مدیر گروه متخصصین زنان و مامایی وزارت بهداشت و وزارت بهداری بودم.
:چرا این‌قدر تدریس را دوست داشتید؟
با خودم عهد کردم که نه در کار خصوصى آن‌چنان غرق شوم و نه به کار دولتى بپردازم که از کارآموزشی بازبمانم. این بود که فکر می‌کردم شغل براى من فقط شغل استادى است. این بود که نتیجه همه تلاش‌ها و کوشش‌های خودم را یکجا تقدیم دانشجویانم کردم. شاگردانى که حالا در سراسر ایران و کشورهاى مختلف جهان مشغول به فعالیت هستند و مایه افتخار من هستند، کسانى که برایم حکم فرزند رادارند و گاهى که به یادم می‌آورند، مورد محبتشان قرار می‌گیرم.
:شما سال‌هاست که از مخالفان تک جنسیتی کردن رشته زنان بودید، هنوز هم سر حرفتان هستید؟
زمانی که این بحث مطرح شد، در ستاد انقلاب فرهنگی مخالفت کردم.حقیقت این است که نبودن متخصص مرد در رشته‌ای که نجات‌بخش نسل آینده است، آن را ضعیف می‌کند. بعد از انقلاب، امکان تحصیل دستیار مرد در رشته زنان و زایمان وجود نداشت. بنده علیه این موضوع اقدام کردم. شرایط طوری شد که دانشکده به مدت سه ماه، مجبور به اخراج من از دانشگاه شد. تا اینکه با پیگیری‌های بنده، روزی از ستاد انقلاب فرهنگی مرا فراخواندند و گفتند، مسئله چیست؟ گفتم با حذف مردان از رشته زنان و زایمان، اول اینکه نیمی از استعدادهای مملکت که می‌توانند در رشته زنان و جراحی‌های زنانه موفق باشند، کنار گذاشته می‌شوند؛ دوم اینکه پزشکان زن به مناطق دور و روستاها و شهرستان‌های دور نمی‌روند. ترجیح آن‌ها ماندن در شهر محل زندگی خود است. صحبت‌های زیادی ردوبدل شد.
یکی از آن‌ها گفت: تکلیف اسلام چه می‌شود؟ گفتم، تا جایی که می‌دانم، شرع باعقل و عقل با شرع همراه است! بعدازصحبت هایی که صورت گرفت، گفتند: فرمایش شما صحیح است، برای پذیرش این رشته نیمی از دستیاران مرد را انتخاب می‌کنیم. همین دستورالعمل را به دانشکده دادیم. اما روسای دانشکده‌های پزشکی آن را عملی نکردند و همچنان باقی ماند. مایه تاسف است که تفکیک جنسیتی در یک‌رشته پزشکی اتفاق بیفتد. علم، علم است.
البته در حال حاضر بعضی از متخصصان زنان و زایمان توانسته‌اند، این رشته را به سمت‌وسوی خوبی ببرند، اما اکثر آن‌ها فقط یک متخصص زنان و زایمان هستند. لذا خلا متخصصان مرد در این رشته، احساس می‌شود. در فرهنگستان علوم پزشکی روی بازگشت متخصص مرد به رشته زنان و زایمان تاکید زیادی داشتم و تا این لحظه اعتقاددارم، تک جنسیتی شدن یک‌رشته پزشکی کار اشتباهی است.
:یکی از دغدغه‌های شما مسئله کنترل جمعیت بود، درباره این برنامه برایمان بگویید؟
ضمن فعالیت‌های علمى و آموزشى در دانشگاه تهران، یک سلسله کارهاى جنبى هم ازنقطه‌نظر مسائل مملکتى از ما می‌خواستند. ازجمله اینکه دنیا یک‌باره متوجه شد که باید جلوى رشد سریع و ماشینى جمعیت را بگیرد و این ماجرا به‌ویژه در کشورهایى که امروزه به آن‌ها جهان سوم می‌گویند، حادتر به نظر می‌رسید. در سال ۱۳۴۶ برنامه‌ای از سوى سازمان جهانى بهداشت به ایران احاله شد. ما که تعدادمان بیشتر از هفت نفر نبود، پایه و اساس برنامه را باهم در میان گذاشتیم و سخنرانی‌های زیادى را براى آگاهى مردم در سراسر ایران ترتیب دادیم. بدین منظور مجبور بودیم وسایل پیشگیرى را به مردم نشان بدهیم و از محاسن آن‌ها بگوییم. این بود که بالاخره برنامه بهداشت و تنظیم خانواده در ایران رواج پیدا کرد و در برابر ذهنیت عقب‌مانده‌ای قرار گرفت که یکى از اشتباهات رژیم سابق به‌حساب می‌آمد و عبارت بود از جایزه دادن به کسانى که صاحب فرزندان بیشترى بودند و می‌شدند. مادرى که ۱۸ بار زایمان داشت و ۱۸ پسر به دنیا آورده بود، یکى از کسانى بود که این جایزه را می‌گرفت. یادم می‌آید که جلو رفتم و به او گفتم که اگر شما بخواهید این‌جور ادامه بدهید، ایران منفجر می‌شود.
:درست است که می‌گویند 95 درصد حاملگی‌ها در ایران به سزارین ختم می‌شود؟ شما این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بله متاسفانه، بر اساس آمارهای موجود در حال حاضر 95 درصد حاملگی‌ها به عمل سزارین ختم می‌شوند و به خاطر همین است که هشدار می‌دهم دیر یا زود، علم و هنر مامایی در ایران، به حال نیمه‌جان و در گوشه خواهد ماند.تاریخ مامایی از پیدایش انسان آغازشده است و برای بقای زندگی کوشش پایاپای تمدن و مدنیت قدم برداشته تا به پیشرفت‌های امروز در کلیه شئون زندگانی رسیده است و حالا نباید این‌طور نابسامان رها شود.
:رشته زنان از کی به‌صورت یک‌رشته تخصصی درآمد؟
استاد فقید شادروان دکتر جهانشاه صالح به‌حق تخصص زنان و مامایی را بنیاد نهاد و این رشته را از جراحی عمومی جدا کرد و متخصص زنان و مامایی به‌طور مستقل در ردیف دروس دانشکده پزشکی قرارداد که در حال حاضر یکی از چهارستون آموزش پزشکی محسوب می‌شود. درگذشته در دوره متخصصین زنان و مامایی در بیمارستان زنان یک بخش اختصاص به عفونت‌های بعد از زایمان داشت که از تمام نقاط کشور به آن مراجعه کرده و بعد از بستری، تحت درمان قرار می‌گرفتند ،اغلب بیماران در حال شوک سیبک به این بخش ارجاع می‌شدند که با وسایل محدود آن زمان سرنوشت این بیماران جز مرگ چیز دیگری نبود.
:مهم‌ترین عوارضی که درگذشته با آن روبرو بودید چه بود؟
خونریزی‌های شدید ازیک‌طرف و نبود سازمان انتقال خون از طرفی باعث مرگ تعدادی از بیماران می‌شد که دراین‌بین مسمومیت‌های حاملگی نیز ازجمله علل مرگ‌ومیر نوزادان و مادران محسوب می‌شد.محدودیت‌های سزارین اغلب با عواقبی مانند خونریزی، پارگی‌های رحم و ... همراه بود موضوع دیگر که مرگ‌ومیر مادران را در پی داشت کورتاژ در شرایط غیربهداشتی و به دست افراد ناآگاه بود که خوشبختانه با تاسیس سپاه بهداشت و درمان و تاسیس کلینیک‌های بهداشت مادران و نوزادان و تنظیم خانواده که از سایر نقاط دوردست حتی روستاها برگزار شد، تحول بزرگی در پیشرفت سلامت مادر و کودک و جامعه برداشته شد.تاسیس کلینیک‌های تنظیم خانواده جهت پیشگیری از حاملگی‌های ناخواسته از دیگر قدم‌های مهم در این عرصه بوده‌اند .
:زایمان طبیعی تاثیری در ایجاد افتادگی رحم دارد؟
به‌هیچ‌عنوان. این‌یک تصور غلط است. درخواست سزارین جهت پیشگیری از افتادگی رحم غیرمنطقی بوده و با موازین علمی مطابقت ندارد، نگرانی زنان در مورد عوارض زایمان طبیعی یک ترس نابجا است.اینکه پرولاپس (پایین‌افتادگی رحم)، در پی زایمان‌های پی‌درپی ایجاد می‌شود، نادرست است. این عارضه به دلیل کشش زیاد رباط‌ها و شل شدن عضلات پایین لگن و اطراف واژن ایجادشده و موجب می‌شود رحم بازور زدن به داخل واژن رانده شود.در موارد شدید رحم از مهبل بیرون آمده و دهانه آن آسیب می‌بیند. پایین‌افتادگی شدید موجب سیستول (افتادگی مثانه) و رکتوسل (بیرون‌زدگی رکتوم) می‌شود،در مراحل پیشرفته به‌وضوح نمایان شده، گاه با بی اختیاری یا احتباس ادرار همراه است که این حالت موجب بروز عفونت ادرار و سیر بالارونده عفونت به کلیه‌های بیمار می‌شود.اینکه پرولاپس رحم در خانم‌هایی که زایمان نکرده‌اند هم گاهی دیده می‌شود، این عارضه در افرادی که جثه‌ای فوق‌العاده لاغر داشته و عضلات قوی ندارند ایجاد می‌شود.برخلاف تصور عامه‌ی مردم زایمان طبیعی تاثیری در ایجاد این عارضه ندارد، چنانچه زایمان طبیعی زیر نظر پزشک مجرب انجام شود به‌هیچ‌وجه موجب پایین‌افتادگی رحم نخواهد شد، بنابراین درخواست سزارین جهت پیشگیری از افتادگی رحم غیرمنطقی بوده با موازین علمی مطابقت ندارد و نگرانی خانم‌ها در مورد عوارض زایمان طبیعی یک ترس نابجا است.
:به نظر شما چرا تحقیق در پزشکی ایران خیلی به سرانجام نمی‌رسد؟
در ایران متاسفانه تعداد بسیار کمى پیدا می‌شوند که به پزشکشان وفادار باشند. یکى از دلایلى که ما در امر تحقیقات پزشکى موفق نشدیم، هنوز همین مسئله است. من در طول کار پزشکى و آموزشى برنامه‌های پژوهشى زیادى داشتم که گاه به خاطر عدم پیگیرى بیماران به نتیجه نمی‌رسید. این مشکل بزرگى است که ما در پزشکى داریم. اینکه بیماران حاضر به پیگیرى و همکارى با تیم‌های پزشکى و پژوهشگران نیستند و ارتباط خود را بلافاصله بعد از درمان با آن‌ها قطع می‌کنند.
بیمارستان طالقانی که بودم برای من پرونده‌سازی‌هایی می‌کردند. یک‌زمانی که پسرم دانشجوی همان دانشگاه بود که آمد و یک بولتن را به من نشان داد که در مورد من بود. بعدازآن بود که من را از دانشگاه اخراج کردند. چند ماهی که گذشت یک نامه‌ای از حراست دانشگاه به من رسید که بی‌سروصدا به دانشگاه برگرد خیلی‌ها که شرایط مشابهی با من داشتند برنگشتند ولی من فکر می‌کردم هر چه که دارم و تمام عشقم درس دادن است و برگشتم . من هیچ‌وقت مانع کسی برای درس خواندن نشدم ، حتی اگر کسی بود که اطلاعات بیشتری از من داشت را می‌پذیرفتم و سعی می‌کردم شرایط پیشرفت را برایش فراهم کنم. 40 سال تدریس کردم تا زمان بازنشستگی‌ام.
:اولین بچه‌ای که به دنیا آوردید را یادتان هست؟
به‌طور واضح یادم نیست.
:بعد از بازنشستگی چه فعالیت‌هایی داشتید؟
زمانی که بعد از 40 سال تدریس بازنشسته شدم هم‌زمان با وقتی بود که جناب دکتر فاضل فرهنگستان علوم پزشکی را تاسیس کرد و من را هم دعوت کردند و به عضویت فرهنگستان درآمدم و تا زمانی که دکتر فاضل بودند من هم بودم و بعد دیگر در هیچ جلسه‌ای شرکت نکردم . هنوز هم نمی‌روم. بعد از ماجراهای فرهنگستان جامعه جراحان پایه‌گذاری شد و من هم وارد شدم و 20 دوره جزو هیئت‌مدیره بودم تا سنم بالا رفت و گفتم دیگر برای هیئت‌رئیسه نام‌نویسی نکردم و می‌خواستم جا را برای جوان‌ها بازکنم. هرچند از آن زمان دیگر هیچ متخصص زنانی در هیئت‌رئیسه انتخاب نشد.
عضو تحریریه مجله تخصصی جامعه جراحان هم بودم و هنوز هم هستم و در جلسات آن شرکت می‌کنم و تازه‌ترین مقالات بین‌المللی را انتخاب می‌کنیم.
زمانی که شما وارد این رشته شدید بیشترین معضلی که زنان درگیر آن بودند چه بود؟
زمانی که من دستیار دکتر صالح بودم یک مشکل عمده‌ای که داشتیم بحث عفونت‌های بعد از زایمان بود که تعداد مرگ‌ومیرهای ما در این بخش خیلی زیاد بود، مشکلی که امروز خیلی کم شده روزگاری از عوامل اصلی مرگ‌ومیر مادران بود. تلاش‌های زیادی شده که نباید فراموش شود. اگر امروز یکی از افتخارات مسوولین این است که می‌گویند ما درزمینه سلامت زنان و زایمان در رتبه‌های خوب سازمان بهداشت جهانی هستیم مرهون تلاش‌های بسیار زیادی است و راحت به دست نیامده است.
زندگی استاد در یک نگاه
محمود متین (1308-همدان)
فرزند شیخ محمدمتین
تحصیلات دوره ابتدایی در مدرسه «محمدی» شهر همدان
تحصیلات دوره متوسطه( تا سال پنجم) دبیرستان پهلوی همدان
تحصیلات دوره متوسطه(سال ششم) دبیرستان البرز تهران در رشته طبیعی (1326)
ورود و انصراف از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (1326)
ورود به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران (1326)
دریافت درجه دکتری عمومی در رشته پزشکی از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران (1332)
دریافت درجه تخصصی رشته زنان و مامایی از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران (1336)
ورود مجدد به دوره تخصص زنان و مامایی در دانشکده Elmhursشهر نیویورک – (1336)
دریافت درجه تخصص زنان و مامایی از شهر نیویورک امریکا(1340) و بازگشت به وطن
آغاز به کار در زایشگاه خواجه‌نوری تهران وابسته به وزارت بهداری با نظارت دکتر ابوالقاسم نفیسی (1340)
بنیان‌گذار بیمارستان «ایران» وابسته به وزارت بهداری برای دوره آموزش دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه ملی شهر تهران (1341-1353)
ازدواج باخانم گوهر صداقت (1342)
تولد فرزند اول به نام کامران (1343)
بنیان‌گذار بخش زنان و مامایی بیمارستان مفرح در جنوب شهر تهران-محله یاخچی آباد (1343-1358)
راه‌اندازی کمیته بهداشت و تنظیم خانواده در وزارت بهداری (1346 -1390)
تولد فرزند دوم به نام کیوان (1347)
ورود به دانشکده پزشکی دانشگاه ملی شهر تهران با سمت استادیاری(عضویت هیئت‌علمی) (1353)
تولد فرزند سوم به نام کورش (1353)
دبیر کنگره زنان و مامایی در مشهد به ریاست استاد دکتر جهانشاه صالح (1355)
راه‌اندازی مجدد مدرسه عالی مامایی دانشکده پزشکی دانشگاه ملی به درخواست ریاست محترم وقت دکتر جعفریان (1355)
دریافت درجه دانشیاری (1355)
ریاست انجمن متخصصین زنان و مامایی ایران (1357 -1360)
دریافت درجه استاد تمام (1360)
مدیر گروه زنان و مامایی دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (شهید بهشتی)(1358-1369)
مدیر بورد تخصصی زنان و مامایی به مدت 12 سال
راه‌اندازی و ریاست بخش زنان و مامایی بیمارستان طالقانی وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) (1360-1380)
بازنشستگی از دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) (1380)
عضویت فرهنگستان علوم پزشکی ایران از ابتدای تاسیس آن به‌عنوان عضو وابسته گروه بالینی
عضویت در هیئت‌مدیره جامعه جراحان ایران به ریاست دکتر ایرج فاضل
بررسی عالی پرونده‌های پزشکی (شکایت‌های بیماران) نظام پزشکی (1355-1367) و همکاری مجدد (1385-1394)
عضو کمیته بررسی پرونده‌های برخی پزشکان بیمارستان فیروز گر و اعطای درجه هیئت‌علمی به آنان
(که بعداً تحت عنوان دانشگاه علوم پزشکی ایران به فعالیت خود ادامه دادند) به دستور وزیر وقت وزارت بهداری دکتر ایرج فاضل
عضو کمیته ارتقاء هیئت‌علمی در دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (شهید بهشتی)
کارشناس بررسی و ارتقاء پرونده‌های اعضای هیئت‌علمی دانشگاه تهران
عضو کمیته‌های متعدد (در وزارت بهداری) جهت برنامه‌ریزی آموزشی دانشجویان و نحوه انتخاب دستیاری در دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (شهید بهشتی)
کارشناس امکانات در دانشکده‌های پزشکی شهرستان‌ها جهت پذیرش دانشجویان و تعلیم دوره دستیاری (برد تخصصی زنان و مامایی)
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: