کد خبر: ۱۴۹۶۴۱
تاریخ انتشار: ۰۴:۳۰ - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 2017April 24
در اظهاراتی که محور اساسی آن لزوم مداخله دولت در بچه‌داری است، دکتر جان اشتون، یکی از مسئولان دانشکده سلامت عمومی، گفت دولت درقبال نسل آینده که بسیاری از آنها گرفتار ناهنجاری‌های خوردن، اضطراب و افسردگی هستند، مسئول است.
شفا آنلاین:مجموعه‌ای از کمپین‌ها و گروه‌های کارشناسی سازمان‌های دولتی یا مردم‌نهاد مربوط به تربیت نوجوانان معتقدند دولت باید در آموزش والدین برای تربیت کودکانی بهتر دخالت کند و آنها را در عرصه بچه‌داری تنها نگذارد و آموزش دهد فرزندان خود را چگونه بزرگ کنند.

به گزارش شفا آنلاین:در اظهاراتی که محور اساسی آن لزوم مداخله دولت در بچه‌داری<parenting> است، دکتر جان اشتون، یکی از مسئولان دانشکده سلامت عمومی، گفت دولت درقبال نسل آینده که بسیاری از آنها گرفتار ناهنجاری‌های خوردن، اضطراب و افسردگی هستند، مسئول است.

اظهارات دکتر اشتون انعکاس صحبت‌های دیوید کامرون، نخست‌وزیر، در ماه ژانویه سال جاری بود که گفت: «کلاس‌های بچه‌داری باید به طور طبیعی وجود داشته باشند، هرچند این موضوع هنوز بیشتر شکل آرزو دارد.»
اشتون عقیده دارد والدین باید با کودکان خود صمیمی و نزدیک باشند نه اینکه از طرح موضوعات حساس و کلیدی خجالت بکشند.»
«ما هنوز گرفتار برخی رفتارهای کوته‌نظرانه عصر ویکتوریایی هستیم، اگر شما در سنین پایین‌تر به سوالات کودکان خود پاسخ ندهید، راه ایجاد یک گفتگوی بالغانه را در سال‌های آتی بسته‌اید. آنها وقتی به سن بلوغ برسند، دیگر سوال‌هایشان را از شما نمی‌پرسند. در هلند، خانواده دور میز صبحانه گاه از چیزهایی حرف می‌زنند که هر کسی در آنجا حضور داشته باشد، از شرم سرخ می‌شود. امروزه نوجوانان از سوی برنامه‌های فشرده و بهره‌کشانه مدارس و والدین بد نادیده گرفته می‌شود. برای آنکه نسل آینده نسلی عاری از مشکلاتی مانند اضطراب، بدخوری و بی‌اشتهایی و چاقی باشند، باید به والدین کمک شود. یک بچه 10 ساله مشکلات سلامت روان خود را دارد و یک رابطه ضعیف با پدر و مادر می‌تواند از دلایل اصلی چنین مشکلاتی باشد.»»
ناهنجاری‌های روانی رو به افزایش
بیمارستان‌های بریتانیا سالانه 21هزار ماموریت درباره خودزنی نوجوانان انجام می‌دهند، درصورتیکه این آمار ده سال قبل 12هزار بود. خیریه کودکان ذهن‌های جوان می‌گوید از هر 10 نوجوان 5 تا 16 ساله انگلیسی یک نفر دچار ناهنجاری‌های سلامت روان قابل تشخیص است.
مسئولان این خیریه بر این باورند که هر کس که بچه‌دار شود، برای اینکه بداند چگونه از نظر احساسی باید به کودکش کمک کند، نیاز به حمایت دارد. «فرقی ندارد این اطلاعات از کجا بیاید، از طرف یک دوست، یکی از اعضای خانواده، پرستار یا مسئول نگهداری کودکان محله. مهم این است که این برنامه‌های حمایتی خوب طراحی شده باشند تا والدین به طور فعال در آن مشارکت کنند، نه اینکه مخاطبان منفعلی باشند.»
کارشناسان و دست اندرکاران سازمان‌های مردم‌نهاد در کار تدارک حمایت برای هستند. آنها می‌گویند کلاس‌هایی برای والدین و نوجوانان و معلمان برپا کرده‌اند. این کلاس‌ها، مثل اغلب کلاس‌های این روزها برای آن برپا نمی‌شوند که اشتباهات والدین را به آنها گوشزد کنند، بلکه در واقع فتح بابی هستند برای شروع مکالمه‌ای که والد خوب بودن را به مخاطبان بیاموزد.
باتوجه به پیشرفت‌های فناوری در جهان امروز، لزوم آموزش والدین بیش از پیش احساس می‌شود. برای اولین بار از بعد از دهه 1960 میلادی، والدین باید کودکان خود را در دنیایی هدایت و حمایت کنند، که با دنیایی که در آن بزرگ شده‌اند به کلی تفاوت دارد. رسانه‌های اجتماعی و ابزارهای هوشمند در زندگی نوجوانی بسیاری از والدین امروزی وجود نداشته‌اند.
ایزابل گولدی، از مدیران مرکز توسعه و ارائه سلامت روان، معتقد است برای رفاه و سلامت فرزندان، کارهای بیشتری برای تجهیز والدین به مهارت‌های مورد نیاز باید کرد.«این مهارت‌ها به همان اندازه دانستن شیر دادن به بچه یا حمام کردنش اهمیت دارد، منتها کار به همین آموزش‌ها ختم نمی‌شود. باید بدانیم فرزندان ما برای رسیدن به کامیابی باید در محیطی فارغ از تنگدستی و مصیبت رشد کنند.»
سم رویستون، مدیر یک گروه سیاست‌گذاری و تحقیق برای یاری رساندان به مردم آسیب‌پذیر به نام انجمن کودکان می‌گوید: «والدین غالبا در دوره‌ای که فرزندشان بزرگ می‌شود، با چالش‌های بزرگی روبرو هستند. همیشه می‌بینیم که این کار اصلا برای والدین آسان نیست. کار ما نشان می‌دهد گاه کل یک خانواده نیازمند کمک و حمایت هستند و بسیاری از سرویس‌های محلی سازمان‌های مسئول به والدین توصیه‌ها و کمک‌هایی را عرضه می‌کنند که بهترین راه‌های حفاظت و حمایت از کودکان در آنها گنجانده شده است. برای شکوفایی بهتر کودکان نهادهای دولتی و کارشناسی باید با هم کار کنند. برای تحقق یافتن یک کودکی پربار، والدین باید از خطراتی مانند فشارهای جنسی که ممکن است نوجوانشان در زندگی با آنها روبرو شود، آگاه باشند.»
یک نمای کلی
موسسه ملی سلامت روان می‌گوید تعداد افرادی که گرفتار افسردگی یا اضطراب هستند، بین سال‌های 1990 تا 2013، 50درصد افزایش یافته و از 416میلیون نفر به 615میلیون رسیده است، به عبارت دیگر یک نفر از هر 10 نفر در جهان. در ایالات متحده، نزدیک به 16میلیون بزرگسال در سال 2014 از افسردگی رنج برده‌اند، اما این مشکل به‌خصوص در مناطق فقیرتر جهان شیوع بیشتری دارد. 80درصد از جمعیتی که دچار نوعی بیماری روانی هستند، هر کشورهای کم‌درآمد یا با درآمد متوسط زندگی می‌کنند.
کارشناسان عقیده دارند برای برخورد مناسب با این مشکل، کشورها با هر سطح درآمدی باید بودجه خود برای درمان اضطراب و افسردگی را افزایش دهند.سپید
منبع: Newsweek

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: