کیسینجر در زمان ریاست جمهوری نیکسون به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه فعالیت کرد.
شفا آنلاین: پس از نیکسون و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، به فعالیت
به عنوان وزیر امور خارجه ادامه داد. او در سال 1973 به خاطر تلاش هایش
برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
تولد و کودکیبه گزارش
شفا آنلاین:هنری
آلفرد کیسینجر (Henry Alfred Kissinger)، در 27 می 1923 در خانواده ای
یهودی الاصل در شهر فورت کشور آلمان به دنیا آمد. پدر وی لوییس کیسینجر،
معلم دبیرستان و مادرش، پائولا اشترن کیسینجر، زنی خانه دار بود. او یک
برادر کوچک تر به نام والتر کیسینجر داشت. نام خانوادگی کیسینجر توسط پدر
پدربزرگ وی، میرلوب و به یاد شهر کیسینجن انتخاب شد.
او در سال 1928 به همراه خانواده از آلمان تحت کنترل نازی ها به آمریکا
گریخت. در نیویورک ساکن و در 1943 تابعیت این کشور را کسب کرد. وی سال های
دبیرستان خود را در بخش واشنگتن هایتس در منهتن بالا که یک محله متشکل از
یهودیان آلمانی مهاجر بود گذراند و خیلی زود جذب فرهنگ آمریکایی شد؛ اما به
علت لکنت زبان، لهجه آلمانی خود را حفظ کرد.
کیسینجر
پس از پایان دبیرستان در سیتی کالج نیویورک، در رشته حسابداری ثبت نام کرد
و ضمن کار، تحصیلش را ادامه داد اما تحصیلات وی در اوایل سال 1943 و پس از
احضارش به ارتش آمریکا نیمه کاره ماند. پس از جنگ، تصمیم خود برای ادامه
تحصیلات حسابداری را رها کرد و به جای آن به ادامه تحصیل در زمینه تاریخ
سیاسی متمرکز شد. وی سرانجام در سال 1950 مدرک لیسانس خود را از کالج
هاروارد دریافت کرد. کیسینجر مدرک فوق لیسانس خود را در سال 1952 و مدرک
دکترای خود را در سال 1954 از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. عنوان پایان
نامه وی: «صلح، مشروعیت و موازنه» بود.
فعالیت های علمیهنری
کیسینجر فعالیت خود در دانشگاه هاروارد را با عنوان عضو هیئت علمی «مرکز
امور بین المللی در گروه آموزشی حکومت داری» ادامه داد. وی در سال 1957 به
عنوان دستیار مدیر مرکز امور بین المللی منصوب شد. کیسینجر در سال 1955
مشاور «شورای هماهنگ سازی عملیات ها» در شورای امنیت ملی بود. وی همچنین در
سال های 1955 و 1956 هم به عنوان مدیر بخش مطالعات در برنامه تسلیحات هسته
ای و سیاست خارجی در شورای روابط خارجی فعالیت کرد. وی اولین کتاب خود با
عنوان «تسلیحات هسته ای و سیاست خارجی» را سال بعد منتشر کرد.
کیسینجر
بین سال های 1956 تا 1958 ریاست «پروژه مطالعات ویژه» را در «صندوق
برادران راکفلر» بر عهده داشت. وی بین سال های 1958 تا 1971، «مدیر برنامه
مطالعات دفاعی هاروارد» بود و از سال 1951 تا 1971، مدیریت سمینار بین
المللی هاروارد را بر عهده داشت. او در خارج از محیط دانشگاهی در سمت مشاور
چندین سازمان دولتی فعالیت کرد که از میان آنها می توان به دفتر مطالعات
عملیات ها، سازمان کنترل و خلع سلاح هسته ای و وزارت امور خارجه اشاره کرد.
کیسینجر
که علاقه وافری به تاثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا داشت، از طرفداران و
مشاور نلسون راکفلر، فرماندار نیویورک شد. راکفلر در سال های 1960، 1964 و
1968 سعی کرد به عنوان نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت
کند. ریچارد نیکسون، پس از انتخاب به عنوان ریاست جمهوری، کیسینجر را بر
مسند مشاور امنیت ملی گذارد.
پس
از نیکسون و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، به فعالیت به عنوان وزیر
امور خارجه ادامه داد. کیسینجر که یکی از حامیان واقع گرایی سیاسی بود، نقش
بسیار برجسته ای در سیاست خارجی آمریکا بین سال های 1969 و 1977 ایفا کرد.
در آن زمان، وی خط مشی تنش زدایی را بسط داد. کیسینجر در سال 1974 و در
زمان تکیه بر مسند مشاور امنیت ملی دستور تدوین سند جنجال برانگیز مطالعه
امنیت ملی 200 را صادر کرد.
ورود به لشکر ضد اطلاعات آمریکا
کیسینجر
در دوره آموزش های نظامی خود را در اردوگاه کرافت در اسپارتانبورگ،
کارولینای جنوبی گذراند. ارتش، وی را برای تحصیل در رشته مهندسی به کالج
لافایت در ایالت پنسیلوانیا اعزام کرد اما این برنامه لغو شد و وی به هنگ
هشتم پیاده احضار شد. در آنجا با فریتز کرامر آشنا شد که او هم از مهاجران
آلمانی آمریکا بود. کرامر به رغم تفاوت سنی زیادی که با کیسینجر داشت،
توانایی وی در زبان آلمانی و هوش بالای وی را تشخیص داد و او را برای
فعالیت در واحد اطلاعاتی هنگ معرفی کرد. کیسینجر در همین هنگ وارد نبرد شد و
برای انجام عملیات های اطلاعاتی در نبرد بولگ داوطلب شد.
در
زمان پیشروی آمریکا در داخل خاک آلمان، به علت کمبود کارکنان آشنا به زبان
آلمانی، هنری کیسینجر برای نازی زدایی شهر کرفلد انتخاب شد. او با اتکا به
دانشی که در مورد جامعه آلمانی داشت، توانست تنها در عرض هشت روز، تمام
عناصر نازی را برکنار کرده و یک مدیریت غیرنظامی برای شهر تعیین کند.
کیسینجر بعدا با درجه گروهبانی به لشگر ضد اطلاعات اعزام شد. وی مسئول
گروهانی در هانوفر بود که وظیفه آنها، شناسایی افسران گشتاپو و دیگر
خرابکاران بود.
وی برای انجام این وظیفه مدال ستاره برنزی را
دریافت کرد. کیسینجر در ژوئن 1954 به عنوان فرمانده قرارگاه مرکز اطلاعات
رزمی منطقه برگستراگ در شهر هس تعیین شد تا منطقه را از وجود نازی ها
پاکسازی کند. وی در سال 1946 به تدریس در آموزشگاه قرارگاه اطلاعاتی در
اردوگاه کینگ پرداخت و پس از جدایی از ارتش هم همکاری خود را به عنوان یک
کارمند غیرنظامی ادامه داد.
وزیر امور خارجهکیسینجر
در زمان ریاست جمهوری نیکسون به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه
فعالیت کرد. پس از نیکسون و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، به فعالیت
به عنوان وزیر امور خارجه ادامه داد. او در سال 1973 به خاطر تلاش هایش
برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
کیسینجر در فاصله بین سال های 1969 تا 1977، به عنوان یکی از طرفداران
مکتب واقع گرایی، نقش برجسته ای در عرصه سیاست خارجی آمریکا ایفا کرد. وی
در دوران کاری اش از پیشگامان سیاست بازدارندگی در قبال روسیه بود و از
سرگیری روابط با جمهوری خلق چین را مدیریت کرد. او در سال 1974 و در زمان
تکیه بر مسند مشاور امنیت ملی دستور تدوین سند جنجال برانگیز مطالعه امنیت
ملی 200 را صادر کرد.
ایفای نقش در سیاست خارجی آمریکا
کیسینجر
زمانی که یک دموکرات غیرواشنگتنی به نام جیمی کارتر – که پیش تر از این
فرماندار ایالت جورجیا بود – جرالد فورد جمهوریخواه را در انتخابات ریاست
جمهوری 1976 شکست داد، از سمت خود کناره گیری کرد. کیسینجر در عین حال به
حضور خود در گروه های سیاستگذار همچون کمیسیون سه جانبه ادامه داده و
مشارکت خود را در نویسندگی، سخنرانی و مشاوره در امور سیاسی حفظ کرد.
وی
به همراه دیوید راکفلر در متقاعد ساختن کارتر در پذیرفتن آمدن محمدرضا
پهلوی به آمریکا برای مداوای پزشکی، نقشی بسزا ایفا کرد؛ یعنی درست همان
تصمیمی که منجر به بحران گروگانگیری در ایران شد. در سال 2002 کیسینجر از
سوی بوش به عنوان رئیس کمیته بررسی حملات 11 سپتامبر برگزیده شد. زمانی که
از وی درباره تضاد منافع بالقوه اش پرسیده شد، کیسینجر به جای نشان دادن
لیست مشتریان خود، در روز 13 دسامبر 2002 از سمت خود استعفا داد.
در
همین خصوص هیچنز می پرسد: «چرا باید کسی که دو بار دروغگویی اش محرز شده
ریاست چنین کمیته حساسی را به عهده بگیرد؟» هیچنز همچنین این نکته را
یادآوری می کند که اگر القاعده را مسئول حملات 11 سپتامبر بدانیم و باز اگر
در نظر بگیریم که القاعده از سوی الیگارشی آل سعود و ارتش پاکستان حمایت
می شود، این سوال مطرح می شود که خود کیسینجر که سال ها حامی این قبیل رژیم
ها و توجیه گر اقدامات آنها بوده چرا به ریاست این کمیته برگزیده می شود؟
تالیفات
هنری
کیسینجر، نویسنده کتاب های بی شمار در عرصه مطالعات سیاست خارجی آمریکا و
مسائل منطقه ای و بین المللی است و از نظره پردازان سیاسی و مردان
تاثیرگذار در عرصه سیاست خارجی آمریکا به شمار می رود.
از
جمله آثار کیسینجر مقالاتی چون زمینه های مداخلات نظامی آمریکا، پیش به
سوی فروپاشی دیوار برلین، نمی توان برای عراق بعدا چاره ای اندیشید، کابوس
هسته ای ما، جهانی سازی و مخالفان آن، به سوی جهانی غیر هسته ای، سوءبرداشت
از گزارش ایران و ... و کتاب هایی مثل تسلیحات هسته ای و سیاست خارجی
(1957)، لزوم انتخاب: چشم انداز سیاست خارجی آمریکا (1961)، شراکت مشکل دار
ارزیابی مجدد ائتلاف آتلانتیک (1965)، مسائل استراتژی ملی (1965)، سال های
کاخ سفید (1979)، سال های تحولات (1983)، آیا آمریکا به یک سیاست خارجی
نیاز دارد، به سوی یک دیپلماسی در قرن 21 (2001)، پایان جنگ ویتنام: تاریخ
درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و خروج از آن (2003) و بحران کالبدشکافی دو
بحران عمده در سیاست خارجی (2003) است.
فعالیت های سیاسی
اما
فعالیت های سیاسی کیسینجر را می توان در فهرستی این گونه ارائه کرد: ایفای
نقش جدی در گفتگوهای تحدید تسلیحات هسته ای و معاهده موشک های آنتی
بالستیک با لئونید برژنف، دبیرکل حزب کمونیست (1973–1969)، حمایت از
پاکستان در جنگ با بنگلادش (1971)، برقراری رابطه میان آمریکا و چین با
اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ (1973)، ایفای نقش اصلی در امضای
«پیمان صلح پاریس»، حمایت همه جانبه از سوهاروتو برای حمله به تیمور شرقی
(1975)، متقاعد ساختن کارتر برای پذیرش ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا برای
مداوای پزشکی، ایفای نقش جدی در مورد امضای توافقنامه هسته ای صلح آمیز
آمریکا – هندوستان، صدور مجوز به سیا برای ترتیب دادن کودتا در شیلی، حمایت
از کودتای آرژانتین، حمایت از حمله نیروهای آفریقای جنوبی به آنگولا با
پشتیبانی سیا، ایفای نقشی کلیدی در بمباران گسترده کامبوج و قتل و ترور،
حمایت از بمباران یوگسلاوی به خاطر حفظ اعتبار ناتو، حامی و ایفاگر کودتا
در برخی از کشورها.
افتخاراتکیسینجر
در دوره فعالیت سیاسی و نظامی خود نشان ها و جوایز متعددی هم کسب کرد.
دریافت نشان افتخاری شوالیه سلطنتی بریتانیا (1955)، برنده جایزه صلح نوبل
(1973)، دریافت نشان آزادی ریاست جمهوری (1977)، دریافت نشان وودروویلسون
از مرکز وودروویلسون وابسته به موسسه اسمیثونیون (2006)، دریافت نشان
هاپکینز – نانجینگز به خاطر تلاش هایش در بازسازی روابط چین و آمریکا
(2007)، دریافت نشان مارشال والامقام در تجمع سالانه اشتابن آلمان – آمریکا
در شهر نیویورک (2007).ماهنامه همشهری دیپلماتیک