کد خبر: ۱۴۶۹۹۵
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۵ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۶ - 2017March 29
در شلوغى هفته آخر اسفند ، به پيامِ كوتاه يكى از اقوامم نگاه ميكنم .ضرباتِ ميگرن بر شقيقه ام ميكوبد و دركِ ارتباط بينِ شيمى درمانى و تلوزيون را مشكل ميكند



-پسرِ انسيه داره باز شيمى درمانى
ميشه ،تلوزيونشون خرابه ، برا خونشون ميخوايم تلوزيون بخريم .
ميتونى كمك ميكني ؟
در شلوغى هفته آخر اسفند ، به پيامِ كوتاه يكى از اقوامم  نگاه ميكنم .
ضرباتِ ميگرن بر شقيقه ام ميكوبد و دركِ ارتباط بينِ شيمى درمانى و تلوزيون را مشكل ميكند .
با فرستنده پيام كه از اقوام است تماس ميگيرم؛
واقعيت مثل هميشه صريح و كوتاه است :
بيمارى پسركِ ده ساله عود كرده و اميد ، هر روز از او دورتر ميشود .
-خب پسر ده ساله كنسرى تلوزيون چيكار ميخواد مادر جان ؟
 ⁃ آخه عاشق كلاه قرمزى و پسر خاله هست . امسال عيد بچه دلش ميشكنه ...
به عقب پرتاب ميشوم ،سال هاست خاطرات جمعى ما
و عيد با كلاه قرمزى و دوستانش پيوند خورده است ، با كلاه قرمزى عاشق شديم ، با او خنديديم ،با او جاىِ خالى كسانى كه امروز نيستند را گريستيم ، با او بچه به بغل پدر و مادر شديم و با او و دوستانش هر سال يادمان آمد كه كودكى در درونمان هست كه ميتواند كودك بماند . ..
-آره مادر ، جور كن يه تلوزيون مناسب
چند روزى گذشت و از عروسك آشناى ما خبرى نشد ،خبرها را مرور ميكنم :
سريال ساخته شده در آرشيو براى مشكلات مالى پيش آمده خاك ميخورد ،
هيچ كسى هم به گروه سازنده و تهيه كننده خرده نميگيرد كه چرا مردم را محروم كرده ايد.
خوشحالم كه در ايران تنها شغلى كه جامعه از او توقع خدمات  رايگان دارد  طبابت است و براى هيچ هنرمند و ورزشكار و ... چنين توقعى وجود ندارد .
مادرم لباس سياهش را پوشيده تا سرى به مجلس ختم پسرك بزند. مبارزه جانانه اى با كنسر انجام داد .
هميشه تسليت گفتن به صاحب عزا برايم سخت  ترين كار بوده است ، تصميم ميگيرم تا با پيامى به بازماندگانش آرامش بدهم،
به عكس تلگرام انسيه خانم  نگاه ميكنم :
چشمهاى ِ آشناى عروسكِ كلاه قرمزى در دستهاى پسركِ خندان نگاهم ميكند .
پايان

دكتر اميد رضائى
فوق تخصص انكولوژى و هماتولوژى
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: