کد خبر: ۱۴۶۹۴۹
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۹ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۶ - 2017March 30
دعا می کنم مشکلات مردم حل شود. مردم خیلی گرفتارند، هم در معیشت و هم در سلامت. خدا را شکر امنیت شان خوب است ولی اگر به آن دو توجه نشود، امنیت هم به خطرمی‌افتد

شفا آنلاین>سلامت>با دکتر سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت در عصر یکی از واپسین روزهای اسفند سال ۱۳۹۵، آن هم نه در دفتر خودش، که در مرکز پزشکی شهید شوریده دیدار کردم تا با او نه در باره طرح تحول سلامت(Health reform plan) و دستاوردهای ۳/۵ساله آن، بدهی بیمه‌ها و... صحبت کنم، بلکه قصد داشتم بیشتر درباره عید و بهار و سفر و دل مشغولی‌های شخصی‌اش بپرسم؛ این گفتگو اما باز هم ناخواسته به این مباحث نیز کشیده می‌شد؛ شاید دکتر به عمد آن را به اینجا می‌کشاند، چون گمان می‌کنم دغدغه‌های مردی که تمام زندگی را در پی آرمان‌هایش دویده است، جز مشکلات مردم چیز دیگری نبوده و نیست.

به گزارش شفا آنلاین،در طول گفت‌وگو سعی می‌کردم پرسش‌هایم را کمی شخصی کنم، اما دکتر هاشمی که چند ساعتی می‌شد خبر ناباورانه درگذشت دکتر افشین یداللهی را شنیده و بسیار مکدر بود، خیلی کوتاه پاسخ می‌داد، ولی وقتی در باره مردم می‌پرسیدم، گویی همه چیز را برای لحظاتی فراموش می‌کرد و با انرژی و پرشور و طولانی از تلاشش برای هموطنان و عشق و علاقه‌اش به آنها حرف می‌زد.

مصادف شدن گفت‌وگویم با وزیر بهداشت با درگذشت روانپزشکی مهربان و هنرمند حتما از بد اقبالی من بود، اما دکتر هاشمی با حوصله بیش از  یک ساعت به پرسش‌هایم پاسخ داد، ازعاشقانه‌های کودکی‌اش گفت تا دغدغه‌های دوران وزارت؛ آن‌چه در پی می‌آید، حاصل این گفت‌وگوی ۶۵ دقیقه‌ای است که از نظرتان می‌گذرد.

*****

آقای دکتر سه‌ونیم سال از دوران وزارت خود را پشت سر گذاشتید، اگر بپرسم سخت‌ترین بخش آن چه بوده، پاسخ‌تان چیست؟

سخت‌ترین بخش کار متقاعد کردن سیاستگذاران بود، برای اینکه باور کنند سلامت مردم هم جزو وظایف‌شان است، حتی همردیف با تامین امنیت. این حمایت طلبی شاید سخت‌ترین بخش کار بود؛ آن هم نه در ابتدای کار، بلکه استمرار آن که این حمایت سلب و سرد نشود.

طرح تحول سلامت را همه اقدام بزرگ دولت یازدهم درحوزه اجتماعی می‌خوانند، طرحی که خود رئیس جمهور نیز همیشه به آن بالیده است، اما چرا در بدنه دولت همراهی‌ کاملی با آن نشد؟

البته دولت کارهای بزرگ زیادی انجام داده است، یکی از خدمات ارزشمند و ماندگار آن هم البته طرح تحول سلامت است. فراموش نکنیم که دولت مرکب از کارمند و کارشناس و مدیر و معاون و مسئول ارشد است، همچنان که در وزارتخانه ما در برخی موضوعات مقاومت‌هایی وجود دارد، در همه دستگاه‌ها چنین مسائلی هست؛ بنابراین من برخی مخالفت‌ها را عادی می‌دانم. یک مشکل ساختاری هم در نظام اداری ما وجود دارد که پس از انقلاب اصلاح نشده است. (با لبخند) شاید هم دلیلش پدر سالاری بوده که در گذشته وجود داشته و تمرکزگرایی و خودمحوری هم مانع از این می‌شود که کارها روان انجام پذیرد. حالا به آن اضافه کنید تخلفات و تقلباتی که شکل گرفته و دائم موجب شده ظن و گمان ما بیشتر شود و همه را خلافکار بدانیم مگر اینکه عکسش ثابت شود. بخشنامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و رفتارهای بوروکراتیکی هم وجود دارد که کار را سخت‌تر می‌کند و گاهی گره‌هایی را که با دست می‌توان باز کرد، مجبوریم بالاخره با دندان باز کنیم. من فکر می‌کنم مخالفت‌ها برنامه ریزی شده نبوده و نیست. سوء رفتارهایی است که متاسفانه ریشه در فرهنگ ما دارد.

اما اگر منظورتان از دولت، همکاران عزیز من در هیات دولت است، آنها جز محبت و حمایت هیچ وظیفه دیگری برای خودشان در این حوزه نمی شناختند و من ممنون آنها هستم.


طرح تحول سلامت اما بالاخره با چالش بدهی بیمهها مواجه شد، واقعا شما برای این چالش چه می‌خواهید بکنید؟

به نظر من چالش اصلی طرح تحول سلامت بدهی بیمه‌ها نبود، قرار ما برای اجرای این طرح، یکی اختصاص منابع پایدار بود و دیگری هم مدیریت واحد؛ به این معنا که قرار بود بیمه‌ها تجمیع و همه منابع ادغام شوند و اختیار آن هم به وزارت بهداشت به عنوان متولی واگذار شود. دقیقا آنچه که در سیاست‌های ابلاغی رهبری آمده و فکر می‌کردیم با  مدیریت یکپارچه و در اختیار داشتن منابع بتوانیم سیاست‌ها را طوری تنظیم کنیم که درآمدها و هزینه‌ها با هم تناسب داشته باشد. البته در جاهایی هم به اختیار بیشتر نیاز داشتیم که از طرف دولت برای حمایت از حقوق مردم اعمال حاکمیت کنیم، این موارد در حوزه قوه قضاییه و اختیارات سازمان نظام پزشکی بود که آن هم اتفاق نیفتاد.

ما محاسبه کرده‌ایم که در روستا از ۹ صندوق و توسط دستگاه‌های مختلف از بیمه و بهزیستی و کمیته امداد و نیروهای مسلح تا طرح تحول سلامت و پزشک خانواده و... هزینه می‌شود، حال آنکه همه اینها باید تبدیل به یک پول واحد شود. تا این مشکلات حل نشود، ما نظام سلامت کارآمدی نخواهیم  داشت.

در یک کلام، مهم‌ترین مشکلی که اتفاق افتاد این بود که تولیت وزارت بهداشت و درمان را نپذیرفتند، تاکنون هم چنین اتفاقی نیفتاده؛ درست است که یکی از بیمه‌ها را به وزارت بهداشت واگذار کردند، اما این به معنای پذیرش تولیت نیست. باز هم نظام سلامت چند پارچه است، هم در ارائه خدمت و هم در خرید خدمت و تردید نکنید این شرایط ره به جایی نمی برد.

در مورد منابع هم قول وقرارها در حد حرف ماند، نه تجمیع منابعی صورت  گرفت و نه منابع پایداری اختصاص یافت. ما اکنون محاسبه کرده‌ایم که در روستا از ۹ صندوق و توسط دستگاه‌های مختلف از بیمه و بهزیستی و کمیته امداد و نیروهای مسلح تا طرح تحول سلامت و پزشک خانواده و... هزینه می‌شود، حال آنکه همه اینها باید تبدیل به یک پول واحد شود. تا این مشکلات حل نشود، ما نظام سلامت کارآمدی نخواهیم  داشت.

اتفاقا کسانی که امروز بیشتر حرف می‌زنند، بیشترین تقصیر را دارند، ما که مسئولیتی نداشتیم، سه سال‌ونیم است، آمده‌ایم. ولی وقتی نگاه می‌کنیم به کارنامه آنها میبینیم بعد از انقلاب همیشه حضور داشته‌اند، دارای مسئولیت‌های مهمی در مجلس و دولت بوده‌اند. بخشی از این پراکندگی منابع حاصل تصمیم‌های غلط همان کسانی است که نقش محوری داشته‌اند.

این مشکلات ساختاری اگر حل نشود، پیشرفت طرح تحول سلامت که هدف آن کاهش پرداخت از جیب مردم، افزایش دسترسی و توسعه زیرساخت ها بوده، تنها بستگی به اراده رئیس دولت دارد؛ کما اینکه اراده دکتر روحانی این بود و محقق شد؛ البته نه آنگونه که ما می‌خواستیم، ولی خوشبختانه با تلاش همکارانم، رضایت مردم را فراهم  کرد. دوره بعد اگر ایشان انشاءالله کارشان ادامه یابد و در نظام اجرایی هم همین جدیت باشد، فکر می کنم باز هم بخشی از اهداف محقق شود.

البته طرح تحول سلامت تنها به خدمات انجام شده منحصر نمی‌شود، مقدماتی لازم داشت و برای گام‌های بعدی همچنان دارد. این را من از روز اول گفته بودم. حالا برخی فکر می‌کنند کشفی کرده‌اند؛ نه، ما هم می‌دانستیم این طرح بزرگ منابع مالی پایدار و ایجاد یکپارچگی در تولیت و در عین حال ضمانت‌های قانونی دارد، آن هم برای مراقبت از مردم در جایی که حقوق‌شان رعایت نمی‌شود، خوب اینها پاشنه آشیل طرح تحول سلامت است و در این زمینه ما کم توفیق بوده‌ایم.

به هر حال بر می‌گردم به سوال اول‌تان، آنچه ما را خسته کرد، بیشتر این بخش بود. شاید هم آنهایی که بعد از ما می‌آیند، فکر می کنند این ها را ما ندیدیم و این منشا قضاوت‌ها و تفاسیر و حکم دادن‌هایی بشود.

حالا غیر از نیاز ملی، اجرای چنین طرحی آیا خواسته‌ای بین‌المللی هم بوده؟ چون کشورهای همسایه ما مانند ترکیه برای اجرای چنین طرحی از ۱۵ سال پیش کار را آغاز کردند.

بله درست است و این باعث سرشکستگی است که کشور ما  از نظر اختصاص منابع به حوزه سلامت اکنون هم از ۱۰۰ کشور اول دنیا عقب‌تر است و برخی از این کشورها در منطقه ما نظام سلامت شان را مدیریت  می‌کنند.
ما علیرغم همه بزرگنمایی‌های رسانه‌ای، در حوزه سلامت هزینه نکرده‌ایم و مسبب آن هم برخی هم لباسی‌های ما بوده و هستند. در عین حال باید بگویم شاخص‌هایمان مناسب هست ولی مطلوب نیست. طبیعی است انتظار سازمان‌های بین‌المللی از همه کشورهای عضو این است که منابع بیشتری به حوزه سلامت اختصاص دهند وساختار ارائه خدمات و نظام پیشگیری را منطبق با استانداردهای جهانی تنظیم کنند.

برخی معتقدند ادامه طرح تحول سلامت منوط به این است که دکتر هاشمی پای این کار بماند، خودتان چقدر به این باور قائل هستید؟

اگر چنین باوری وجود داشته باشد، معلوم است خیلی موفق نبوده‌ام؛ من معتقدم سیستم باید کار کند، نه فرد. البته قبول دارم در کشور ما متاسفانه بسیاری از امور فرد محور است، ولی فکر می‌کنم اگر اراده دولت و مجلس بر گسترش خدمات باشد، درست است حضور یک فرد اثرگذار است، اما قطعا تعیین کننده نیست و امیدوارم اینطور باشد.

باعث سرشکستگی است که کشور ما  از نظر اختصاص منابع به حوزه سلامت اکنون هم از ۱۰۰ کشور اول دنیا عقب‌تر است و برخی از این کشورها در منطقه ما نظام سلامت شان را مدیریت  می‌کنند.ما علیرغم همه بزرگنمایی‌های رسانه‌ای، در حوزه سلامت هزینه نکرده‌ایم و مسبب آن هم برخی هم لباسی‌های ما بوده و هستند.

اجازه بدهید یک سوال شخصی بپرسم. برای من همواره این سوال مطرح بوده که شما یک پزشک حاذق در رشته خودتان هستید، در عرصه ملی و بین‌المللی هم سرشناسید، علاقه اصلی‌تان پژوهش بوده و هست، چرا وارد  چنین وادی سخت و پرچالشی شدید؟


خوب من واقعا نمی‌خواستم وارد این عرصه شوم، اصرار دکتر روحانی  بود؛ خودشان هم در مجلس و هم در چند نطق گفتند که چقدر اصرار کردند، بعد هم که آمدم افتخار می‌کنم  که یکی از بهترین قطعه‌های زندگی من همین دوره بوده است که فرصت پیدا کردم به مردم و کشورم خدمت کنم.

نکته دیگر اینکه ما به هر حال گذشته‌ای داریم که نمی‌توانیم آن را از خود جدا کنیم ، من و امثال من از وقتی جوان بودیم، اعتقاد داشتیم کشور ما باید از وابستگی نجات پیدا کند و به پیشرفت واقعی برسد و قدرت در اختیار مردم باشد؛ برای همین هم در انقلاب فعال بودیم، بعد از انقلاب هم در دفاع از کشورمان مهمترین سرمایه‌مان را که جانمان بود، در طبق اخلاص گذاشتیم. وقتی هم  وارد حوزه رقابت در صحنه بین‌المللی و رشته چشم پزشکی شدیم، سعی کردیم باعث سرشکستگی نباشیم. اگر افتخاری هم هست  از این انگیزه ناشی می‌شود. طبیعی است که نسل ما هیچ وقت آرام نیست، چه در مسند امر باشد و چه در خلوت و گوشه خانه. همیشه دغدغه‌اش مردم و کشور است و خون‌هایی که پای این انقلاب ریخته شد. این نسل خودش را وامدار پدران و مادران و فرزندانی می‌داند که عزیزان‌شان برای پیروزی و تداوم این انقلاب جان دادند. این فکر، هرگز ما را آرام نمی‌گذارد؛ چه در متن باشیم و چه در حاشیه. بنابراین من برای خدمت و کمک به دکتر روحانی آمدم و فکر می کنم که برآیند آن هم خوب بود.

بخش عمده زندگی، سراب است. انسان فکر می‌کند اگر چهره‌ای علمی در عرصه بین‌المللی و یا ملی شد یا به ثروت و مکنت و قدرت رسید، چه می‌شود؟ باور کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. آخرش مرگ است و رفتن. مهم اثری است که انسان در زندگی از خود بر جای می‌گذارد و مسیری که برای فرزندان و آیندگان ترسیم می‌کند. از این جهت این قطعه از زندگی من برایم خیلی جذاب است، گرچه خیلی زودگذر بود ولی مغتنم بود و من خوشحالم دکتر روحانی به من اعتماد کردند و مجلس هم رای داد و از آن مهمتر، همکاران عزیز و دوست داشتنی‌ای را به عنوان دوستانی برای همه عمرم چه در دولت و چه وزارت بهداشت پیدا کردم و امیدوارم تحولی که آغاز شده باعث شود طی یک دهه آینده زنجیره سلامت با محوریت پیشگیری کامل شود.

از اعتماد دکتر روحانی سخن گفتید؛ به عنوان وزیر کابینه چقدر با ایشان ارتباط شخصی دارید؟

رابطه ما خیلی خوب است. ایشان انسانی شریف و رفیق بسیار خوبی است، مردی شجاع است که اهل ریا نیست و مردم و کشورش را بیشتر از هر چیزی که تصور کنید، دوست دارد.

مردی که به اعتقاد من قصد و نیت‌اش فقط و فقط خدمت است و اینکه در پیشگاه عدل الهی از انجام وظیفه‌ای شانه خالی نکرده باشد.

بخشی از رابطه شخصی من با ایشان هم بر می‌گردد به حرفه پزشکی که حلقه وصل ما بوده است و ادامه خواهد یافت.


به مشورت‌های پزشکی شما عمل می‌کنند؟

بله، تا حدودی این کار را می کنند؛ اما نکته‌ای که در مورد شخصیت ایشان برای من جذابیت بیشتری دارد، این است که هیچ‌گاه لحظه‌ای و صحنه‌ای را ندیدم که برای خودشان یا برای شهرت و قدرت قدمی بردارند و تصمیمی بگیرند. من هرگز در رفتار ایشان ریا ندیدم و این سرمایه بزرگی برای هر انسانی است. من ندیدم برای خوشایند یا خوش نیامدن کسی عملی انجام دهند. این امتیاز بزرگی است برای یک مسوول که کاری را انجام دهد که به آن باور قلبی داشته باشد و دکتر روحانی برای من از این جهت شخصیتی دوست داشتنی است و شجاعتش هم ناشی از همین ویژگی است. امیدوارم خداوند ایشان را حفظ کند و او را به آرزوهای خوبش برای ایران و اسلام برساند.

شما امسال با مشکلی به نام خلف وعده بیمه‌ها و بدهی آنها به بیمارستان‌ها هم مواجه شدید، تا به حال  در زندگی شخصی هم بدهکار بوده‌اید؟
راستش خیر، من معنای بدهکاری را وقتی تجربه کردم که وزیر شدم. قبل از آن یادم نمی آید که وامی گرفته باشم یا بدهی داشته باشم. طلب داشته‌ام، ولی هرگز بدهکار نبوده‌ام. خدا به داد همه بدهکاران برسد که بدهکاری شرایط بسیارسختی است.

می‌گویند بدهکارها خواب ندارند، شما هم در این مدت بی‌خواب شده‌اید؟

هر کس گفته بدهکارها خواب ندارند، درست گفته است. من خیلی وقت است که راحت نخوابیده‌ام.

شما طی دوران وزارت سفرهای زیادی به مناطق محروم داشتید، پیش آمده کسی از شما خواسته‌ای داشته باشد که ذهنتان را بشدت مشغول کند و غصه‌دار شوید؟

بله. جاهایی که مردم مریضی روی دستشان است و مستاصل هستند و پول درمان ندارند،  یا معلولی دارند که توانایی نگهداری از او را ندارند، بسیاراذیت  می‌شوم. وقتی می بینم ۳۸ سال از انقلابی گذشته که یکی از اهداف اصلی آن دستگیری از محرومان و رفع محرومیت بوده ولی همچنان مردم به‌شدت گرفتارند و غفلت باعث شده در حق‌شان ظلم شود، برایم سخت و دردآور است.

یک قسمت هم جایی هست که افرادی که خودشان مسبب دردها هستند و باید  پاسخگو باشند، مطالبه‌گر می‌شوند. این هم خیلی مرا اذیت می‌کند. فرق هم نمی‌کند در سفر باشد یا در تهران. این توهین به شعور مردم و خیلی ناراحت کننده است و گاهی آدم از کوره به‌در می‌رود.

مانند اتفاقی که در بدره افتاد؟

بله من فکر می‌کنم وقتی هرکسی کارش را خوب انجام دهد، کارها سامان می‌گیرد.

شنیدیم  قبل از سفر به ایلام همسرتان هم دچار مشکلی شده بودند.

بله ، ایشان  براثر یک زمین خوردن دچار ضربه مغزی شده بود و چند روز در آی سی یو و قبل از سفر من در منزل بستری بودند ولی من چون به مردم برای سفر به ایلام قول داده بودم، تنهایش گذاشتم و سفرم را لغو نکردم. 

آقای دکتر هاشمی! خبرنگاران حوزه وزارت بهداشت وقتی می‌شنوند شما مثلا آخر هفته در سفر استانی هستید، خوشحال می‌شوند شنبه کم کارتری خواهند داشت، اما برعکس می‌بینند شما چندین برنامه و سخنرانی را در همان روز شنبه بعد  از سفر دارید! واقعا  در آستانه ۶۰ سالگی این همه انرژی را از کجا  می‌آورید؟

خوب واقعا باورتان نمی‌شود، لذت من در میان مردم بودن است. من آن موقع که دانشجوی سال سوم بودم، یک سال درس را ترک کردم و رفتم  دنبال همین کارها و در جهاد سازندگی و روستاها کار می‌کردم. اکنون احساسم  شدیدتر از آن روزهاست.

نکته دیگر این که هر روزی از زندگی می گذرد، برگشت ناپذیر است و دیگر تکرار نمی‌شود، به همین دلیل فکر می‌کنم باید از تمام فرصت‌ها استفاده کرد. البته جسم انسان خسته می شود ولی روح است که آن را به دنبال خود  می‌کشد. من روحم با این امور شادتر است، به‌خصوص وقتی می‌بینم همکارانم چقدر عاشقانه کار کرده و می‌کنند و نتیجه‌اش را هم در رضایتمندی مردم می‌بینم؛ این حس خیلی شیرین است و با  هیچ چیز نمی‌توان عوضش کرد.

 
برخی مدیران و همکاران شما  می گویند دکتر هاشمی وزیر سختگیری است، می خواهم بدانم وقتی در یک بیمارستانی کوتاهی میشود، اولین واکنش شما با زیرمجموعه چگونه است؟

اولین برخوردم با خودم است؛ ابتدا از خودم ناراحت می‌شوم، به خودم نهیب می‌زنم که تو چه مسئولی هستی که در زیر مجموعه مدیریت تو این خطاها کوچک شمرده می‌شود؟ خودم را می‌گذارم  جای خانواده آن بیمار و می‌گویم اگرخودت بودی چه میکردی وچه توقعی داشتی؟ بنابراین طبیعی است از کسانی که باید ارائه خدمت کنند انتظار داشته باشم حق مردم  را ضایع نکنند. همین که مردم به ما اعتماد می‌کنند و جانشان را به ما می‌سپارند، بالاترین افتخارزندگی ماست. بنابراین بی‌تفاوتی و کوتاهی باید با واکنش بازدارنده مواجه شود. اگر سیستم حساس نباشد روزبه روز کوتاهیها و بی انضباطیها  افزایش پیدا  میکند و عمیق‌تر می‌شود. این کار اقتضای مسئولیت پذیری است.

دکتر روحانی انسانی شریف و رفیق بسیار خوبی است، مردی شجاع است که اهل ریا نیست و مردم و کشورش را بیشتر از هر چیزی که تصور کنید، دوست دارد. مردی که به اعتقاد من قصد و نیت‌اش فقط و فقط خدمت است و اینکه در پیشگاه عدل الهی از انجام وظیفه‌ای شانه خالی نکرده باشد.


در همه جای دنیا کوتاهی و قصور سهوی صورت میگیرد، ولی به نظر میرسد برخورد ما درایران با این کوتاهیها کمی متفاوت است، چرا اولین مواجهه با قصور را در تکذیب میبینیم، در حالی که در دنیا این  گونه نیست؟

به نظر من دلیلش نبود قانون وعدم پایبندی به قانون است. اگر قانون باشد این‏گونه نیست که هر کسی بتواند جامعه پزشکی را متهم کند و یا بر عکس حقی از بیماری ضایع شود. من در یکی از شهرستان‌ها دیدم در اعلامیه ترحیم یک متوفی نوشته بودند به دلیل قصور پزشکی فلان دکتر.... خوب چه کسی این قصور را تشخیص داده و در کدام محکمه این قصور ثابت شده که حیثیت یک پزشک را این گونه لکه‌دار می کنیم؟ اگر قانون حاکم باشد، هر کسی هر تصوری را نمیتواند به عنوان قصور پزشکی در شبکههای اجتماعی نشر دهد. درعین حال هیچ ارائه کننده خدمتی هم از منظر قانون نمیتواند حاشیه امنی داشته باشد.

یا کسی که عزیزی را از دست داده، در خلوت خودش متهمی ساخته، او را بازجویی و محاکمه کند و حکم هم بدهد و جالب این که آن حکم را هم منتشر کند.

یا برعکس ممکن است پزشکی، پرستاری ، بیمارستانی و... خطایی را مرتکب شده و چون درست مجازات نمیشود، خطا تواتر مییابد و یک جامعه را بی‌اعتماد می‌کند. به این دلایل من گمان میکنم مشکل ما قانون است و فرهنگ قانون گریزی که متاسفانه در ما نهادینه شده و نیاز به اصلاح جدی دارد.


سال پیش رو، سال انتخابات است، به نظر شما وظیفه مردم و مسئولان چیست؟

مردم که یک وظیفه بیشتر ندارند و آن هم شرکت در انتخابات و سهیم شدن در آینده کشور و سرنوشت خودشان است. آنچه مهم است مسئولان و فرهیختگان و احزاب سیاسی و رسانه‌ها و... هستند که از بداخلاقی‌های انتخاباتی پرهیز کنند. اینها باید خیلی مراقب باشند و به خود و کشورشان ظلم نکنند. این دنیا ارزش ندارد و این پست‌ها و قدرت ها و... ماندگار نیست و به کسی در این دنیا وفا نکرده است. به خاطر اینها خودشان را به گناه آلوده نکنند. چه ارزشی دارد عده‌ای را تخریب کنیم و دچار بی انصافی شویم برای اینکه پستی به چنگ آوریم؟

بزرگان این انقلاب مانند شهید بهشتی می‌گفتند «ما شیفته خدمتیم، نه تشنه قدرت» نسل جوان باید این سخن را از عمق وجود درک کند، شعار کافی نیست. مردم هم به کسانی رای بدهند که واقعا شیفته خدمت باشند. 

آقای دکتر کمی در باره  خودتان حرف بزنید، در جایی گفته بودید تجربه خیلی از شغل‌ها مانند نانوایی را دارید، پس کودکی و نوجوانی متفاوتی داشته‌اید؟

پدرم متول‌ترین فرد شهر در زمان خودش بود؛ در عین حال اما انسان بسیار با صفا و سختکوش و واقع بینی بود. به همین دلیل هر تابستان ما را سر کاری می‌گذاشت که هم با افراد مختلف آشنا شویم و هم هنرهای متفاوت را یاد بگیریم. از جمله کارهایی که بر عهده من بود، خرید دو بار نان در روز بود و چون نانوایی هم متعلق به عمویم بود، آنجا کار نانوایی را هم یاد گرفتم. یک سال هم در قنادی یکی دیگر از عموها کار کردم و الان به واسطه این عموهای نازنین، نانوایی و قنادی و نبات و آب نبات درست کردن را خوب بلدم. سیم کشی، لوله کشی، نجاری و... را هم در دوران نوجوانی تجربه کردم.

نسل ما هیچ وقت آرام نیست، چه در مسند امر باشد و چه در خلوت و گوشه خانه. همیشه دغدغه‌اش مردم و کشور است و خون‌هایی که پای این انقلاب ریخته شده است . این فکر، هرگز ما را آرام نمی‌گذارد؛ چه در متن باشیم و چه در حاشیه.

کار تابستانی را از چه سنی شروع کردید؟


به خاطر دارم من سوم ابتدایی  بودم که پدرم ۱۰۰ تومان به من داد و آخر تابستان هم ۱۰۰ تومان او را برگرداندم و ۴۵۰ تومان هم سود کردم و با آن یک دوچرخه کورسی خریدم ۱۵۰ تومان و یک دست کت و شلوار خریدم برای خودم و یکی برای برادرم محسن، بقیه‌اش هم خرج سالانه‌ام شد، چون من از سال سوم ابتدایی از پدرم پولی نگرفتم.


 چه کار کردید که اینقدر سود داشت؟

جلوی مغازه پدرم بساط می‌کردیم. از فریمان با همان سن کم می‌رفتم مشهد جنس می‌خریدم. یادم است وقتی پدرم ۱۰۰ تومان داد به من، مادرم آن را گذاشت در جیب شلوارم و یک سنجاق قفلی روی آن زد؛ من هم راهی شدم. این اعتماد به نفس را پدرم به من داد. واقعا ببینید والدین در آینده  فرزندشان چقدر نقش دارند. او به من قدرت انتخاب داده بود که چه بخرم که روی دستم نماند و سود خوبی هم داشته باشد.


روح پدر شاد؛ می‌دانم به مادر هم علاقه و توجه ویژهای دارید، در طول دوران وزارت توانسته‌اید مرتب به دیدارشان بروید؟


همه زندگی ما پدر و مادرمان است و همسر و فرزندانمان. مادر من هم خیلی در زندگی سختی کشیده؛ باید همه ما حضور والدین را قدر بدانیم. در لحظاتی از زندگی دوست داریم فقط کنار پدر و مادر باشیم و با آنها حرف بزنیم، نگاهشان کنیم و آنها را ببوییم و ببوسیم ولی گاهی آنها دیگر نیستند.

من در دوران وزارت بیش از ۴۵ بار به مشهد رفته‌ام و خیلی وقت‏ها پیش آمده وقت نبوده به حرم بروم، ولی حتما به دیدار مادر رفتهام. یعنی بین زیارت امام رضا(ع) و دیدار مادر، مادرم را انتخاب کرده‌ام، چون میدانم خدا و امام هشتم هم به این امر راضیترند.

 من سوم ابتدایی  بودم که پدرم ۱۰۰ تومان به من داد و آخر تابستان هم ۱۰۰ تومان او را برگرداندم و ۴۵۰ تومان هم سود کردم و با آن یک دوچرخه کورسی و یک دست کت و شلوار خریدم برای خودم و یکی برای برادرم محسن، بقیه‌اش هم خرج سالانه‌ام شد، چون من از سال سوم ابتدایی از پدرم پولی نگرفتم.

 
آیا مادر راضی هستند که مسئولیت وزارت را پذیرفته‌اید و در مقابل  انتقادهایی که به شما می‌شود، چه واکنشی دارند؟

هر وقت از او می خواهم مرا دعا کند، می گوید: انشاءالله آبرویت نرود و این همیشه بهترین دعا و پشتیبان برای من است.

 

 
دکتر موقع سال تحویل چه دعایی برای مردم دارید؟

دعا می کنم مشکلات مردم حل شود. مردم خیلی گرفتارند، هم در معیشت و هم در سلامت. خدا را شکر امنیت شان خوب است ولی اگر به آن دو توجه نشود، امنیت هم به خطرمی‌افتد. از خدای بزرگ و مهربان میخواهم وحدت و محبت بیشتری میان مسئولان برقرار شود و آنها هم از خود عبور کنند و به مصلحت کشور بیندیشند و فرصت سوزی نکنند که فرصت‌ها خیلی زود از دست می‌رود.

 برای خودتان چه؟

عاقبت بخیر شوم. همین.

  از وقتی که در این ازدحام کاری آخرسال در اختیارما گذاشتید، سپاسگزارم.

سلامت آنلاین

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: