کد خبر: ۱۴۶۱۸۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ - 2017March 20
دکترایرج نجفی دریادداشتی تاکید کرد:
شفاآنلاین:دکترایرج نجفی استاد سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران وعضو پیشین هیات مدیره انجمن نفرولوژی ایران دریادداشت ارسالی برای شفاآنلاین نوشت:"در شرایط جدید کشور ادامه این گونه اعمال غیر اخلاقی، غیر عرفی و سخیف-خرید وفروش کلیه اززنده غیرفامیل- بهیچ عنوان زیبنده ملت بزرگ ایران اسلامی ،دولت خدمتگزار وجامعه فرهیخته پزشکی ما به نظر نمیرسد. "
به گزارش شفاآنلاین دراین یادداشت آمده است:" سالها قبل در بحبوهه جنگ تحمیلی و مشکلات شدید اقتصادی که ملت و مملکت ما با آن مواجه بود عده ای  از پیشکسوتان جراح متشرع پیوند کلیه کشور بر اساس قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام  مبادرت به انجام آن کردند. این قاعده فقهی مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی از آیه 3 سوره مائده در قران کریم استخراج شده که در آن خداوند سبحان، ضمن حرام شمردن پاره ای از ماکولات از جمله مردار وخون و گوشت خوک ... به صراحت اعلام میدارند " اگر در حال اضطرار در مخمصه ای بدون اینکه قسط گناه کرده باشید از آنها استفاده کنید همانا خداوند  آمرزنده و مهربان خواهد بود "

سالها از آن تاریخ میگذرد و بسیاری از موانع و محدودیت ها که جامعه پزشکی را مضطر به استفاده از این روش ناپسند که باعث وهن کشور ما در مجامع بین المللی گشته از میان برداشته شده است. در شرایط  جدید کشور ادامه این گونه اعمال غیر اخلاقی، غیر عرفی و سخیف،  بهیچ وجه زیبنده جامعه فرهیخته پزشکی ما  به نظر نمیرسد.
در این رابطه اخیرا مصاحبه ها و نامه نگاری هایی انجام شده است که متاسفانه در پاره ای از آنها رعایت انصاف و اخلاق و منافع جامعه پزشکی بهیچ وجه لحاظ نگردیده است.متاسفانه پاره ای از همکاران عزیز بخود حق میدهند تا انواع اتهامات و برخوردهای تند همراه با عصبانیت را در حق پیشکسوت ترین اساتید مسلم نفرولوژی کشور بصورت علنی در جامعه مطرح کنند.آنکسی که  طی سالهای طولانی دهها و صدها نیروی فوق تخصصی و متخصص مقیم در ایران را علیرغم تمام بی محبتیهایی که در حقشان روا گردیده تربیت کرده است. این همان روشی است که متاسفانه در سطح کشور شاهد اوجگیری آن در سالهای اخیر بوده ایم تا  از یکی از محوری ترین و مورد وثوق ترین قشر های جامعه یعنی پزشکان محبوبیت زدایی بعمل آید. این وادی است که حداقل خود ما  بعنوان یکی از اقشار فرهیخته جامعه باید در کمال بصیرت در آن حرکت کنیم و بحث های کاملا علمی و انسانی را به بیراهه و برخوردهای شخصی سوق ندهیم و انشاالله از بد اخلاقی  در حق همکاران خودمان بشدت احتراز کنیم.

پیامبراسلام می فرمایند که من مبعوث شدم تا مکرمت های اخلاقی را تکمیل نمایم. تا کدهای اخلاقی را در جامعه تکمیل و پیاده کنم تا بالاترین و والاترین سر مشق حسن خلق برای انسانها باشم.
اصولا  شان و مقام و منزلت آدمی بسیار بالاتر از این هست که با زور و اجبار قانون و اکراه تن به چیزی بدهد بلکه کرامت انسانی و اخلاق الهی اوست که باید فصل الخطاب قرار گیرد. موارد اخلاقی زیر از پیامبر و ائمه هدی جهت عمل به آن نقل گردیده است.
رسول اکرم میفرمایند: از ما نیستند آنانیکه که به کوچک ها رحم نمیکنند و حق بزرگ تران را برسمیت نمی شناسند.
ریختن آبروی مسلمان گناهش بیشتر از تخریب خانه خدا است.
نزدیکترین وضعی که بنده به کفر دارد این است که با مردی برادر دینی باشد و لغزشها و خطاهای او را شماره کند.
احترام به بزرگتر، دانشمند و صاحب فضل از اصول بزرگ اخلاقی مسلمانان میباشد.
هرگاه مومن برادر دینی خود را متهم نماید. ایمان او آب میشود و از بین میرود همانطور که نمک در آب حل میشود.
ربا 73 قسم هست و بدتر از همه رباها تجاوز به آبروی مسلمان است.
کسی که چیز ناروا ای را بشنود و آنرا منتشر کند مثل این هست که خود آن عمل زشت را انجام داده است.
بهتان زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمانها و سنگین تر از کوههای استوار هست.
 قران میفرماید : وای بر هر عیب جوی طعنه زننده
متاسفانه دامنه بد اخلاقی و بی اخلاقی در جامعه ما روال تصاعدی گرفته، چرا چون " ماهی از سر گنده میگردد نی ز دم"

اما در مورد خرید و فروش کلیه و پیشنهاد برای غیر قانونی اعلام کردن آن در کشور بعرض میرسانم که این میتواند حداقل حرکت ما برای ملغی کردن یک کار غیر انسانی و غیر اخلاقی در سطح جامعه تلقی گردد. اگرچه قانون با زور و قوه قهریه میتواند جلوی بعضی از ناهنجاریها و انحرافات را بگیرد. ولی جایگاه اخلاق برای ریشه کن کردن کامل کاستی ها به مراتب بالاتر، محوری تر و والاتر است.
یکی از گزاره های زرین اخلاقی مورد قبول اکثریت جوامع بشری اعم از دیندار یا بی دین و نقل شده از امام علی اعتقاد به این اصل است.
" آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند یا بعبارتی  آنچه بر خود روا نمیداری بر دیگران روا مدار "
حالا باید دید ما انسانها اعم از روحانی یا پزشک یا قانونگذار و آحاد ملت  که برای نجات جان عزیز خود  یک کلیه را میخریم آیا حاضر هستیم اعضای بدن خود یا عزیزان خود را در ازای دریافت پول بفروشیم. برای شخص دهنده عضو که در اوج استیصال و درماندگی هر کاری از جمله اکل میته ، عقلی، عرفی و شرعی تلقی میگردد واین عمل به هیج وجه غیر اخلاقی نیست. ولی آیا برای خریداری که براحتی میتواند خودش یا یکی از اعضای فامیلش این کلیه را تامین کند یا در لیست نوبت پیوند از جسد قرار گیرد و فعلا با یکی از انواع دیالیز بسر ببرد، آیا خرید کلیه بازهم  یک عمل اخلاقی و ممدوح تلقی میگردد؟! حال اگر  نبود قانون یا حکم شرعی مانع این عمل در سطح جامعه نگردد بر هیچ وجدان بیداری پوشیده نیست که اگر هم این عمل  غیر قانونی و حرام اعلام نشده ولی بدون شک اخلاقی هم نیست.
 باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشیم که احکام در اسلام فقط در محدوده واجب و حرام طبقه بندی نمیشوند و ما مستحب،مکروه و مباح  نیز داریم. در حالیکه در فقه اسلامی حتی جسد یک مسلمان حرمت دارد و اعتقاد به این امر در سالهای گذشته مانع از جا افتادن امر مهم کالبد شکافی در کشور بوده است. بر فرض که خرید و فروش کلیه کاری حرام هم نباشد آیا مکروه هم  نیست؟ آیا جامعه اسلامی در حالیکه میتواند کار واجب، مستحب یا مباح انجام بدهد باید تن به مکروه بدهد. آیا هر عقل سلیم و فطرت پاک الهی از اینکه جان و بدن یک مسلمان در معرض خطر و بی حرمتی قرار گیرد و اعضائی از او جدا شود و ما به ازای آن پول پرداخت گردد کراهت ندارد. آیا  در حال حاضر ما باید کاری انجام دهیم که موجب وهن اسلام باشد.  فاجعه بزرگتر برای دستگاههای مسئول و دولت ها ست که باید بفکر آحاد ملتش باشد و انواع رفاه مادی و معنوی آنها را تضمین و تامین کند تا مردم در ان به چنان فلاکتی نیفتند که برای گذران زندگی همسر و فرزند  و پاس کردن چکهای برگشتی خود و به زندان نیفتادن مجبورشوند کرامت انسانی و ودیعه الهی خود را که روح و بدنشان هست به ثمن بخس در معرض فروش قرار دهند. آیا فقها به ما یاد نداده اند که یکی از خیاراتی که باعث بطلان معامله میگردد خیار غبن است. آیا معامله ای که از روی استیصال و اجبار و با اکراه انجام گردد باطل نیست. آخرین و بالاترین قیمت کلیه در حال حاضر را اگر در محدوده سی میلیون تومان محاسبه کنیم برای حدود هزار کلیه ای که بطور متوسط سالانه در کشور پیوند میشود به مبلغی حدود سی میلیارد تومان بودجه نیازمندیم تا به نیازمندان دهنده کلیه وامهای قرض الحسنه داده و آنها را از تن در دادن به یک برده داری نوین نجات بدهیم. وای بر همه ما، وای بر خیرین ما،  وای بر ملت و دولت ها! آیا بهتر نیست فقط  با پول دو سه تا از این املاک نجومی واگذارشده، این عمل انسانی، اخلاقی، اعتقادی و مستحب و حتی واجب برای جلوگیری از وهن اسلام و مسلمین را در اولویت قراربدهیم. فقط در این زمان خواهد بود که شبهه خرید و فروش از بین میرود و آن بزرگ مردان و زنانیکه همچنان خواهان اهدا هستند از معامله ای بس سود آور با خدایشان بهره مند خواهند گردید و مورد ندا و تکریم  این آیه از قران کریم قرار خواهند گرفت و اجر شهدا را خواهند داشت  
" هر کسی که انسانی را زنده کند مانند آنست که تمام انسانها و انسانیت را زنده کرده باشد "

و من الله التوفیق و علیه التکلان

ایرج نجفی
 
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
بهروزبرومند
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۳۰
0
2
درآستانه بهار سخنان خردمندانه سرور دکتر ایرج نجفی که نشان دهنده آگاهی و تجربه های ارزنده ایشان در درمان بیماری های کلیه میباشد زیبائی بهار رابیشتر نمود امید که رهنمود های ایشان ببار بنشیند . نوروز همه پیروز و همه روز مردم نوروز . ایدون باد
ایرانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۳۰
0
1
درود برشما واستدلال های عقلانی تان. خداوند وشما ونسل پاک پزشکان این آب وخاک را حفظ کند. پیروز باشید
دکتر محمد نجفی سمنانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۳:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۶
0
0
دانشمندان غربی، برای برطرف کردن کمبود ارگان در پیوند کلیه، پرداخت پول به اهداء کننده زنده را توصیه می کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اجازه می خواهم که بعنوان شاگرد، در پاسخ به مرقومه استاد فرهیخته جناب آقای دکترایرج نجفی که با متانت، استدلال و استناد به آیات و روایات نگاشته شده است، مطالبی را به عرض برسانم. ابتدا و قبل از بررسی مرقومه مذکور لازم می دانم این نکته را تذکر بدهم که همانطور که استاد ممتاز دانشگاه شهید بهشتی جناب آقای دکتر ناصر سیم فروش در نامه به پروفسور دلمونیکو نوشه اند و در سایت محترم شفا آنلاین نیز منتشر گردید اعتقاد ما بر این است که : « الویت ما پیوند کلیه از جسد، پیوند از دهنده زنده خویشاوند (اگر آنها داوطلب شوند) و در آخر پیوند از دهنده زنده غریبه می باشد.» و امیدواریم با تلاش و کوشش شبانه روزی و مجاهدت مسئولین محترم وزارت بهداشت، سیستم فراوری اعضاء ازجسد در کشورما به زودی به حد و استاندارد جهانی برسد.
اما بعد در آن مرقومه در خصوص پرداخت پول به دهنده زنده ایشان گفته اند: « اگر هم این عمل غیر قانونی و حرام اعلام نشده ولی بدون شک اخلاقی هم نیست.» عرض می کنیم که به دلایل متعددی از جمله از دست رفتن جان هزاران انسانی که در لیست انتظار پیوند هستند، دانشمندان غربی متعددی وجود دارند که معتقدند پرداخت پول به دهنده زنده اخلاقی است. پروفسور بهار باستانی، خانم دکتر سیگرید فرای ریور، دکتر آلوین راث برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2012، پروفسور آرتور ماتاس، پروفسور بنجامین هیپن و دکتر سو روف از جمله این دانشمندان هستند. لذا صحیح بودن گزاره « بدون شک اخلاقی هم نیست»، محل شک و تردید است. استدلالاتی که موافقان پرداخت پول به دهنده زنده غریبه ارائه می کنند، قابل توجه و در خور تامل است.
یکی دیگر از دانشمندان غربی که استدلالات محکمی برای اخلاقی بودن پرداخت پول به دهنده زنده دارد و بعلاوه یک سری پیشنهاداتی هم در نحوه این پرداخت دارد (که می تواند اخلاقی بودن پرداخت را نیز ارتقاء دهد و تفکر و تامل در نظریات وی می تواند راه گشا باشد) دکتر P. J. Held ،پروفسور نفرولوژی در دانشگاه استانفورد است. وی در مقاله سال 2016 خود چنین می نویسد: « در آمریکا سالیانه پنج تا ده هزار بیمار بخاطر درمان با دیالیز، به مرگی زودرس می میرند و بخاطر کمبود کلیه برای پیوند، حدود صد هزار نفر نیز ، گرفتار عوارض ناتوان کننده درمان با دیالیز بوده و از این درمان رنج می برند. بسیاری توصیه می کنند که برای اینکه این کمبود کلیه کاهش پیدا کند، باید دولت، پاداشی را به اهداء کنند گان کلیه، بپردازد. ( براساس قانون فعلی ایالات متحده، هر نوع پاداش به اهداء کننده کلیه جرم شناخته می شود) ما آنالیز پیشرفته هزینه-فایده در خصوص پرداخت غرامت به اهداء کننده کلیه A Cost-Benefit Analysis of Government Compensation of Kidney Donors)) انجام داده ایم و در این مقاله نشان می دهیم که چنین تغییری در قانون، صرفه جویی اساسی برای جامعه به وجود می آورد. این صرفه جویی به دو دلیل رخ خواهد داد، اول بخاطر اینکه بیمار پیوند شده دیگر نیازمند درمان گران قیمت با دیالیز نیست ( یک میلیون چهارصد پنجاه هزار دلار برای هر گیرنده پیوند کلیه ) و دوم بخاطر اینکه دراین تحقیق، طول عمر بیشتر و زندگی توام با سلامت بیمار پیوند شده نیز، مورد محاسبه ما قرار گرفته است. با محاسبه ما، ارزش ارتقاء سلامت و طول عمر بیشتر گیرنده پیوند کلیه، عددی معادل یک میلیون و سیصد هزار دلار برای هر گیرنده پیوند کلیه می باشد. برای رفع کمبود کلیه و برای از بین بردن لیست انتظار پیوند کلیه، ما پیشنهاد می کنیم مبلغ 45 هزار دلار به عنوان پاداش به هر اهدا کننده کلیه پرداخت شود. بر اساس برآورد ما، هزینه پرداخت 45 هزار دلار به هر اهداء کننده کلیه، در مقایسه با صرفه جویی هایی که بوجود می آورد ، رقمی ناچیز است. از دیدگاه اجتماعی، با پرداخت پاداش به دهنده کلیه علاوه بر نجات سالانه جان هزاران نفر و کاهش رنج و الام یکصد هزار نفر که تحت درمان با دیالیز هستند، صرفه جویی خالص معادل 46 هزار میلیارد دلار در سال، بدست می آید. در تحقیق ما، فایده سه برابر هزینه محاسبه شد. پیشنهاد ما موجب خواهد شد که مالیات دهندگان آمریکایی سالانه دوازده هزار میلیارد دلار کمتر مالیات پرداخت کنند.
ما این تحقیق و آنالیز پیشرفته هزینه-فایده را انجام دادیم تا پاسخی باشد به دعوت انجمن آمریکایی پیوند (American Society of Transplantation) و انجمن جراحان پیوند آمریکا (American Society of Transplant Surgeons) که معتقدند قانون ایالات متحده باید تغییر کند، و نشان دادیم اگر قانون ملی پیوند ارگان ( که پاداش در قبال دهنده را منع می کند) به سیستمی که ما پیشنهاد می دهیم تغییر کند که در آن دولت ( نه افراد در بخش خصوصی) مبلغ 45 هزار دلار در قبال اهداء به دهنده زنده و مبلغ ده هزار دلار به بازماندگان اهداء از جسد، بعنوان پاداش پرداخت کند،. چنین جبرانی به مثابه ابراز قدردانی جامعه از کسی است که هدیه زندگی (the gift of life to another) به یک فرد دیگر داده است. این پاداش می تواند شامل بیمه در مقابل هر نوع مشکلی ( شامل ناتوانی و یا مرگ) که در آینده که بخاطر اهداء کلیه برای سلامت دهنده پیش بیاید، باشد. پاداش برای دهنده زنده می تواند به صورت پرداخت تاخیری باشد، تا افرادی که از جان گذشته برای پول نقد هستند، وسوسه نشوند تا کلیه خود را بفروشند. پاداش برای اهداء از مرگ مغزی، باید به بازماندگان پرداخت شود. باید در این سیستم پیشنهادی نیز مانند گذشته، اهداء کننده کلیه ارزیابی کاملی شود و رضایت آگاهانه در خصوص خطرات احتمالی اهداء کلیه،اخذ شود و انتساب (allocation) کلیه ها به گیرنده ها، مانند قانون فعلی و روند موجود پیوند کلیه از مرگ مغزی، به صورت مرکزی و فدرال انجام شود.»
از نوشتار بالا و مقالات متعدد منتشر شده توسط دانشمندان غربی فوق الذکر که همگی درگیر با دیالیز و پیوند کلیه هستند می توان فهمید پرداخت پول به دهنده زنده غریبه، برخلاف آنچه که گفته شده، در نظر تمامی دانشمندان شاخص و صاحب نظر، مشمئز کننده، غیر انسانی، غیر اخلاقی و منفور نیست ( هر چند که واتیکان آن را غیر انسانی و غیر اخلاقی می داند ) و هستند کسانیکه سرسختانه از ایده پرداخت پول در قبال اهداء کلیه بعنوان یک عمل لازم و اخلاقی دفاع و برای عملی شدن آن در دنیای غرب، مجدانه تلاش می کنند، تحقیق انجام می دهند، مقاله می نویسند و راهی که آن را درست می دانند و به آن ایمان دارند، با ثبات قدم طی طریق می کنند و برای اصلاح جامعه خود فعالیت شبانه روزی دارند.
متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی به عنوان متن باز (OPEN SOURCE) در آدرس ذیل در دسترس می باشد.
Am J Transplant. 2016 Mar;16(3):877-85. doi: 10.1111/ajt.13490

در نوشتار قبلی ام با عنوان: «آیا اهداء کلیه به فرد غریبه در ازای دریافت پول، اخلاقی است؟» که سایت محترم شفا آنلاین، آن را منتشر کرد، عرض کردم که ارزش های اخلاقی در جوامع مختلف، متفاوت هستند. بر اساس علم اخلاق پزشکی غربی (MEDICAL ETHICS) ،اعتقادات و باورهای مردم در جوامع مختلف، بعنوان یکی از ملاک های تعیین فعل اخلاقی هستند و مثال هایی مانند سقط جنین و اتانازی را مطرح و در مورد آن بحث کرده ام. هر چند که مطلب طولانی خواهد شد ولی به خاطر استدلال مهمی که در آن وجود دارد در اینجا به دو مثال دیگر در این مسئله اشاره میکنم. مثال اول بعنوان شاهد در استدلال، مسئله قصاص است. از منظر قران کریم و قوانین کشور ما، قصاص مایه حیات انسانهاست و وقتی کسی، نفسی را به نا حق کشت، باید قصاص شده و کشته شود ( مگر اولیاء دم گذشت کنند که گذشت اولیاء دم، بر اساس آیه قران کریم، به تقوی نزدیک تر است.) این قانون کشور ما، از نظر جوامع غربی، عملی نابخردانه، موهن و کاری ناپسند است. آیا درست است که برای اینکه دانشمندان غربی معتقد هستند قصاص عملی غیر انسانی است و قصاص قاتل موجب وهن کشور ما در جوامع بین اللملی است، توصیه کنیم که قصاص از قوانین کشوری اسلام حذف شود؟ پس اعتقادات و باورهای مردم چه می شود؟ مثال دیگر ازدواج و رابطه جنسی یک مرد با مرد دیگر است. در کشورهای غربی، این امر یک فعل اخلاقی و به عنوان حقی از حقوق بشر شناخته شده و قانونی می باشد. این عمل در اسلام عملی مردود، حرام و سزاوار مجازات سنگینی است. آیا برای اینکه این قانون و مجازات، موجب وهن کشورما در مجامع غربی می شود، درست است که توصیه کنیم که این عمل غیر اخلاقی و خلاف فطرت انسان در کشور اسلامی ما بعنوان یک رفتار قانونی پذیرفته شود؟ حتی بر اساس علم اخلاق پزشکی غربی، روی گردانی از ارزشهای اخلاقی ملی و باورهای دینی، بخاطر اینکه جوامع دیگر ما را موهن نشناسند کاری علمی و درست نیست و لازم است که علمای علم اخلاق پزشکی بر اساس موازین و معیارهای علمی تعیین کنند در جامعه ما چه کاری اخلاقی و چه فعلی غیر اخلاقی است. مطمئن باشید که کشورهای استعمارگر غربی، اگر می توانستند، کشورهای اسلامی را وادار می کردند که برای احترام به آنچه که آنها درست و اخلاقی می دانند، دست از اعتقادات و باورهای خود بردارند. وهن ما زمانی است که کاری را بدون استدلال و منطق انجام دهیم و بدون تفکر و اندیشه، فقط دنباله روی دانشمندان غربی باشیم.
ما باید بر اساس نظریات اسلامی و با استفاده از دانش علم اخلاق پزشکی غربی (MEDICAL ETHICS) بتوانیم اخلاقی بودن یا نبودن افعالی را که انجام می دهیم، تفسیر و تحلیل و تعیین کنیم. نظریه اسلام در تمامی امور زندگی، توسط کارشناس متخصص ( مرجع تقلید ) از منابع بدست آمده و ارائه می شود. این نظریات، با یک عمر تلاش، و مجاهدت علمی با استفاده از منابع فقه، باید توسط کسی استخراج شود که مطیع فرمان خدا و مخالف هوی نفس باشد. افراد دیگر ولو بسیار مطالعه داشته باشند نمی توانند بگویند چه کاری شرعی و چه کاری غیر شرعی است. زیرا این امور کاملا تخصصی است و حتی فقهای بزرگ و بسیار برجسته گاهی در یک موضوع، فتاوای کاملا متضادی دارند. لذا فقیهی که مطیع امر خدا و مخالف هوی نفس است، می تواند با استدلال به اصول فقه و با قدرت اجتهاد، نظر اسلام را بیان کند.
در مورد علم اخلاق پزشکی غربی باید به منابع و اصول این علم مسلط بود. علمای غربی علم اخلاق می گویند یکی از راه هایی که می توانید تحلیل کنید و بفهمید چه کاری اخلاقی است و چه کاری اخلاقی نیست این است که فعل مورد مناقشه را با چهار اصل بنیادین اخلاق پزشکی غربی تطبیق دهید و اگر آن فعل بر اساس این اصول مورد تایید بود، اخلاقی است و اگر بر خلاف این اصول بودند آن فعل غیر اخلاقی است. این چهار اصل عبارتند از: 1- احترام به حق خود مختاری بیمار در تصمیم گیری برای خودش 2- ضرر نرساندن به بیمار 3- ارتقاء سلامتی بیمار 4- عدالت در تخصیص منابع مالی به همه نیازمندان نظام سلامت . به نظر این حقیر بر اساس این چهار اصل فعل پرداخت پول به دهنده زنده غریبه اخلاقی است زیرا حق دهنده است که درمورد اهداء کلیه اش تصمیم گیری کند، به دهنده کلیه ( بعد از انجام غربالگری و تایید سلامتی کامل) آسیبی نمی رسد، سلامتی گیرنده کلیه ارتقاء می یابد و با صرفه جویی بسیار زیاد و قابل ملاحظه در منابع مالی محدود نظام سلامت، این دارایی در جای مناسبی برای مردم هزینه می شود.
اگر بر اساس چهار اصل مهم مذکور تحلیل کنیم، پرداخت پول به دهنده زنده غریبه اخلاقی است. اهداء کلیه بعنوان هدیه زندگی، به یک نیازمند، پر خطر و زیانبار نیست و بر این اساس است که علمای علم اخلاق پزشکی توصیه می کنند که خویشاوندان بیمار، یک کلیه خودشان را به بیمار هدیه بدهند. زندگی با یک کلیه مضر نیست و فرقی نمی کند دهنده فامیل باشد یا غریبه. غریبه یا فامیل، هر دو می توانند زندگی سالمی بعد از اهداء یک کلیه داشته باشند واهداء کلیه در هر دو گروه اخلاقی است.
استدلال مهمی که در بیانات مخالفین محترم پیوند از دهنده زنده غریبه بسیار برجسته و شایان دیده می شود این است که نباید پول در عمل اهداء پرداخت شود و هر وقت پای پول به میان می آید، پای دلالان و واسطه ها به میان آمده و مسئله استثمار و برده کشی از محرومین بوجود خواهد آمد و اگر ما پول را در ازای اهداء کلیه حذف کنیم، مطمئن خواهیم بود که محرومین و فقرا از طرف ثروتمندان و اغنیا به استثمار کشیده نمی شوند. مخالفین اعتقاد دارند که باید اهداء کلیه کاملا ایثارگرانه و بدون دریافت پول باشد و تنها در این صورت اخلاقی بودن اهداء کلیه تضمین و فقط با این شرط، پیوند کلیه از دهنده زنده غریبه، عملی اخلاقی خواهد بود.
در جواب عرض می کنیم که چرا در چرخه پیوند کلیه، تمامی ذینفعان یا باید پول دریافت کنند و یا منافع آنان تامین شود و تنها استثناء در این روند، باید اهداء کننده کلیه باشد و نباید هیچ نفعی مانند بقیه افراد به او نرسد؟ اگر ایثارگری و بدون پول کار کردن برای تضمین اخلاقی بودن پیوند کلیه شرط لازم و اجباری است، چرا این شرط برای بقیه دینفعان پیوند کلیه نیز اجباری نباشد؟ چرا فقط به اهداء کننده بگوئیم که باید ایثارگرانه، رایگان و بدون هیچ نفع مادی در این روند شرکت کند؟ پزشکان درگیرعمل پیوند، سوگند یاد کرده اند که تا سر حد ایثار در جهت درمان بیماران حداکثر کوشش و تلاش خود را انجام دهند. آنان سوگند یاد کرده اند که همواره منافع بیمار را بر منافع خود ترجیح دهند. در این حد توصیه و سفارش به ایثار در کمتر رشته ای حرفه ای (PROFESSIONALISM) وجود دارد. اعتقاد من این است که پزشکان گرانقدر، پرستاران عزیز و کادر پیراپزشکی محترم درگیر در عمل پیوند کلیه و درمان با دیالیز بیماران، در حد ایثار انجام وظیفه و تلاش می کنند اما همراه با این همه ایثار، پزشکان و پیراپزشکان و مراکز درمانی در قبال این خدمات از بیمار پول دریافت می کنند. براساس استدلالی که معتقد است باید پول در کار نباشد تا مطمئن شویم که عمل اخلاقی باشد، لازم است که پزشکان، پرستاران و پیراپزشکان نیز که هدف اصلی شان کمک به همنوع شان در حد ایثار است، برای اینکه فعل آنها اخلاقی بماند، پولی دریافت نکنند. ولی واقعیت این است که این افراد باید برای رضای خداوند قادر متعال و بر اساس سوگندی که خورده اند برای سلامتی بیمار حداکثر تلاش و کوشش خود را در حد ایثار برای بیماران به کار بردند و باید پاداش (پول) هم دریافت کنند و این دریافت پول، از ارزش کار آنان نمی کاهد. حال چرا اگر اهداء کننده پاداشی (پول) دریافت می کند، عمل او را فقط برای کسب پول و بدون لحاظ کردن ارزشهای نوع دوستی و انسان دوستی که برای دهنده مهم هستند، تلقی می کنیم و می گوئیم نباید انجام شود؟ چرا صرف اینکه پاداشی در کار است، تمامی انگیزه های انسانی دهنده کلیه را ( که در کنار دریافت پاداش وجود دارند) انکار می کنیم؟
بنده اگر روزی خودم و یا یکی از اعضاء درجه اول خانواده ام پس از معاینه و انجام آزمایشات غربالگری معلوم شود که می توانیم اهداء کلیه انجام دهیم و اراده کنیم که برای رضای خداوند متعال و کمک به یک انسان دیگر (طبق قانون باید یک هموطن ایرانی باشد) یک کلیه را اهداء کنیم و در قبال آن پولی از دولت به عنوان هدیه ایثار نیز دریافت کنیم، آن را کاری اخلاقی، شرعی، موجب کسب رضای خداوند و موجب مباهات خود و خانواده ام می دانم.
در پاسخ به اشکال استثمار فقرا توسط ثروتمندان عرض می کنیم برای اینکه بهره کشی اغنیاء از فقرا پیش نیاید باید نرخ تعیین شده برای پاداش به اهداء کننده زنده اولا در حدی کافی باشد که کمبود ارگان را برطرف کند و ثانیا آنقدر زیاد نباشد که قشر متوسط به پایین جامعه دسترسی به آن نداشته باشد. در این صورت، این نیازمندان هستند که به نیازمندان دیگر در جامعه مدد می رسانند ( البته ثروتمندان نیز از این درمان بهره مند می شوند ) و فقط ثروتنمندان نیستند که می توانند با استفاده از اهداء کننده زنده، سلامتی خود را بدست آورند. بیماری نارسایی کلیه در همه اقشار دیده می شود و همه می توانند به یک درمان مساوی و یکسان دسترسی داشته باشند و درمان مناسب و بهتر فقط برای ثروتمندان نخواهد بود و قشر متوسط جامعه به سهولت به آن دسترسی خواهند داشت. برای بیماران فقیر و نیازمند جامعه، باید ارگانهای حمایتی به مدد آنها بیایند تا انان نیز از درمان ارجح محروم نباشند.
در پاسخ به اشکال مداخله دلالان و واسطه ها در دادن پاداش به دهنده زنده نیز عرض می کنیم مانند هر کنش اقتصادی، مداخله دلالان و واسطه ها در سیستم غیر دولتی پرداخت پاداش به دهنده زنده، رخ خواهد داد. اما اگر پرداخت کننده دولت باشد و دولت از زیر بار این مسئولیت خود شانه خالی نکند و سیستم انطباق ملی برای انتساب کلیه از دهنده زنده (مانند سیستم پیوند از جسدی که داریم) بوجود بیاید، مشکل و معضل دخالت دلالان حل خواهد شد. در اینجا ممکن است گفته شود نظام سلامت با مشکلات مالی شدیدی که دارد چگونه می تواند پرداخت به دهنده زنده را نیز بر دوش خود تحمل کند؟ در پاسخ عرض می کنیم که وزارت بهداشت مفتخر است که نظام حسابداری تعهدی را اجرا می کند و می تواند به راحتی تعیین کند که هزینه دیالیز یک ساله یک بیمار نارسایی کلیوی چقدر است؟ همچنین وزارت به راحتی می تواند تعیین کند متوسط لیست انتظار برای پیوند از جسد در کشور ما چقدر است؟ پیشنهاد بنده این است که وزارت بهداشت به جای صرف هزینه های هنگفت در درمان بیماران دیالیزی که در لیست انتظار پیوند هستند، فقط پنجاه درصد این مبلغ را (برای کاهش زمان لیست انتظار پیوند کلیه و از بین رفتن هزینه های سنگین دیالیز از بودجه وزارت ) برای پرداخت پاداش به دهنده زنده هزینه کند. این عمل موجب صرفه جویی قابل ملاحظه و تامین کامل هزینه های پرداخت پاداش به اهداء کننده کلیه زنده خواهد بود. این مبلغ می تواند بر اساس برآورد هزینه های جاری برای دیالیز یک بیمار و مدت زمان انتظار وی، شناور و متغییر نیز باشد. یعنی هر چقدر لیست انتظار ما طولانی ترباشد، مبلغی را که دولت به دهنده زنده پرداخت می کند ببیشتر و هر چقدر زمان لیست انتظار کمتر است مبلغ پرداختی به دهنده زنده از طرف دولت کمتر شود. با این کار هزینه های سیستم سلامت نصف خواهد شد و صرفه جویی بسیار شایانی برای اقتصاد سلامت رخ خواهد داد، قیمت واحدی از طرف دولت تعیین و پرداخت خواهد شد، دهنده و گیرنده یکدیگر را نشناخته و رابطه مالی با یکدیگر نخواهند داشت و نهایتا دست دلالان و واسطه ها از این سیستم به طور کامل قطع خواهد شد.
گفته اند: « از بد اخلاقی در حق همکاران خودمان بشدت احتراز کنیم.» عرض می کنیم که کاملا با شما هم عقیده هستیم که بسیاری از این رفتار های رخ داده، مصداق بارز خودزنی است. این خودزنی ها تیشه به ریشه بنیاد پزشکی کشور می زند. بیاد دارم یکی از کسانیکه لقب پئر نفرولوژی کشور هم به ایشان داده شده است درمورد پروفسور سمیعی به سایت شفا آنلاین گفته بودند:« به عقیده من جوایز علمی را معمولأ باید بر اساس اکتشاف ها یا ابداع هاي بسيارخاص ومنحصربه فرد اعطا کنند حال آن که نمی دانیم پروفسورسميعي بابت کدامین اکتشاف یا اختراع علمی- پزشکی به این عنوان نائل آمدند؟ ضمن اين كه تا آنجا كه ميدانيم ايشان درآلمان و اروپا چند سالي است كه بازنشسته شده اند.» بزرگان پزشکی کشور سرمایه های ما هستند و نباید اینچنین توسط همکاران مورد تضعیف قرار گیرند. از یاد نبرده ام که در کامنت های مطالب منتشر شده در سایت محترم شفا آنلاین بعضی از منتقدین پیوند کلیه از دهنده زنده غریبه، کلمات ناشایستی را به اساتیدی که سالیان سال در این کشور صادقانه و بدون چشم داشت مادی و با پشت پا زدن به مادیات و به عنوان سربازان انقلاب اسلامی و مجاهدان نهضت امام خمینی خدمت کرده و می کنند (و البته مدافع پیوند از دهنده زنده هستند) نسبت می دادند و حتی در کمال ناسپاسی کامنت می گداشتند که این بزرگان باید زندانی و مجازات شوند. متاسفانه به اهداء کنندگان گرامی و محترم کشورمان نیز کلماتی مانند تن فروش وو....نسبت می دادند.
والسلام علی من اتبع الهدی

اقل العباد
دکتر محمد نجفی سمنانی
فلوشیپ آندوارولوژی و جراحی لاپاراسکوپی کلیه و مجاری ادراری و جراح پیوند کلیه
دانشیار ارولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: