کد خبر: ۱۴۴۴۰۹
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۰ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - 2017March 06
ریچارد لایارد، از کالج اقتصادی لندن که همراه همکارانش بررسی جهانی درباره شادی و رضایت انجام داده، عقیده دارد: «ما در هر کشوری به این نتیجه رسیدیم که مشکلات روانی از بزرگ‌ترین علل بدبختی افراد است.»
شفا آنلاین:چه چیز مردم را به بدبختی می‌کشاند؟ به‌طورمعمول این جواب به ذهن می‌رسد که مشکلات اقتصادی با تاکید بر بیکاری و فقر بیشترین عامل نومیدی هستند، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهند، این دیدگاه همه چیز را بیان نمی‌کند.

به گزارش شفا آنلاین:ریچارد لایارد، از کالج اقتصادی لندن که همراه همکارانش بررسی جهانی درباره شادی و رضایت انجام داده، عقیده دارد: «ما در هر کشوری به این نتیجه رسیدیم که مشکلات روانی <mental health problemsا>ز بزرگ‌ترین علل بدبختی افراد است.»

این گروه در مطلبی که منتشر کرده، ادعا کرده است هماهنگی بین رواج بیماری‌های روانی و بدبختی حتی هنگامی که مشکل بیکاری یا فقر <poverty>مهار شده است، ارتباطی قوی و معنی‌دار است. لایارد می‌گوید، به عبارت دیگر، مردم فقط به دلیل محرومیت دچار مشکلات بیماری‌های روانی نمی‌شوند، بلکه مشکلات روانی تا حد زیادی سبب ایجاد ناشادی می‌شوند، فارغ از آنکه کسی شاغل باشد یا زندگی عزتمندی داشته باشد.

شاید این یافته‌ها بدیهی به نظر بیایند، اما برخی روانشناسان عقیده دارند ازآنجاکه اقتصاددانان همواره بر عوامل بیرونی تاکید داشتند، بیماری‌های غیر جسمانی نادیده گرفته می‌شدند و بسیاری فکر می‌کردند راه درمان قطعی برای این بیماری‌ها وجود ندارد. یافته‌های گروه لایارد در بریتانیا نشان می‌دهد، نقش بیماری‌های روانی بر کاهش بهره‌وری بیش از بیماری‌های جسمانی است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که درمان این بیماری‌ها، باعث افزایش تولید ناخالص داخلی تا حدود 4 درصد خواهد شد.
طی یک دهه گذشته، این کارشناسان و عده‌ای دیگر با دولت چانه‌زنی می‌کرده‌اند تا به درمان بیماری‌های روانی به همان اندازه بیماری‌های جسمی بها دهد و توانستند دولت بریتانیا را ترغیب کنند، برنامه‌ای را راه بیندازد که اکنون به گفته دیوید کلارک، استاد روانشناسی آکسفورد، در کار مداوای سالانه 550 هزار نفر بر اساس شواهد درمان‌های روان‌شناختی و روان‌پزشکی است.
لایارد می‌گوید: «جوانان و بزرگسالان جوان‌تر به خصوص نسبت به بیماری‌های روانی آسیب‌پذیرترند. ما یک فرهنگ جهت‌دار داریم که فشارهای زیادی بر جوانان وارد می‌کند. حداقل 10 درصد از افراد 5 تا 18 سال در ایالات‌متحده و بریتانیا دارای بیماری‌های روانی تشخیص داده شده‌اند، اما اغلب این افراد، بیش از سه‌چهارم، درمانی دریافت نمی‌کنند. از طرف دیگر اغلب مردم در آمریکا و بریتانیا به آخرین درمان‌های روانی بر اساس شواهد دسترسی ندارند.»
به نظر این کارشناسان معنی درمان روانی لزوما تجویز بیشتر دارو نیست. در بسیاری موارد، درمان‌های روان‌شناختی یا رفتاری به همان اندازه داروها یا بیشتر از آن‌ها موثر هستند، به علاوه که عوارض جانبی هم ندارند و مردم نیز سه برابر بیشتر ترجیح می‌دهند درمان روان‌شناختی دریافت کنند، نه درمان دارویی. با این وجود در عمل می‌بینیم که مردم بیشتر دارو دریافت می‌کنند تا درمان‌های روان‌شناختی. شاید یک دلیل برای این امر، فشار شرکت‌های داروسازی باشد.
کلارک عقیده دارد، صرف‌نظر از نوع روش درمانی، باید بیماری‌های روانی را به سرعت و با همان دقت و شدتی درمان کنیم که بیماری‌های جسمی را درمان می‌کنیم. در 2دهه گذشته بریتانیا و ایالات‌متحده پیشرفت‌های خوبی در این زمینه داشته و نزدیک به یک درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند.
برای درمان سریع و زودهنگام بیماری‌های روانی مردم حتما باید تحت پوشش بیمه باشند و اگر این نظر را در کنار برنامه دونالد ترامپ بگذاریم که وعده برچیدن لایحه مراقبت درمانی ارزان‌قیمت (اوباماکر) را داده است، باید بگوییم، «اگر این وعده عملی شود و 20 میلیون نفر از شمول بیمه خارج شوند، به‌صورت جدی به دردسر می‌افتیم.» تقریبا 12 درصد از مردم جهان گرفتار ناهنجاری‌های روانی هستند، 450 میلیون نفر یا از هر 4 نفر یکی، نوعی بیماری روانی را تجربه می‌کنند که باید مورد تشخیص و مداوا قرار گیرد. بر اساس گزارش سال 2002 سازمان جهانی بهداشت 154 میلیون نفر در دنیا مبتلا به افسردگی، نوعی بیماری روانی، هستند. این سازمان سلامت روان را مرحله‌ای از خوب زیستن معنی می‌کند که در آن مردم احساس می‌کنند با تکیه بر توانایی‌های خود می‌توانند از عهده فشارهای روزمره برآیند، با بهره‌مندی کار و به جامعه خود خدمت کنند.

در بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای کم‌درآمد یا با درآمد متوسط منابع انسانی و مالی کافی برای برخورداری از سلامت روانی وجود ندارد. برای افزایش آگاهی مردم دراین‌باره باید منابع مالی افزایش یابند.

برای آنکه سلامت روانی یک اولویت جهانی شود، برای اولین بار در سال 1992 در روز جهانی سلامت فدراسیون جهانی سلامت روان با شرکت 150 کشور عضو تشکیل داده شد. اولین هفته اکتبر هر سال، هفته افزایش آگاهی درباره بیماری‌های روانی است و هر سال فعالان این حوزه با انگ زنی به بیماران روانی مخالفت می‌کنند، از این بیماران حمایت می‌کنند، به مردم آموزش می‌دهند و خواهان درمان برابر هستند و هر سال این حرکت قوی‌تر می‌شود.
طبق آخرین گزارش‌های منتشرشده از سوی سازمان جهانی بهداشت، بسیاری از کشورها بخش بسیار اندکی از بودجه بهداشتی خود را صرف بهداشت روانی می‌کنند. یک‌پنجم یکصد کشوری که آمارهای خود را به این سازمان ارائه داده‌اند، کمتر از یک درصد بودجه بهداشتی خود را برای سلامت روانی هزینه می‌کنند. درحالی‌که طبق آمارهای این سازمان، ۱۳ درصد هزینه‌های درمان بیماری‌ها، به دسته گسترده‌ای از اختلالات عصبی -روانی مربوط می‌شود.سپید
منبع: Newsweek
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: