منافع مالی میتواند تاثیر منفی بر رابطه بین پزشک و داروساز داشته باشد. ارتباط فامیلی و خانوادگی بین پزشک و داروساز و سهیم بودن پزشک در سود داروخانه از عواملی است که میتواند به شدت تعارض منافع ایجاد کند.
علاوه بر آنچه که در شمارههای گذشته در مورد تعارض منافع در پژوهشهای
دارویی مطرح شد،در ارائه خدمات دارویی تعارض منافع نمود بارزتری دارد.
منافع مالی میتواند تاثیر منفی بر
رابطه بین پزشک و داروساز داشته باشد.
ارتباط فامیلی و خانوادگی بین پزشک و داروساز و سهیم بودن پزشک در سود
داروخانه از عواملی است که میتواند به شدت تعارض منافع ایجاد کند.
متاسفانه روابطی از این دست به اشکال مختلف خود ارجاعی، سهم خواری و ...
دیده میشوند.
تجویز دارو بر مبنای لیست داروهای نزدیک به تاریخ انقضا،
ارجاع بیمار برای دریافت دارو از داروخانه طرف قرارداد پزشک و دریافت
حقالزحمه بابت ارجاع بیمار توسط پزشک، مشارکت پزشک در سرمایهگذاری برای
تاسیس داروخانه، علاوه بر اینکه بیمار محوری در ارائه خدمات سلامت را تحت
تاثیر قرار میدهد، اعتماد بیمار را به نظام سلامت مخدوش میکند.
همچنین
تجویز اقلام دارویی گرانقیمت بدون توجیه درمانی و ارجاع بیمار به
داروخانهای خاص جهت دریافت دارو از مصادیق دیگر تعارض منافع مالی بین پزشک
و داروساز به شمار میرود. بیمار محوری در ارائه خدمات سلامت میتواند در
ارتباط بین شرکتهای دارویی (اعم از شرکتهای تولیدکننده و پخش دارو) و
داروخانه تحت تاثیر منافع مالی و مبادلات پولی قرار گیرد. تعیین جایزه
فروش، ارائه هدایا برای فروش داروهای خاص و تاریخ نزدیک، ارائه داروهای
خاص پرمصرف که در بازار دارویی به مقدار کافی موجود نیستند به ازای فروش
دارو، و موارد بسیاری از این دست میتواند داروساز را در ارائه داروی با
کیفیت به اشتباه انداخته و ارائه خدمات دارویی را با مخاطراتی روبرو کند.
حتی اعمال مداخله توسط شرکتهای دارویی در ارائه داروی تاریخ نزدیک به
بیماران گاه ضررهای جبرانناپذیری را به بیماران و سلامت جامعه وارد
میکند.
افزون
بر اینها منفعت ثانویه میتواند رعایت عدالت در ارائه خدمات دارویی را با
چالش جدی مواجه کند. بدون شک یکی از مشکلات جدی نظام دارویی کشور ما
کمبودهای دارویی و سهمیهبندی اینگونه داروهاست. در چنین مواردی توزیع دارو
باید تابع عدالت و انصاف در ارائه خدمات دارویی بوده و تحت تاثیر هیچ عامل
دیگری از قبیل روابط خاص خانوادگی و دوستانه و منافع مالی قرار نگیرد.
پاسخدهی به درخواستهای
نابجا
به ویژه اگر همراه با ارعاب باشد یا تحت تاثیر روابط خاص قرار گرفته باشد،
نیز میتواند مصداق تعارض منافع تلقی شود. متاسفانه شرکتهای بیمه امروز
به یکی از ریشههای اصلی بروز تعارض منافع در نظام دارویی کشور ما تبدیل
شدهاند. به دلیل توان بالای سرمایهگذاری، این شرکتها در کل نظام دارویی
از تولید تا واردات و توزیع و مصرف دارو سهیم هستند و این خود زمینه بسیاری
از تعارضات منافع را در نظام دارویی فراهم میکند؛ به گونهای که اگر
بگوییم سرنخ تعارض منافع در نظام دارویی کشور ما در دست شرکتهای بیمه است،
گزاف نگفتهایم.
بنابراین
به نظر میرسد که مصالح مالی یا غیر مالی تاثیر جدی بر رابطه بین داروساز و
بیمار گذاشته و میتواند این ارتباط حرفهای را به ارتباطی فاقد اعتماد،
صداقت، نوع دوستی و احترام متقابل تبدیل کند.
پونه سالاری
داروساز بالینی و دانشیار مرکز تحقیقات تاریخ و اخلاق پزشکی