ارزیابی کلی شما در مورد وضعیت جمعیتی کشور چیست؟ آیا مساله نگران کنندهای وجود دارد یا شرایط طبیعی است؟
در طول یکی دو دهه اخیر، هر ساله یک میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شده است؛ از سال ۹۰ تا ۹۵ نیز همین منوال ادامه پیدا کرده و در طول این مدت، جمعیت ۷۵ میلیونی کشور به ۸۰ میلیون نفر افزایش یافته است. فزونی مرگ و میر بر موالید همچنان وجود دارد که رقمی بیش از یک میلیون نفر است، از سوی دیگر بحث مهاجر فرستی را در کشور داریم که جمع جبری آن به یک میلیون نفر میرسد. تغییر عمدهای که در جمعیت ما رخ داده، کاهش میزان باروری در جامعه است؛ باروری کشور ما در دهه ۶۰ در سطح حداکثری بوده است، طوری که حدود شش تا هفت فرزند از هر مادر متولد شده است. این نرخ در دهههای ۷۰ و ۸۰ به شدت کاهش پیدا کرد و در دهه حاضر نیز براساس آمارهایی که اعلام میشود، به ۸/۱ رسیده است؛ این رقم زیر سطح جانشینی است. تجارب کشورهای دیگر نشان میدهد که اگر باروری زیر سطح جانشینی بیاید و این روند ادامه پیدا کند، جمعیت آن کشور در یک دوره ۲۰ تا ۳۰ ساله به رشد صفر میرسد و پس از آن، رشد منفی میشود. مسالهای که ما در مورد جمعیت اظهار میکنیم، در مورد آینده کشور است، به این معنا که ما در حال حاضر، مشکل جمعیتی از نظر تعداد نداریم، اما در مورد آینده پیشبینی میکنیم که اگر همین روند ادامه پیدا کند، رشد به صفر میرسد و همین یک میلیون نفری که امروز بر جمعیت اضافه میشود هم کم شده و به صفر میرسد که در صورت ادامه این اوضاع و عدم کنترل آن، رشد جمعیت در کشور منفی میشود. بنابراین نقطه آغازین نگرانی در مورد مسائل جمعیتی کشور، همین مساله است.
برخی معتقدند انفجار جمعیتی دهه ۶۰ انتظارات را بالا برده و شرایط نگران کنندهای وجود ندارد، چون میگویند شرایط امروز عادی است و آن انفجار جمعیتی غیر عادی بود. نظر شما در مورد این عقیده چیست؟
ما در حال حاضر مشکل جمعیتی نداریم و این نگرانی که مطرح میشود، در مورد آینده است، چون باروری ما زیر سطح جانشینی آمده است و محاسبات ما نشان میدهد اگر این روند ادامه پیدا کند و هیچ تغییری در مورد باروری ایجاد نشود، رشد جمعیت به صفر میرسد و سپس منفی میشود؛ ممکن است با سیاستهایی که اتخاذ شده است، باروری خود به خود بالا رود.
چه مسائل دیگری میتوانند جمعیت کشور را به مرز نگرانی برسانند؟
ما معتقدیم که باروری در کشور کاهش یافته است، اما دلیل این کاهش، منفی نیست، چون این کاهش براساس شاخصهای توسعه صورت گرفته است و همه کشورها حتی کشورهای توسعه نیافته نیز در تلاش هستند تا شاخصهای توسعه خود را بالا ببرند. یکی از پیامدهای مثبت این مساله، کاهش باروری است. مسائلی چون افزایش سواد و تحصیلات، شهرنشینی، توسعه رفاه اجتماعی و... باعث میشوند زمانی که خانوادهها به سطحی از رفاه و آگاهی میرسند، باروری خود را پایین آوردند. بنابراین اگر باروری در کشور ما پایین آمده است، به دلیل برنامهها و سیاستهایی است که چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم پیاده شدهاند. برای مثال بیسوادی کاهش یافته، تحصیلات در سطح آموزش عالی توسعه پیدا کرده، شهرنشینی گسترش یافته و مواردی از این دست. بنابراین در راستای شاخصهای توسعه، باروری جمعیت نیز پایین میآید، اما نکته دیگری مطرح است؛ ما هنوز نتوانستهایم مرگ و میر را مانند کشورهای توسعه یافته کاهش دهیم، امید به زندگی ما با وجود افزایش، هنوز پایین است، یعنی امید به زندگی توام با سلامت در کشور ما بالا نیست. توسعه بهداشت در کشور، آنطور که باید و شاید نیست. در مورد امکانات رفاهی نیز در سطح مناسبی قرار نداریم. شاهد این مساله، مهاجر فرستی ما به عنوان فرار مغزهاست که از فقدان امکانات ناشی میشود، بنابراین این افراد دست به مهاجرت میزنند. اگر بخواهیم سیاست افزایش موالید را دنبال کنیم و باروری را بالا ببریم، در صورتی که نتوانیم به طور همزمان، شاخصهای توسعه را افزایش دهیم، به تبع همین امر، مرگ و میر، مهاجرفرستی و... افزایش پیدا میکند و آن نگرانی در مورد جمعیت، بر سر جای خود باقی میماند. چون در صورت پایین ماندن شاخصهای توسعه، افزایش باروری خنثی میشود. اگر در مورد رشد جمعیت نگرانی داریم، باید روی مهاجرفرستی نظارت داشته باشیم؛ خیلی از کشورها به رشد جمعیت صفر رسیدند، اما از راه سیاستهای مهاجرپذیری، تعدیل جمعیتی ایجاد کردند. ما سیاست مهاجرپذیری نداریم و اگر هم باشد، نظارتی روی آن وجود ندارد. در بحث مرگ و میرها و مهاجر فرستی نیز نظارتی وجود ندارد. اگر قرار باشد جمعیت زیاد شود، اما بین راه از بین برود، تلاشهای ما بی ثمر خواهد بود.
آیا میتوان به تاخیر افتادن سن ازدواج را به عنوان یک عامل مخاطرهای در مورد جمعیت مطرح کرد؟
به تاخیر افتادن سن ازدواج، صرفا یک عامل مخاطرهای نیست، یعنی در صورتی که دختر و پسرهای ما به آن آستانه فکری برسند که دو یا سه بچه داشته باشند؛ اگر در ۱۸ سالگی ازدواج کنند، سه فرزند دارند و اگر در ۲۸ سالگی نیز ازدواج کنند، همان سه فرزند را خواهند داشت. بالا رفتن سن ازدواج زمانی خطرناک میشود که سن ازدواج به قدری بالا رود که زوجها فرصت فرزندآوری را از دست بدهند. بنابراین افزایش سن ازدواج، حتما باعث کاهش باروری نمیشود. ممکن است باروری به تاخیر بیفتد، اما زوجهایی که میخواهند دو فرزند داشته باشند، بالاخره دو فرزند را به دنیا میآوردند. ما در جامعه تاخیر در ازدواج را داریم، اما به آن شدت نیست؛ یک تجرد قطعی داشتیم که آن هم ناشی از ساختار جمعیتی و مضیقه ازدواج بود که امروز آن مشکل را نداریم. بنابراین تاخیر در سن ازدواج اگر همزمان با تغییر نگرش نباشد، مشکلی ندارد؛ کسی که تصمیم بر تک فرزندی دارد، اگر زود هم ازدواج کند، باز باروری بالا نمیرود.
برخی پیوندها مثل ازدواج سفید وجود دارد که اساسا به باروری منجر نمیشوند، این مسائل در صورت اشاعه، چه تاثیری بر جمعیت کشور دارد؟
این نوع پیوندها، آسیبهایی به خانواده وارد میکند، اما در حال حاضر تعداد آن خیلی کم است. باید دید در آینده چه اتفاقی رخ میدهد، چون اگر این نوع پیوندها اشاعه پیدا کند، اثرگذار خواهد بود. بنابراین امروز نمیتواند تاثیری روی باروریهای ما داشته باشد.
کشور ما در حال گذار به سمت پیری جمعیت است و یک روز تمام جوانان حاصل از انفجار جمعیتی دهه ۶۰، به کهولت سن میرسند. به نظر شما، ما برای آن روز آمادگی داریم؟
به هیچ وجه. آنچه در عمل دیده میشود، این است که ما میخواهیم صورت مساله را با افزایش باروری پاک کنیم. افزایش باروری یک جنبه قضیه است که باید انجام شود، اما این مساله، نافی این نیست که ما به سالمندی نپردازیم. همه فکر میکنند که اگر ما باروری را افزایش دهیم، سالمندی از بین میرود؛ این گروهی که به سمت سالمندی میروند، همواره خواهند رفت، چه باروری افزایش یابد و چه افزایش نیابد.
برای جمعبندی بحث بفرمایید افزایش باروری در جامعه نیازمند چه تمهیداتی است؟
مشکل باروری در جامعه فقط با تشویقهایی مثل سکه و وام حل نمیشود، چون ما جمعیت با کیفیت میخواهیم و جمعیت با کیفیت، نیازمند انسانهای با کیفیت است که فرزندانی به دنیا آورند. بنابراین ما باید توجیهاتی در مورد جوانان، محیطهای دانشگاهی و مدارس در نظر داشته باشیم و آموزشهایی بدهیم که فرزندآوری و مسئولیت پذیری را در آنها پرورش دهد؛ اگر جوانان را مسئولیت پذیر بار بیاوریم، باروری نیز بالا میرود.آرمان امروز