یاد گرفته ایم در پس هر حادثه ای دنبال مقصر بگردیم بی آنکه انگشت اشاره را به سمت خود بگیریم، پلاسکو اگر آتش گرفت و فرو ریخت این نماد تجاری پایتخت، نه فقط به خاطر بی مبالاتی و سوء مدیریت، بلکه بی توجهی «من» و «تو» نیز در این حادثه دخیل بوده است.
شفا آنلاین:یاد گرفته ایم در پس هر حادثه ای دنبال مقصر
بگردیم بی آنکه انگشت اشاره را به سمت خود بگیریم، پلاسکو اگر آتش گرفت و
فرو ریخت این نماد تجاری پایتخت، نه فقط به خاطر بی مبالاتی و سوء مدیریت،
بلکه بی توجهی «من» و «تو» نیز در این حادثه دخیل بوده است.
به گزارش شفا آنلاین،در آن ساعت هایی که پلاسکو می سوخت و می سوخت و مردان از
خود گذشته به تو التماس می کردند که ساختمان را ترک کنی و تو بی توجه مشغول
سلفی گرفتن و فیلم های متعدد بودی، هرگز فکرش را می کردی که ممکن است تا
چه میزان در مرگ این عزیزان سهیم باشی؟ شاید تو هم اکنون گرفتار در زیر تلی
از آهن باشی و خانواده ات چشم انتظار...هنوز داغ حادثه برخورد دو قطار
در سمنان و خاکستر شدن ده ها نفر از هموطنانمان را فراموش نکرده ایم، هنوز
در شوک سوختن کودکان کار افغانی هستیم، هنوز خاطره تلخ آتش گرفتن مجتمع
تولیدی پوشاک و پرت شدن دو خانم از ساختمان را در خیابان جمهوری تهران از
یاد نبرده ایم، در تمام این حوادث دلخراش، چه کسی مقصر است؟ در تمام
اینها، همه اجزای جامعه مقصر هستند، در کنار سوء مدیریت ها، بی مسئولیتی و
بی تفاوتی «من» شهروند بسیار بسیار تاثیرگذار است. این «من» شهروند، همان
هایی هستند که به اخطارهای پیاپی مسئولان منبی بر ریزش ساختمان پلاسکو
اعتنایی نکردند، همان مالکان و صاحبان صنایع، کارگاه ها و شرکت هایی هستند
که حاضر به رعایت اصول ایمنی و حفاظت از نیروهایشان نیستند.«من» شهروند
همان افرادی هستند که با بی مبالاتی، چنین حادثه ای را رقم زدند، همان
هایی که بی توجه به التماس ها و هشدارهای ماموران آتش نشانی داخل ساختمان
پلاسکو رفته یا این ساختمان را ترک نکردند و این مردان آسمانی برای اینکه
آن ها نسوزند، وارد ساختمان شده تا آن جا را تخلیه کنند اما در نهایت با از
خود گذشتگی، خود سوختند.از همه این ها مهم تر، شهروند، من و تو هستیم
که با دیدن صحنه های دلخراش آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو همچنان
عکس و فیلم گرفته و راه را برای امدادرسانی بستیم، آری این شهروند، من و تو
هستیم، مردمان موبایل به دست که فیلم و عکس گرفتند حتی به قیمت جان هم
نوعانشان.فروریختن پلاسکو، فروریختن یک ساختمان آهنی نبود، فرو ریختن،
اخلاق بود، قاتلان موبایل به دستی که چنان غرق در فیلمبرداری بودند که گویی
نمی دانستند صحبت از مرگ و زندگی است.در بسیاری از سوانح و حوادث
دلخراشی که اتفاق افتاده، بارها و بارها دیده ایم که زامبی های فیلمبرداری
با موبایل بلای جانمان شده اند اگر در تمام این سوانح این موبایل به دست
ها، تنها فیلمرداری می کردند، اما در حادثه دلخراش پلاسکو، مانع امداد
رسانی نیز شدند که جای بسی تاسف است.اگر هر یک از این موبایل به دستان
برای یک لحظه خود را جای گرفتاران در آوار پلاسکو می گذاشتند یا فکر می
کردند که یکی از عزیزانشان در زیر آوارها مدفون شده اند، آیا باز گوشی های
موبایل را در دست گرفته و به فیلم، عکس و سلفی گرفتن هایشان ادامه می
دادند؟ این موبایل به دستان یا ناظران مرگ، به چه فکر می کنند که این
چنین شور دیدن لحظه های دلخراش را دارند؟ در روح و روان آن ها چه می گذرد؟
به کجا خواهیم رفت؟....