پارکر محقق دانشگاه جان هاپکینز تعریف کمالگرایی را به این شکل تعریف میکند، او میگوید: «انسانهای کمالگرا، فشاری دائمی برای حرکت به سمت هدفهای غیرقابل دستیابی در درون خود احساس میکنند.
شفا آنلاین:آنها ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهایشان میسنجند و طبیعی است این رفتار در موارد زیادی میتواند به ناامیدی و ناراحتی منجر شود و افراد کمالگرا، به منتقدان سرسخت خودشان تبدیل میشوند.»کمالگرایی (Perfectionism) نیز مانند هر رفتار یا عادت دیگری میتواند
وجوه متفاوتی به خود بگیرد. روانشناسان معتقدند که کمالگرایان میخواهند
همه کارها را به شیوهای باوسواس کامل انجام دهند که در غیر این صورت
موردقبول نیست.
به گزارش
شفا آنلاین:پارکر محقق دانشگاه جان هاپکینز تعریف کمالگرایی را به این
شکل تعریف میکند، او میگوید: «انسانهای کمالگرا، فشاری دائمی برای
حرکت به سمت هدفهای غیرقابل دستیابی در درون خود احساس میکنند. آنها
ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهایشان میسنجند و طبیعی است این
رفتار در موارد زیادی میتواند به ناامیدی و ناراحتی منجر شود و افراد
کمالگرا، به منتقدان سرسخت خودشان تبدیل میشوند.»
راهنمای
آماری تشخیص اختلالات روانی (DSM) هم وقتی از کمالگرایی صلب یا Rigid
Perfectionism نام میبرد چنین توضیح میدهد: «تلاش پیوسته و انعطافناپذیر
برای اینکه همهچیز بدون ایراد باشد، هیچ مشکل و خطایی وجود نداشته باشد،
استفاده از این قضاوت سختگیرانه در مورد خود و دیگران، قربانی کردن
بهموقع بودن به نفع کامل و بینقص بودن، باور به اینکه فقط یکراه درست
برای انجام هر کاری وجود دارد، سخت بودن در تغییر دیدگاههای خود، توجه
بیشازحد به جزییات و نظم و ساختار، از مشخصات این نوع از کمالگرایی است.»
بهطورکلی کمالگرایی را میتوان به دو شکل بارز آن تقسیم کرد. کمالگرایی
منفی و کمالگرایی مثبت. کمالگرایی در شکل منفی آن، زمینه افسردگی را
فراهم میکند و شخص را از رسیدن به اهداف خود بازمیدارد.
کمالگرایی
میتواند یک عادت مفید باشد که انسان را بهسوی رشد و تعالی سوق میدهد.
کمالگرایی مثبت، انگیزهای قدرتمند برای تلاش بیشتر است و این ویژگی موجب
پیشرفت افراد میشود. چنین فردی باوجوداینکه نسبت به اهدافی که دارد، متعهد
است، اما اجازه نمیدهد شکستها مانع او شوند یا نتایجی که به دست آورده
است، معرف او باشد. برای او رسیدن به نتایج عالی مطلوب است اما نتایج خوب
هم او را راضی میکند. این مساله زمانی مشکلساز میشود که به شکل وسواس
درآید؛ افرادی که درگیر کمالگرایی منفی هستند، اجازه میدهند، دستاوردهای
آنها، معرف آنها باشند و معمولا در مورد نتایج بهدستآمده در مسیر اهداف
خود، ناراضی و غمگین هستند. این افراد انتظار بهترین دستاوردها را در هر
زمینهای دارند. از روابط عاطفی تا وضعیت مالی، کسبوکار تا تناسباندام و
سلامت. متاسفانه این نوع از کمالگرایی در جامعه و رسانهها موردتقدیر قرار
میگیرد بهطوریکه وابستگی شدید به نتایج و تمرکز وسواس گونه به
دستاوردها، امری عادی نشان داده میشود.
با
آگاهی از تفاوت بین این دو نوع کمالگرایی، میتوان تشخیص داد که چه زمانی
در محدوده کمالگرایی منفی عمل میکنیم و چه زمانی در محدوده مثبت. در این
هنگام میتوان کنترل بیشتری بر افکار و رفتارهای خود داشت زیرا اولین گام
برای فراتررفتن از هر محدودهای، شناخت و آگاهی از آن است.سپید