کد خبر: ۱۳۵۳۴۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۰۱ دی ۱۳۹۵ - 2016December 21
توسعه و ثبات جامعه انسانی، مرهون پیشرفت علم پزشکی و تعهدی است که این علم در نگهداشت انسان سالم بعنوان محور توسعه پایدار دارد.
شفاآنلاین>سلامت>سلامت، سرمایه ارزشمندی است که حفظ و ارتقای آن جزو مهمترین تلاش های زندگی روزمره انسانها محسوب می شود، در طول تاریخ جوامع و تمدن های متعددی بواسطه ظهور و غلبه یک بیماری راه زوال و نابودی را پیموده و نتوانسته اند در مسیر توسعه و پیشرفت گام بردارند.

توسعه و ثبات جامعه انسانی، مرهون پیشرفت علم پزشکی و تعهدی است که این علم در نگهداشت انسان سالم بعنوان محور توسعه پایدار دارد.
لذا توجه به سلامتی و تلاش برای حفظ و ارتقای آن همواره یک اولویت مهم نزد سیاستگذاران دنیا بوده است.
نگاهی به نقشه تحول نظام سلامت در کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که محور عمده آنها بر هماهنگی و پویایی مجموعه های مرتبط از ضرورت ها، اهداف، سیاستها و الزامات مبتنی بر الگویی نظام یافته و متقن بوده است که بر اساس آن نظام سلامت جوامعشان مورد پایش و سیاستگذاری قرار می گیرد.
در کشور ما نیز نظام سلامت مبتنی بر الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی هر چند که با مشکلات متعددی روبرو است، ولی از چارچوب فکری و اجتماعی لازم در حوزه تدوین سیاست ها، و با برخورداری از زیرساخت های لازم همچون کادرهای مجرب پزشکی و پرستاری، بیمارستان های متعدد و بعضا توسعه یافته زمینه لازم اجرایی را در اختیار دارد که می تواند در صورت تحقق، پیشرفتی ارزشی در عرصه سلامت و نوید بخش تحقق اهداف چشم اندازی کشور در افق سال 1404 برای پایداری سلامت جامعه باشد.
حال پرسش این است که با در نظر گرفتن نقش پزشکان متعهد و مردم محور، پایداری در نظام سلامت جامعه چگونه حاصل می گردد؟
بطور کلی در ادبیات مربوط به نظام سلامت، پایداری سلامت جامعه، نیازمند برآوردی شاخص ساز از حوزه های موثر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی است. به عبارتی برای حرکت به سمت ایجاد پایداری در نظام سلامت باید شناخت دقیقی از بسترهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیستی جامعه داشت. که نگاهی گذرا به آن به روشن شدن مطلب کمک خواهد کرد.
در بستر فرهنگی- اجتماعی سلامت، عمده تهدیدهایی که برای جامعه وجود دارد از شیوه زندگی، آداب و عادت های نابجا، اصول نامناسب تغذیه ای و مواردی از این دست نشات می گیرد. بر اساس شواهد علمی بسیاری از مشکلات زیستی و بیماری ها با تغییراتی که در عادت ها و باورهای جامعه شکل گرفته است، تقارن و همخوانی دارد. چاقی های مفرط، عادت غذایی بد، تغییر نگاه به سبک تغذیه و جایگزین های صنعتی غذاهای سنتی، افراط و تفریط های تغذیه ای، شیوع بی رویه بیماری های قلبی-عروقی، گسترش سرطان ها و .... بخش بزرگی از مشکلات زیستی جامعه را به خود اختصاص داده است.
بستر اقتصادی- زیستی سلامت نیز بعد از عوامل فرهنگی-اجتماعی، در کمیت و کیفیت متغیر های سلامت جامعه نقش دارد. سرانه هزینه کرد عمومی دولت ها برای بخش بهداشت و درمان، وضعیت اقتصادی خانواده ها و سبد پولی آنها در استفاده از خدمات درمانی، سرانه مصرف مواد مغذی، ویتامین ها، پروتئین ها و...، که به تعیین حد استانداردهای زندگی و ارتقائ کیفیت زندگی افراد جامعه می انجامد عاملی مهم در کاهش یا افزایش شاخص سلامت جامعه به حساب می آید.
ایجاد پایداری در بستر های نام برده، علاوه بر این که نیازمند مشارکت همه جانبه شهروندان و دولت می باشد ولی بخشی از حل معما سلامت جامعه را در اختیار جامعه پزشکان قرار می دهد.
پزشکانی که در همه شرایط در کنار مردم بوده اند چه آن زمانی که در جبهه های جنگ، با به خطر انداختن جان خود، جان رزمندگان مان را در بیمارستان های صحرایی نجات می دادند و چه الان در مبارزه با انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی، سرطان ها، بیماری های ناشی از سبک بد زندگی و ... در کنار مردم به درمان بیماری ها و آسیب های زیستی می پردازند.
لذا حداقل دو انتظار مهم از پزشکان در حوزه سلامت جامعه می رود؛
یک: در کنار درمان بیماری ها، تلاش و مسئولیت اجتماعی آنها برای افزایش آگاهی بخشی جامعه است. با در نظر گرفتن این نکته که سلامتی مستلزم ارتقاء و بهبود شیوۀ زندگی است باید اذعان داشت که غلبه سبک های غلط زندگی مانع مهمی در اتخاذ اقدامات پیشگیرانه بیماری ها به حساب می آید.
از یک سو در کنار نبود آگاهی از معضلات تغذیه نامناسب، استرس ها و فشار های جسمی و روانی ناشی از آن، انواع مختلف اعتیاد، موج سونامی گونه از گسترش بیماری ها، به راه افتاده است که بخش عمده ای از ثروت کشور را در خود فرو می بلعد. تعهد مسئولانه پزشکان در امر پیشگیری با شیوه آموزش به جامعه کمک می کند که علاوه بر این که کیفیت زندگی اجتماعی جامعه تضمین گردد، صرفه جویی قابل ملاحظه ای نیز در هزینه ها حاصل گردد و نظام اجتماعی از یک جامعه بیمار و ضعیف به جامعه پویا و با نشاط تبدیل شود.
دو: مساله دوم مربوط به درمان و حقوق درمان بیماران است. عمده شکایاتی که بیماران از نظام سلامت جامعه دارند مربوط به رسیدگی نکردن به موقع، پرداخت های غیر عادلانه و سنگین، عدم تشخیص درست بیماری، تجویز داروهای غیر ضروری، و خسارت هایی است که در حین درمان به آنها وارد می آید.
خارج از بحث های حقوقی و کیفری موارد مطرح شده، پزشکان در این خصوص مسئولیت اجتماعی پر رنگی دارند. زمانی که بیمار به پزشک مراجعه می کند قبل از هرچیزی بخش عظیمی از سرمایه اجتماعی اش را در قبال اعتمادی که به پزشک دارد هزینه می کند که این نکته بسیار مهمی است. چنان چه خدای ناکرده این اعتماد خدشه دار شود، علاوه براین که سلامت جسمی و روانی فرد دچار مشکل می شود، سرمایه اعتماد بیمار در کنار سرمایه مادی او از بین می رود اینجاست که درد و رنج بیماری افزون می گردد.
امید است که جامعه پزشکی ما با سرلوحه قرار دادن ادبا و حکمای بزرگی که این مرز و بوم به جامعه انسانی تقدیم کرده اند با توان و تخصص و تعهد اخلاقی، اجتماعی و انسانی خود در افزایش شاخص های سلامت پایدار و ارتقای سطح کیفیت زندگی آحاد مردم از طریق توانمندسازی جامعه در مقابل بیماری های و ایجاد تحرک اجتماعی در پیشگیری از بیماری ها، راهگشای جامعه باشند و با در نظر گرفتن بایسته های اجتماعی و اخلاقی تعهدات پزشکی خود، به سمت درمان بهتر، موثرتر و کم هزینه تر در جامعه حرکت کنند تا تمام اقشار جامعه بتوانند از حقوق عمومی خود در برخورداری از سلامت جسمی و روانی برخوردار باشند. به قول رهبر معظم انقلاب « کاری کنیم که بیمار به جز رنج بیماری، درد و رنج دیگر نداشته باشد».
مرتضی طلایی نایب رییس شورای اسلامی شهر تهران
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: