در مورد مثانهها بیماریهای مختلفی وجود دارد که خطرناکترین آنها سرطان مثانه است. شاید طبق آمارهای جهانی، میزان شیوع سرطان پروستات ما نسبت به کشورهای دیگر پایین باشد، اما ارقام آماری ما در مورد سرطان مثانه بالا است.
سرطان مثانه بیماری است که اگر به صورت عمیق در عضله نفوذ کرده باشد
تا 50 درصد خطر مرگ بیمار در 5 سال وجود دارد. بنابراین یک بیماری مهلک
محسوب میشود. وابستگی فرد به دخانیات و مواد مخدر سبک زندگی غلط تا حد
زیادی خطر ابتلا به این بیماری را افزایش میدهد. بیماری شایع دیگر در کشور
که میزان ابتلا به آن در زنان بیشتر دیده میشود،
عفونت مثانه است. این
بیماری با وجود شیوع بالا خیلی خطرناک نیست و حتی میتواند خود به خود هم
درمان شود.
با این حال آنچه میتواند خطرناک و مسئلهساز باشد، بیشتر
اختلالات دستگاه ادراری است. به صورت کلی ما از مثانه توقع داریم دو وظیفه
انجام دهد: یکی اینکه ادرار را زمانی که فرد نمیخواهد ادرار کند، در خود
نگه دارد و یکی اینکه در زمان ادرار، بتواند مایع ادرار را به صورت طبیعی
از بدن خارج کند. گاهی بین ماهیچههای مثانه و سایر دستگاههای مجاری ادرار
عدم هماهنگی به وجود میآید.
این عدم هماهنگی به عنوان مثال برای زمانی
است که مثانه میخواهد منقبض شود و ادرار را تخلیه کند ولی اسفنکترها شل
نمیشوند و ادرار بیرون نمیآید. در نتیجه فشار وارد شده باعث میشود مایع
ادرار به کلیه بازگردد. استمرار این مسئله به مرور زمان باعث نارسایی کلیه
میشود که از خطرناکترین انواع بیماریهای کلیه محسوب میشود. این
ناهماهنگی زمانی اتفاق میافتد که مثانه فشار زیادی میآورد تا تخلیه شود
ولی اسفنکتر خبر ندارد باید دهانه خود را باز کند. این اختلالات بیش از همه
در کسانی دیده میشود که اختلالات عصبی و نخاعی دارند یا کودکانی که به
صورت مادرزادی با نواقص دستگاه نخاعی و عصبی به دنیا میآیند. این اختلالات
عصبی همگی منجر به عدم هماهنگی بین دستگاهها میشود و گاه بیآنکه فرد
حتی متوجه شود آسیب زیادی به این اندامها وارد میکند. بسیاری از جراحان
ما اینطور تصور میکنند که اگر بیماری با اختلالات نخاعی و سیستم عصبی
دارند بهترین راهکار درمانی برای آنها جراحی است. در صورتی که شاید این
افراد با جراحی به لحاظ نخاعی مشکلی نداشته باشند، اما در باقی اندامها
شاید هنوز هماهنگی اصلی خود را با مغز پیدا نکردهاند. بنابراین جراحی
سیستم عصبی به تنهایی شاید لازم باشد اما کافی نیست و نمیتوان گفت، بیمار
به صورت کامل درمان شده است.
به این عدم هماهنگی بین مغز و مثانه که در
بیماران نخاعی و عصبی بیشتر دیده میشود، به صورت کلی مثانه عصبی نام دارد.
مثانه عصبی باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و پزشکان بیشتری باید به آن
توجه داشته باشند، چرا که عوارض نادیده گرفتن آن هم سبک زندگی بیمار را به
کلی تغییر میدهد و هم در شرایط حاد خود منجر به نارسایی کلیهها میشود که
بسیار خطرناک است. در نظر بگیریم تمام فعالیتهای بدن تحت کنترل سیستم
مرکزی مغز و نخاع هستند. به همین علت هرگونه تداخل هرچند جزئی در روند کار
این عضو میتواند روی تمام بدن اثر داشته باشد که از بین اینها مثانه به
شکل بیماری مثانه عصبی آسیب میبیند.
سپید
عباس بصیری
رئیس انجمن ارولوژی ایران