با نزدیک شدن به موعد انتخابات سازمان نظام پزشکی و انجمن پزشکان عمومی و ایجاد قطبهای جدید معمول و بحثهای مالوف این دوران، این مسئله مطرح میشود که چه رویکردی میتواند به انتخابی نسبتا درست با حداقل فایده منتهی گردد.
شفا آنلاین: بررسی این مسئله و حواشی آن با تغییراتی اندک در همه
گروههای
صنفی و تشکلها قابل تعمیم است.
به نظر میرسد حضور گروهها و افراد از
سلیقههای مختلف و ایجاد بستری آزاد برای نقد و بررسی شرایط موجود و ارائه
راهکارهای جدید و تدوین درانداختن طرحهای نو، روشی معقول و منصفانه است تا
زمینه انتخاب افرادی با حداکثر صلاحیت و ایدههایی عملی و موثر برای تغییر
شرایط فراهم شود.
مشکل
از جایی شروع میشود که در این بزنگاه، گروهها و افرادی که خواست و هدف
اصلی آنان تغییر یا بهسازی شرایط نیست و بیشتر سودای کسب نام وحمایلکردن
مقام دارند هم وارد عرصه شده و با نقابی کذایی از دلسوزی بیدریغ صنفی و
شمشیری دو دم از حمله و هتاکی بیحساب و کتاب به زمین و زمان و رجز
خوانیهای «من آنم که رستم بود پهلوان» وارد صحنه میشوند.
این
رویکرد منفعتطلبانه در بسیاری موارد و بیشتر از نظر شکلی ممکن است با
فعالیتهای افراد و گروههایی که به اندیشه تغییر موثر و با خلوص نیت نسبی
وارد این آوردگاه میشوند، همپوشانی و شباهت ظاهری داشته باشد و اینجاست که
در صورت عدم توجه کافی، سره و ناسره در هم می آمیزد و ممکن است خروجی یک
انتخابات صنفی، پس از زحمات زیاد و غلبه بر تردیدهای بسیار در رایدهندگان
برای شرکت در آن، به انتخاب افرادی منجر شود که منفعت شخصی و عنوان را بر
تمام موارد دیگر اولویت میدهند. افرادی که با بیاعتنایی به آراء
رایدهندگان و تب بندگی عنوان، چنان چینیهای نازک اعتمادِ با آن همه سختی
ساخته شده را میشکنند که گروه کثیری از رایدهندگان پشت دستشان را برای
شرکت و رای دادن در انتخابات صنفی برای مدت طولانی یا همیشه داغ کنند. این
رویکرد عوامفریبانه و فرصتطلبانه از روی نشانهها و قراینی که مختص آن
است، میتواند تا حدی قابل ردیابی و شناخت باشد که رئوس آن بهصورت فشرده و
طبقهبندیشده بیان میشود:
1)
جلب حمایت رایدهندگان با وعدههای کلی، پرشمار، مبهم و بلندپروازانه
دروغین که در نگاهی دقیق، نداشتن برنامه مشخص عملی، ویژگی بارز آن است (پر و
گزافهگویی).
2)
انتقاد غیرمنصفانه و هتاکی و نبود استدلال و نقادی در شاکله بحثها و
طراحی مدینه فاضلهای خیالی که برای رسیدن به آن باید همه شرایط و
دستاوردهای موجود را تخریب کرد.
3)
پیشبرد اهداف مستقل از اصناف و تشکلهای موجود یا تنها به شرط تسلط همه
جانبه بر این تشکلها با دعوت از افراد به اعمال فشار مستقیم بر نهادهای
اجتماعی صنفی و سازمانهای مسئول (هوچیگری و جوسازی).
4)
بزرگداشت و تقدیس ظاهری رایدهندگان وحقوق آنان در عین بیاعتقادی باطنی
که به صورت بیتوجهی به خواستههای آنان بعد از کسب قدرت و نیل به اهداف
متبلور میشود و به تکرار شعارهای توخالی مردمگرایانه تنزل مییابد.
هرچند
شناخت جریانهای فرصتطلب و تودهگرا (چه در تداوم انتخاب قبلی و چه در
سودای انتخاب جدید) به خاطر فریبکاری و جوسازی که در بطن و اساس آنان وجود
دارد به سادگی امکان پذیر نیست، اما توجه به خطوط جداکننده فوق و حساسیت و
دقت در استفاده از گوهر حق انتخاب، شاید بتواند به شناخت و تمایز کمکی کند
تا یوسف به زر ناسره نفروشیم و تحقق آرزوی بهبود اوضاع تشکلهای صنفی را
دستیافتنیتر نماییم.سپید
بابک خطی/ طبیب کودکان