شفا آنلاین>اجتماعی>در سالهای اخیر و بهخصوص در دولت یازدهم بارها از زبان مسئولین وزارت بهداشت شنیدهایم که سیستم درمانی کشور، به چیزی حدود یکصدهزار تخت بیمارستانی نیاز دارد و ناگفته پیداست که جبران چنین کمبودی از عهده دولت به تنهایی برنمیآید.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپیدلاجرم نیاز به ورود جدی بخش خصوصی درموضوع ساخت و
تجهیز بیمارستانهای روزآمد شدیدا احساس میشود. گذشته از این کمبود، از
میان همین تعداد تخت بیمارستانی که درحال حاضر بیمارستانهای ما از آن
برخوردارند که حداکثر از 200 هزار تخت فراتر نمیرود، درصد تختهای ICU
(مراقبتهای ویژه)، خود حکایتی اسفبارتر دارد. کمبودها تا مرز ایجاد بحران
رسیدهاند و معلوم نیست متولی ساماندهی شرایط و ساخت و تجهیز بخشهای
مراقبتهای ویژه در بیمارستانهای دولتی، شبهدولتی و خصوصی چه کسی است؟
بهرهبردار کدام است و بودجه آن باید از کجا تامین شود؟ با علیامیر
سوادکوهی رئیس انجمن مراقبتهای ویژه ایران حولوحوش این موضوعات گفتوگویی
انجام دادیم.
لطفا در ابتدا یک تصویر کلی از وضعیت کمی و کیفی تختهای مراقبت ویژه در کشور ارائه بفرمایید.
بخش
مراقبتهای ویژه بخشی است که بیمار در آن به صورت 24 ساعته تحت پایش قرار
میگیرد. درنتیجه آن دسته از بیمارانی به این بخش وارد میشود که به صورت
24 ساعته نیازمند مانیتورینگ در سیستمهای قلبیعروقی، سیستمهای ریوی و
سیستمهای کلی بدن است. مسئله مهم این است که بخشی که در آن بیمارانی با
بیماریهای حاد یا مزمن نیاز به پایش 24 ساعته دارند، چگونه باید در کشور
توزیع شود. براساس قانون کشور تختهای بیمارستانی آیسییو باید 10 درصد از
کل تختهای بیمارستانی در کشور باشند. در بعضی از کشورهای اروپایی حتی تا
45 درصد از کل تختهای بیمارستانی به مراقبتهای ویژه اختصاص دارند. ولی
آنچه که در کشور ما مورد تصویب قرار گرفته، 10 درصد از کل تختهای
بیمارستانی است.
همانطور که اشاره کردید، این چیزی است که در قانون کشور ما آمده است. در واقعیت، اوضاع به چه صورت است؟
واقعیت
این است که ما در کشور بین 150 تا 200 هزار تخت بیمارستانی داریم ولی
متاسفانه تعداد کل تختهای مراقبتهای ویژه ما حدود 7 هزار است. یعنی چیزی
حدود یکسوم یا نهایتا یکدوم 15 تا 20 هزار تختی که قانون پیشبینی کرده
را در اختیار داریم و بنابراین با استاندارد قانونی فاصله زیادی داریم.
تازه همین تعداد 7 هزار تخت هم با احتساب 2 هزار تخت مراقبتهای ویژهای
است که سال گذشته وزارت بهداشت با هزینهای سنگین درحد یک میلیارد دلار به
ظرفیت تختهای ما اضافه کرد.
وضعیت ضریب اشغال همین حدود 7 هزار تخت مراقبتهای ویژهای که داریم به چه صورت است؟ آیا صددرصد آنها اشغال هستند؟
ظرفیت
تختهای مراقبتهای ویژه در بیمارستانهای بخش دولتی، خیریه، نیروهای مسلح
و بخش خصوصی تقسیم میشوند. ضریب اشغال تختهای مراقبتهای ویژه در
بیمارستانهای دولتی نهتنها صددرصد است، بلکه من میتوانم به ضرسقاطع
بگویم بالای سر هر تخت 4 نفر ایستادهاند که بهمحض خالیشدن تخت، بیمارشان
را روی آن بستری کنند. طبیعتا اینها برای نظام سلامت، هزینه است. البته در
بیمارستانهای خصوصی چنین چیزی دیده نمیشود و علیرغم کمبود کلی تخت
مراقبتهای ویژه، به این دلیل که بیمار، قدرت پرداخت هزینه این تختها را
ندارد، باز هم تخت خالی دیده میشود.
یعنی تفاوت بین هزینه تخت مراقبتهای ویژه در سیستم دولتی و خصوصی تا این حد است؟
ضعف بزرگی که در ایران وجود دارد، مربوط به پرداختهای بیمهای است.
متاسفانه بیمهها در ایران قدرت زیادی ندارند و به خوبی هم اداره نمیشوند.
درحال حاضر هزینه یک عمل جراحی در آمریکا، تقریبا 4 برابر عین همان عمل در
اروپا است. اما مشکلی هم به وجود نمیآید. چون در آنجا بیمه اعلام میکند
که من کل هزینهها را پرداخت میکنم به شرطی که پزشکان به هیچ عنوان با
بیماران در ارتباط مالی نباشند و تنها مستندات و اسناد عمل را دراختیار ما
قرار دهند.
البته این نکته را هم نمیشود از نظر دور داشت که در کشوری مانند آمریکا، راهنماهای بالینی هم کاملا رعایت میشوند.
صددرصد
همینطور است. اصلا مستندسازی در کشوری مانند آمریکا یکی از اصلیترین
کارهاست. اما هزینههای درمانی هم 4 برابر کشورهای اروپایی است. درنتیجه
درآمد پزشکان فوقالعاده بالاست و اصلا دلیلی هم نمیبینند که بخواهند با
بیماران ارتباط مالی داشته باشند. طرف مقابل پزشک، فقط بیمه است. این را
مقایسه بکنید با سیستم بیمههای ایران. شما به عنوان یک خبرنگار اگر یک
بررسی کامل بر روی بیمههای خصوصی در ایران انجام دهید، خواهید دید که همه
آنها دست آخر به نوعی به دولت میرسند. این باعث میشود که شرایط بیمههای
ما کاملا با دولت پیش بروند. یعنی هروقت دولت با کمبود بودجه مواجه میشود،
قدرت پرداخت بیمهها هم به مشکل میخورد. طبیعی است که در چنین شرایطی
هیچ بیمارستان خصوصی حاضر نمیشود با بیمهها قرارداد ببندد. بههرحال
بیمارستانهای خصوصی نیاز دارند که اموراتشان روزبهروز بگذرد. اگر
بیمارستانهای دولتی در مواقع مشکل، این امید را داشته باشند که در ردیف
بودجه دانشگاه یا ردیف بودجه دولت برحسب شرایطی که دارند، پولی دریافت
کنند، بیمارستانهای خصوصی این امید را هم ندارند و باید با شرایط خودشان
اداره شوند. وقتی که پولی از طرف بیمه دریافت نکنند، درنتیجه مجبور هستند
که با آن سازمان بیمهگر لغو قرارداد کنند. این روند به زیان چه کسی است؟
مطمئنا نه بیمه ضرر میکند نه بیمارستان. متضرر اصلی، بیمار بیچاره است که
حق بیمه را پرداخت کرده به اسم اینکه فلان بیمه در فلان بیمارستان از او
حمایت مالی کند، اما زمانی که بیمارستان مورد نظرش مراجعه میکند تا مثلا
از تخت مراقبتهای ویژه آن بیمارستان استفاده کند، به ناگاه با این پاسخ
مواجه میشود که «قرارداد ما با این بیمه لغو شده است.» در نهایت این سیستم
بیمار و فلج، باعث میشود باوجودی که تختهای مراقبتهای ویژه ما بسیار
کمتر از نیاز کشور هستند، ولی در بیمارستانهای خصوصی ما شاهد تختهای خالی
هستیم.
حالا صرفنظر از مشکلاتی که اشاره کردید، در شرایط طبیعی، برای آنکه
بیمار مجبور به پرداخت فرانشیز زیادی نباشد، بیمههای ما بخش قابل توجهی از
هزینه تخت مراقبتهای ویژه را پرداخت میکنند؟
کلا
بیمهها باید حدود 80 درصد از هزینهها را پرداخت کنند. این قانون است.
ولی وقتی پرداختها قرار باشد با فواصل طولانی انجام شود، از بیمارستانها
هم نمیتوان ایراد گرفت. بالاخره پرسنل بیمارستانها نیاز به حقوق دارند،
پرداختیهای پزشکان باید انجام شود و خود سیستم بیمارستانی هم هزینههای
زیادی دارد. بنده به عنوان رئیس انجمن مراقبتهای ویژه بارها گفتهام که در
بعضی از بیمارستانهای خصوصی کشور علیرغم اینکه پزشکان فوقالعاده عالی
مشغول هستند، ولی تجهیزات بهروزی وجود ندارد و از تجهیزات عقبافتاده
استفاده میشود. ولی وقتی به مشکلات بیمارستانها با نظام بیمهای کشور
نگاه میکنم، به خودم میگویم من چگونه این ایراد را با قاطعیت مطرح کنم؟
وقتی پرداختهای بیمه به بیمارستانها انجام نمیشود، درنتیجه قدرت خرید
بیمارستانها هم کاهش مییابد. در شرایط فعلی، داد سیستم شرکتهای دارویی و
تجهیزات پزشکی هم درآمده است. چون بیمارستانها، مطالبات آنها را پرداخت
نمیکنند. وقتی به سراغ بیمارستانها میرویم، میگویند بیمه پرداخت نکرده و
وقتی از بیمه سوال شود، میگوید دولت پول ما را نداده است. این یک سیکل
معیوب است و تا وقتی که ما در این سیکل معیوب گرفتار باشیم، خیالتان راحت
باشد که اوضاع بر همین منوال خواهد بود.
خاطرم
هست 2 سال پیش در مصاحبه با خبرنگار یکی از روزنامهها گفتم که اگر دولت
برای مردم توضیح میداد که آنچه قرار است به عنوان یارانه به آنها پرداخت
شود را نگیرند و درعوض کل این پول در سیستم بهداشت و درمان وارد شود و مردم
هم اطمینان داشته باشند که یک ریال هزینه بهداشت و درمان نداشته باشند،
اطمینان داشته باشید که همه مردم هم میپذیرفتند. یک مثال ساده برای شما
بزنم. شما کارمندی را تصور کنید که 30 سال خدمت کرده و در ازای فعالیتی که
در این 30 سال کرده است، احتمالا صاحب خانه و ماشین شده و بچههایش هم
دانشگاه را گذرانده و به دنبال زندگی خود رفتهاند. چنین شرایطی را تصور
کنید. در این وضعیت، زندگی یک زن و شوهر با حقوق بازنشستگی میگردد. این
زندگی تا چه زمانی با آرامش سپری میشود؟
تا زمانی که سن این زوج بالا رفته
و نیازهای درمانی پیدا میکنند. درست در این زمان است که به یک پشتیبانی
واقعی در زمینه درمان نیازمند هستند ولی متاسفانه بیمههای ما حمایت و پوشش
لازم را از این خانواده به عمل نمیآورند یا اینکه پزشکی که این خانواده
به او نیاز دارند و اوست که توانایی حل مشکل درمانی آنها را دارد، در
قرارداد با بیمه نیست. اینجاست که خانواده مجبور میشود تمام اندوخته 30
سال خدمت خود را در معرض فروش قرار دهد و حتی تا زیر خط فقر برود. صرفنظر
از اینکه اقدامات درمانی که بابت آن هزینه میکند، نتیجه لازم را بدهد یا
نه. اما اگر تدبیری میشد که مثلا کل پولی که چندین سال است به عنوان
یارانه نقدی بین مردم تقسیم میشود، در اختیار سیستم بهداشتی قرار میگرفت و
سیستم بهداشتی در شرایطی قرار میگرفت که افراد خیالشان راحت باشد که از
یک سنی به بالا دیگر برای نیازهای بهداشتی درمانی خود نیاز به هیچ پرداختی
نخواهند داشت، اطمینان داشته باشید مردم خواهند گفت که یارانه آنها دیگر به
صورت نقدی پرداخت نشود و در عوض چنین تضمینهایی بگیرند.