شفا آنلاین>اجتماعی> در این مقاله سعی شده تا اختلال شخصیت به زبانی ساده معرفی و بعضی از انواع آن نیز توضیح داده شوند.
به گزارش
شفا آنلاین، در
ابتدا باید تعریفی جامع از خود شخصیت داشته باشیم. شخصیت به مجموعهای از
افکار، احساسات، تجربیات درونی و رفتارهایی از فرد اطلاق میشود که او را
از بقیه انسانها متمایز میکند. هرچند نطفه شخصیت در دوران کودکی بسته
میشود، تجلیات باثبات بیرونی شخصیت معمولا در اواخر نوجوانی و اوایل
بزرگسالی خود را نشان میدهند. به عبارت دیگر، از حدود 18 سالگی است که
میتوان در مورد ثبات خصوصیات شخصیتی افراد اظهارنظر کرد. انسانها با هم
متفاوتند ولی این تفاوتها معمولا در طیف نرمال قرار دارد، یعنی تفاوت به
گونهای است که نه برای خود فرد و نه دیگران مشکلساز نیست. اگر این
خصوصیات بهگونهای باشند که باعث افت عملکرد فرد شده یا برای او استرسزا
باشند یا در روابط او با بقیه افراد مشکل ایجاد کنند احتمال اختلال شخصیت
وجود دارد. توجه به موارد زیر میتواند احتمال اختلال شخصیت را مطرح سازد:
این افراد معمولا درکی از خود دارند که با واقعیت متفاوت است؛ مثلا یا
خیلی خود را برتر از دیگران میبینند یا خیلی کوچکتر.
معمولا نمیتوانند دنیا را از نگاه دیگران ببینند یا به مسائل از جنبههای
دیگری توجه کنند. به عبارتی، زاویه دید تنگی دارند.
با توجه به درک نادرستی که از وقایع پیرامون خود دارند واکنشهای
غیرمنتظرهای از خود نشان میدهند؛ مثلا فردی که خود را برتر از دیگران
میداند، ممکن است در برابر یک انتقاد کوچک قصد جان طرف مقابل را بکند!
معمولا این افراد در تنظیم شدت هیجانهایشان مشکل دارند، مثلا یک روز حاضر
هستند جان خود را برای دوستشان بدهند ولی فردای آن روز نمیخواهند سر به
تن دوستشان باشد!
این افراد معمولا در افکار، برداشتها و رفتارهای خود حالتی انعطافناپذیر
دارند و به همین دلیل مثل یک چوب خشک شکنندهاند.
در برابر تغییر بسیار مقاوم هستند و حاضر نیستند بپذیرند که ممکن است
اشکالی در آنها وجود داشته باشد. همیشه معتقدند که مشکلات آنان به دلیل
بیکفایتی سایرین است
برای روشن شدن انواع مختلف اختلال شخصیت، مثالهایی از هر کدام ذکر میشود:
ا/
فردی که به همه شک دارد و بر همین اساس سعی دارد دیگران از کارهای او مطلع
نشوند. کوچکترین سوالی از او در مورد کارهایش ممکن است با واکنش تندی پاسخ
داده شود. همه زندگی او بر مخفیسازی و مراقبت از اموال و اطلاعاتش متمرکز
است.
2/
فردی که تنهایی را خیلی دوست دارد و نمیتواند با دیگران رابطه داشته
باشد.این فرد سرگرمیهای متفاوتی نیز دارد. مثلا کتاب خواندن را به معاشرت
با دوستان ترجیح میدهد. این رفتار او میتواند برای همسرش دردسرساز شود.
3/
فردی که خود را برتر از دیگران میداند و لذا حقوق بیشتری هم برای خودش
قائل است، به گونهای که سر دیگران کلاه میگذارد و از این بابت نه تنها
احساس عذاب وجدان نمیکند بلکه آن را حق خود میداند.
4/
فردی که روابط ناپایداری دارد و به همین دلیل زندگی او باثبات نیست. مثلا
هر چند وقت یک بار عاشق شده و بعد از چند ماه رابطهاش بههم میخورد. این
افراد معمولا در کنترل هیجانهایشان هم مشکل دارند و ممکن است سریع دست به
خودکشی بزنند یا برای آرام کردن خود از مواد مخدر استفاده کنند.
5/
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد و نمیتواند خودش هیچ تصمیمی بگیرد لذا
به دیگران وابسته شده و این وابستگی میتواند برای او دردسرآفرین باشد.
مثلا همسری که او را مرتب کتک میزند ولی او به خاطر وابستگی نمیتواند
اعتراضی بکند.
6/
فردی که در همه امور وسواس دارد و همه چیز باید دقیق و منظم ومطابق میل او
باشد. این افراد نوعی زندگی ماشینی دارند که در آن عاطفه جایی ندارد، لذا
در زندگی احساسی خود دچار مشکل میشوند، هر چند ممکن است به دلیل عدم
ریسکپذیری هیچ وقت دچار مشکلات مادی جدی نشوند.
البته
بایستی ذکر کرد که اختلال شخصیت انواع زیادی دارد و اینها فقط مثالهای
معدودی هستند.
اختلال شخصیت مرزی
زندگی
با بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کار سادهای نیست. از طرفی بسیاری از
والدین یا همسران این افراد نمیدانند چگونه برخورد کنند و اشتباهات آنها
باعث بدتر شدن بیمار میشود.
افراد
با شخصیت مرزی این گونه زاییده نمیشوند بلکه طی زمان تبدیل به شخصیت مرزی
میشوند. این گفته به این معنی است که وقتی از کودکی سوءاستفاده میشود
یا آسیب میبیند در نسلهای بعد هم تکرار میشود. یعنی اگر فرزندی آسیب دید
و تبدیل به شخصیت مرزی شد، او هم باعث تبدیل شخصیت فرزندانش به شخصیت مرزی
میشود. علایم رفتاری این اختلال شخصیتی به صورت خلاصه عبارتند از:
روابط بینفردی نامتعادل، به طوری که فرد دچار اختلال شخصیت، دیگری را یا
به عرش میبرد یا به فرش میرساند. یعنی سیاه و سپید دیدن دیگری.
رفتارهای بدون فکر و ناگهانی در زمینه رابطه جنسی، سوءمصرف مواد مخدر،
رانندگی بیپروا و خطرناک
احساس مزمن پوچی
خشم شدید، مشکل در کنترل عصبانیت و حمله فیزیکی
شکاک بودن که تحت استرس تشدید میشود
تهدید به خودکشی و اقدامهای مکرر به خودکشی و خودزنی
نگرانی دایم درباره طرد شدن و تصور طرد شدن از جانب دیگری
دورههای منظمی از اضطراب، افسردگی و کجخلقی
خودانگاره نامتعادل.
محسن حافظی
روانپزشک