شفا آنلاین>اجتماعی>واقعیت این است که زنها کودک نیستند، آنقدر هم شکننده نیستند که نتوانند جوک و نقاشی و مجسمه و سخنرانی را تحمل کنند. این ملاحظات عقاید پوسیدهای هستند که فقط با احساسات پوچ و سطحی کادو شدهاند تا درست به نظر بیایند. فمینیستهای روشنفکر دنیای امروز اینگونه رفتار میکنند.
پشت این فرهنگ که زنها را قربانی نشان میدهد، نظریهای به نام «تقاطع»
خوابیده است. این نظریه میگوید که نژادپرستی، تبعیض جنسیتی، طبقات اجتماعی
و... همه و همه به هم متصل هستند و همپوشانی و تقویتکنندگی دوطرفه دارند.
اینها با هم «موتور فشار» را تشکیل میدهند. این موتور مرئی نیست چون آن
را با پوششی از
«مفاهیم جعلی» پنهان کردهاند. مثلا دم از دلایل و شواهدی
میزنند که عینیت ندارند و با این وسایل کار را به جایی میرسانند که گروه
ظاهرا رانده شده به حاشیه (مثلا زنها) هر طور دلشان خواست رفتار کنند و
گروههایی که به ظاهر برخوردارتر (مثلا بعضی مردها) هستند، باید ساکت
بمانند.
این تئوری ملغمهی عجیب و غریبی است. با تبعیض نژادی و جنسیتی میجنگد اما
برای اینکه حریف را در این جنگ مشخص کند، خودش از طبقهبندی بر اساس جنس و
نژاد استفاده میکند! امتیازات نژادی و جنسیتی را نکوهش میکند، گرچه خودش
از یک جنسیت طرفداری میکند! اما متاسفانه این نظریه رواج دارد.
الان زنهای کشور ما و خیلی از کشورهای دیگر در دانشگاهها وضعیت ممتازی
دارند اما طرفداران این نظریه چیزهای دیگری در گوششان میخوانند. نتیجتا
این افراد مدام نگران هستند و ضمن زندگی در یک فضای ذهنی سرد و تاریک با هر
مانع کوچکی در هر زمینهای که مواجه شوند، ضمن حمله به دیگرانی که بیجهت
آنها را مقصر میدانند به زن بودن خودشان اهانت میکنند.
به نظر من بسیاری از فمینیستهای روشنفکر دارند درهای باز را دقالباب
میکنند. آمارهایی را پررنگ میکنند که زنها در آن مورد قربانی شدهاند و
از ارائهی تمام حقیقت و آمارهای مثبت پرهیز میکنند. درنهایت هر چه کتاب
نوشته میشود، مملو از این دست آمارهای وحشتناک است
یادداشتی از دکتر فرشاد نجفیپور، روانشناس و استاد دانشگاه