به گزارش شفا آنلاین، پنجم مهرماه روز شکست حصر آبادان بهانهای شد تا پای برخی از مسؤولان دولتی حداقل برای چند ساعت بار دیگر به استان خوزستان کشیده شود، استانی که در عین محرومیتهای کلان خود حتی در شهرهای بزرگ هنوز هم قلب تپنده اقتصادی کشور به حساب میآید.
وزیر بهداشت باز هم به خوزستان سفر کرد، اینبار نه برای ویزیت رایگان بیماران خود در منطقه جنگه و ممبین در دور افتادهترین مناطق کوهستانی استان خوزستان، بلکه در سرزمین اروند و خلیج فارس، در آبادانی که امروز آب تنها واژه برجای مانده از هشت سال دفاع جانانه در آن است و آبادانی از آن مدتهاست به دست نیامد.
با توجه به حضور دوباره قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت در استان خوزستان مردم این استان خواستهها و گلایههایی دارند که از سالهای گذشته و همچنین کمکاریهای متولیان بهداشت و درمان استان خوزستان بهوجود آمده است و امروز از وزیرشان میخواهند به این مساله توجه جدی داشته باشد.
مرگ چند بیمار دیالیزی در ماههای گذشته در این استان، خونریزی مکرر و هفتگی مادران باردار در حال زایمان بیمارستان شهدای ایذه، مرگ کودک 9 ساله کارونی در پی انجام عمل جراحی، مهاجرت شهروندان خوزستانی به استانهای مرکزی کشور برای انجام درمان و دسترسی داشتن به پزشکان با کیفیت و توانمند، عدم وجود بیمارستانهای مناسب در بسیاری از شهرستانهای استان خوزستان از جمله مشکلاتی هستند که خوزستانیها به طور مکرر با آن دست به گریبان هستند.
با وجود اینکه استان خوزستان به عنوان یکی از پر جمعیتترین استانهای کشور به حساب میآید، متاسفانه خدمات پزشکی در آن بهطور مناسب توسعه نیافته است و با وجود اینکه متولیان این امر در شهرستانها و مراکز دانشگاهی استان باید با ابراز گلایه از این خواستهها و مشکلات سخن بگویند، گاها به دلیل ترس از موقعیت و از دست دادن جایگاه خود به ارائه آماری میپردازند که همواره ورد زبان مدیران گذشته خود نیز بوده است.
در اکثر تابلوهای بیمارستانی استان خوزستان کلمه تخصصی را میتوان به چشم دید، اما با مراجعه به این مراکز حتی گاها مشاهده میشود برای انجام یک آزمایش خون ساده هم باید به مراکز خصوصی مراجعه کرد، عدم وجود دستگاههایی مانند سونوگرافی، سی. تی. اسکن و مشکل داشتن بخشهای مجهز مراقبتهای ویژه باعث شده است که این مراکز تنها برای استفادههای تبلیغاتی نام تخصصی را در خود یدک بکشند.
شاید خوزستان را با توجه به داشتهها و ظرفیتهای موجود اقتصادی بتوان از نظر بودجهای جزو مظلومترین استانهای کشور نام برد، جایی که صنایع اقتصادی میتوانستند هر کدام به عنوان متولی و مالک یک مرکز درمانی عمل کرده، اما متاسفانه به دلیل توجه ضعیف وزیران بهداشت کشور و دولتها تا کنون این امر در استان میسر نشده و خوزستان همچنان در تب بیماری و امانات درمانی خود میسوزد.
شاید مسافرت و مرخصی دسته جمعی پزشکان طرح توسعه سلامت در شهرستان ایذه را بتوان به عنوان نمونه بارزی از اجرای این طرح دانست که این روزها به یکی از سوژههای داغ فضای مجازی تبدیل شده است.
این حالت در حالی نه در ایذه، بلکه در سایر شهرستانهای استان که گاها از دید و یا توجههای رسانهای غافل مانده است، اتفاق میافتد که مردم این استان چشم انتظار دریافت خدمات بهتر دولت و وزارت بهداشت بودهاند و با توجه به این نبودن پزشکان همچنان بیماران در رنج به سر میبرند.
پذیرش پایین بیمار توسط پزشکان طرح، توجه خاص پزشکان این طرح به مراکز خصوصی در شهرستانها و عدم رسیدگی مناسب و کافی به حال بیماران از جمله معضلاتی است که بسیار توسط مسؤولان شبکه بهداشت برخی از شهرستانها با توجیههای جالب رفع شده است و هیچگاه این افراد بر ضعفهای موجود در مجموعه خود مهر تایید را نگذاشتهاند.
باید توجه داشت تا که حرکت سالم طرح توسعه سلامت به توسعه درآمد برخی از افراد منفعت طلب تبدیل نشود و گامهای مهمی در جهت رفع مشکل درمانی مردم استان برداشته شود.
سفر مردم شادگان به آبادان برای انجام روال درمانی خود در حالی صورت میگیرد که مردم آبادان برای درمان مجبور به مسافرت به اهواز هستند و اوج این معادله پر مجهول این است که اتوبوسهای مسیر خوزستان به تهران، اصفهان و شیراز شاهدی بر مسافرت بیماران اهواز به این استانها و شهرها است و به نوعی کلاس درمان بیماریها در استان برای هر منطقه به یک گونه تعبیر و ترسیم شده است.
خرمشهر با وجود قرار داشتن در نقطه مرزی ایران و عراق میتوانست جمعیت زیادی از بیماران عراقی که برای درمان به ایران سفر میکنند را در خود داشته باشد تا با وجود نزدیک بودن به کشور عراق بتواند یک منبع درآمدی مناسب از سفر این بیماران را در خود داشته باشد.
با وجود این ظرفیت در این شهرستان، همواره خرمشهر تنها به عنوان یک معبر برای بیماران کشور عراق به حساب آمده و شیراز، تهران، اصفهان و برخی دیگر از استانهای مرکزی و مجهز کشور به عنوان مقصد این افراد بوده، این در حالی است که راهاندازی یک بیمارستان مجهز در این شهرستان میتواند علاوه بر رفع مشکلات مردم این منطقه، پذیرای بیماران عراقی و کشورهای منطقه در این مراکز باشد.
از مشکلات مشابه جنوب استان در ماهشهر، امیدیه، سربندر، هندیجان، بهبهان، آغاجاری که به سمت مرکز استان یعنی اهواز حرکت کنیم شرایط نیز تغییر چندانی نمیکند و با وجود رضایت نسبی برخی از شهروندان از وضعیت موجود، باید به گلایهها و مشکلات مردم ناراضی نیز حق داد، جایی که یک شهر با جمعیت میلیونی خود نیز به نسبت شهرستانها مرکز درمانی و پزشک متخصص دارد.
در شمال خوزستان نیز به مانند جنوب آن مشکلات متعدد و کاستیهای زیادی مردم را آزار میدهد، با این وجود که مشکلات نبود جاده ایمن، تصادف بیماران و گاها مجروحیت و مرگ آنها در مسیر مسافرت برای درمان، مشکل کوهستانی بودن و صعبالعبور بودن را نیز باید به آن اضافه کرد.
در شهرستانهای ایذه و باغملک با جمعیتی نزدیک به نیم میلیون نفر تنها یک پزشک تمام وقت و متخصص آن هم خود با چشمانی که در اثر کار مداوم در طول سالها تلاش سوی دیگری ندارد، امید درمان چشمهای دیگران است، پزشکی که در نبود امکانات جراحی و درمانی مناسب گاها برای ادامه درمان بیماران را به مراکز درمانی مرکز استان و یا خارج از استان ارجاع میدهد.
از کمبود شدید پزشک متخصص در تمام زمینه در این حوزه که بگذریم، وجود تنها یک بیمارستان که از داشتن امکانات مناسب هم محروم هستند در اکثر شهرستانهای استان باعث مهاجرت بیماران حاد به استانهای دیگر شده است و میطلبد این وزیر دلسوز گامی برای رفع این معظل بزرگ بردارد.