دانش سلولهای بنیادی دانشی نوپا است. در سال 2004 در ایران اولین رده سلولهای بنیادی جنینی و در سال 2009 اولین رده سلولهای بنیادی القایی را ایجاد کردیم.
سلولهای بنیادی دو ویژگی اساسی دارند، این سلولها برخلاف سلولهای
دیگر می توانند به صورت نامحدود تقسیم شده و سلولهای مشابه خود را ایجاد
کنند؛ یعنی نامیرا هستند. ویژگی دوم این است که این سلولها به انواع
ردههای سلولی تمایز پیدا کنند. انسان بالغ در بدن خود بیش از 200 نوع سلول
مختلف دارد. سلولهای ساختاری، سلولهای سیستم ایمنی و سیستم گوارشی و...
سلولهای
بنیادی جنینی این توانایی را دارند که به انواع ردههای سلولی تمایز پیدا
کند. حال این موضوع کجا اهمیت پیدا میکند؟ وقتی میگوییم، طول عمر
انسانها افزایش پیدا میکند. افزایش طول عمر انسانها مترادف با بروز و
شیوع بیماریهای مزمن و تحلیل برنده اعضا است که کهولت سن نامیده میشود.
این ناتوانیها در سلولها و ارگانهای مختلف بدن خود را نشان میدهد.
کاری
که سلولهای بنیادی می کند، این است که بافت هدف را که دچار تخریب و تحلیل
شده است بازسازی کنیم. هر بافت در موجود زنده از دو جزء مشخص تشکیل شده
است. یک جزء ساختاری که جزء غیرزنده بافت است و جزء زنده که شامل سلولهایی
است که در این بافت به فعالیت فیزیولوژیک خود می پردازند. با
دانش
سلولهای بنیادی سلولهای تخریب شده بافت جایگزین میشود، با دانش مهندسی
بافت و بیوتکنولوژی میتوان ساختار تحلیل رفته را ترمیم کرد. وقتی بین
رشتهای فکرکنیم و دانش سلولهای بنیادی را در کنار مهندسی بافت و
بیوتکنولوژی قرار میدهیم، هردو جزء کنار هم قرار میگیرد و میتوان ارگان و
بافت آسیبدیده را به صورت کامل ترمیم و بازسازی کرد. پیوند سلولهای
بنیادی موضوع جدیدی نیست، از دههها قبل از سلولهای بنیادی خونساز از
برای پیوند مغزاستخوان استفاده میکردیم.
سلولهای بنیادی خون ساز،
سلولهایی هستند که میتوانند ردههای خونی را بسازند. بنابراین در انواع
اختلالات خونی و بدخیمیها میتوانند کمککننده باشند، سلولهای بنیادی
جنینی که از سال 1998 اولین لاین آن ایجاد شد، سلولهایی هستند که علاوه بر
ردههای خونی میتوانند، سلولهای دیگر را هم تولید کنند. مثال کاربردی:
یکی از مشکلاتی که در سن بالا رخ میدهد، نابینایی است که براثر تخریب
ماکولا ( نقطهای که گیرندههای بینایی قرار گرفتند) ایجاد میشود. در حال
حاضر کارآزماییهای بالینی در سطح جهان تعریف شده که از سلولهای بنیادی
جنینی، سلولهای عصبی آن نقطه را تولید کند و از آن سلولها برای پیوند
استفاده شود. یعنی دانش سلولهای بنیادی جنینی و دانش سلولهای القایی به
نقطهای رسیده که میتواند، انواع ردههای سلولی را در آزمایشگاه تولید
کنند. اما تمام آنها هنوز وارد کلینیک نشدند.
چراکه دانشمندان باید مطمئن
باشند که پیوند سلولهای ایجاد شده برای بیماران بیخطر است. آنها باید
اطمینان داشته باشند، سلول پیوند شده برای بیمار عوارض ایجاد نمیکند.
تمام اینها مستلزم این است که مراحلی طی شود. قبل از اینکه سرویس پزشکی در
جامعه تعریف شود، باید از فازهای مختلف عبور کند. بعداز اینکه در آزمایشگاه
جواب داد، روی مدل حیوانی تست شود و بعد از آن در فاز مطالعات بالینی از
لحاظ سلامت و بیخطر بودن آزمایش شود. بعد باید وارد فاز دو از لحاظ موثر
بودن محک زده شود. در فاز سوم، نفرات درگیر و مطالعه افزایش پیدا کند و بعد
فاز چهارم و به این ترتیب یک سرویس تجاری در جامعه عرضه میشود. پروسه
طولانی است و ما در ابتدای این پروسه طولانی قرار داریم. درحال حاضر برای
ترمیم نابینایی افراد کارآزماییهای بالینی تعریف شده که در فاز یک و دو
قرار دارد، تا از سلولهای عصبی حساس که از سلولهای بنیادی جنینی تولید
شده و به بیمارانی که این مشکل را دارند پیوند زده میشود. بدخیمیهایی
مانند سرطان همیشه یک چالش بودند. در مورد سرطانها فعلا در مرحله مدلسازی
هستیم.
اگر مدل بیماریهای سرطانی در آزمایشگاه کامل ساخته شود و
رویکردهای درمانی که میخواهیم روی مدل تست کنیم، ایجاد شود، میتوان ادعا
کرد، روش نوین برای درمان این بدخیمیها پیدا شده است. در درمان بدخیمیها
ایمونوتراپی، سلولهای ایمنی خود فرد را گرفته و با مهندسی ژنتی تغییراتی
ایجاد کرده و آنها را آماده مبارزه کرده و بعد به بدن بیمار پیوند زده
میشود. این سلولها کار مبارزه با سلولهای بدخیم را انجام میدهند. از
این روش که نام آن کارتیسل است، نتایج خوبی به دست آمده است. کارتیسلها
درواقع لنفوسیتهای خود بیمار هستند که از نظر ژنتیکی دستورزی شده تا
سلولهای سرطانی را نابود کنند.
مسعود وثوق
متخصص بیوتکنولوژی پزشکی، گرایش سلو لهای بنیادی