اصولا جامعه ایران از نوع جوامع شفاهی است و لذا میزان شایعه و توجه به آنها همیشه در سطحی بالا قرار دارد. حالا وقتی این الگوهای ارتباطی و مختصاتی را که در جامعهمان داریم به طرف شبکههای مجازی میبریم و با آنها مقایسه میکنیم، میبینیم که این ویژگیها چقدر در این فضا بدرستی صدق میکند. در واقع مسالهای که فعلا باعث تأسف شده این است که ما بهطور علمی و ایجابی، حضور در شبکههای اجتماعی، مختصات و ویژگیهای آن را درک نکردهایم. نمیدانیم حضور در این شبکهها چه اسلوبها، آداب و مقیداتی را میطلبد و در نتیجه مصرف و کنشمان در این جامعه با هیچ کجای دیگر دنیا نمیخواند. ما مردمانی شدهایم که در واقعیت، اعتمادمان را به هم از دست دادهایم و هیچ اطمینانی نداریم، اما به دنیای مجازی که وارد میشویم این اعتماد اتفاق میافتد. نکته دیگری که درخصوص فضاهای مجازی یا بهتر بگویم جامعههای شبکهای وجود دارد، این است که ما بازتولید رفتارهای دنیای واقعی را در شبکههای مجازی نداریم و در عوض رفتارهایی خاص این فضا را تولید کردهایم. ما به لحاظ نوع استفاده، میزان و حتی نوع محتوا آنقدر جلو رفتهایم که فضاهای مجازیمان انگار به شکلی دقیق جایگزینی برای تمام اوقات فراغت، تحقیقها،سرگرمیها و تمام وجوه دیگر زندگیمان شدهاند و این اتفاق خوبی نیست. البته لازم است در این باره که شبکهها چقدر دارند در جهت شکلدهی افکار عمومی تاثیر میگذارند، بررسیهای زیادی صورت گیرد و این قضیه قطعا نیازمند مطالعه بیشتری است.
درخصوص اعتماد کاربران فضاهای مجازی به هم، اما بحث کمی متفاوت میشود و از فضایی به فضای دیگر و شبکهای به شبکه بعدی با هم فرق میکند. تقریبا میتوانم بگویم که بحث اعتمادهای نابهجا در شبکههای موبایلی اصلا وجود ندارد و اگر هم شکلی از اعتمادهای غلط و سوءاستفادهها را در شبکههای مجازی دیدهایم این بحث بیشتر مربوط به شبکههای دیگر ارتباطی و دوستیهای اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام است. از سوی دیگر، این اعتمادها بیشتر از سوی جوانان صورت میگیرد، چرا که آنها در دنیای امروز هیچ نوع راهی برای اینکه بتوانند خودشان را در جامعه حقیقی معرفی کنند، ندارند و این الزام آنها را به سمت شبکههای مجازی میکشاند تا شاید در آن بتوانند کنشگر باشند. این بحث فقط هم مربوط به این یک ساله اخیر نیست و از همان زمان رواج تب بلوتوث در جامعه، بارها جوانانی را دیدهایم که ترانهای را خوانده یا با حرکتی دیگر سعی میکردند به این طریق خود را ابراز کرده و حرکاتشان را به چشم برسانند. همین اتفاق حالا در شبکههای اجتماعی به شکلی پررنگتر قابل مشاهده شده است. البته سن و سال هم در این قضیه دخیل است و بهطور طبیعی با بالاتر رفتن آن ملاحظات بیشتر میشود و میل به محافظهکاری و اعتماد چشم بسته به دیگران در افراد افزایش مییابد. به هر حال جامعه جوانی داریم که میخواهد مورد توجه قرار بگیرد. به نظرم بهترین راه حلی که در این شرایط میتوان اعمال کرد، این است که راه را برای ابراز تواناییها و استعدادهای جوانان بازبگذاریم و فرصتی را در اختیارشان قرار بدهیم تا در جامعه واقعی دیده بشوند. این نیاز خود جامعه هم هست و میتواند اعتماد را به آن برگرداند.
دکتر محمدرضا رسولی
استاد ارتباطات