شفا آنلاین>اجتماعی> ابتدا اجازه بدهید بین دو مفهوم مهم روانشناسی تمایز قائل شویم، اعتماد به نفس (self confidence) و عزت نفس (self steem).
به گزارش
شفا آنلاین،در زبان روزمره، ما معمولا این
دو واژه را به جای یکدیگر به کار میبریم. در حالیکه تفاوت زیادی بین آنها
وجود دارد و برای فهم راهکارهای ارتقای آنها لازم است ابتدا تفکیک و تمایزی
بین آنها قائل شویم.
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس
عزت
نفس به حس کلی خوبی که افراد نسبت به خود دارند، اطلاق می شود. برای مثال،
کودکی که بیان میکند من کودک دوستداشتنی هستم و والدینم مرا دوست دارند،
عزت نفس بالایی دارد. از سوی دیگر اعتماد به نفس به میزان باور افراد در
مورد توانایی خود در حوزهای خاص یا موفقیت در آن حوزه را گویند. برای
مثال، کودکی که میگوید من به خوبی میتوانم فوتبال بازی کنم، در زمینه
ورزش فوتبال اعتماد به نفس بالایی دارد.
عزت
نفس مفهومی بسیار کلی است که نسبت به اعتماد به نفس اهمیت بسیار بیشتری
دارد. برای مثال، کودکی ممکن است در زمینههای مختلف ورزشی، تحصیلی یا ...
موفقیتهای زیادی داشته باشد اما در نهایت حس خوبی نسبت به خود نداشته باشد
و از خود راضی و خشنود نباشد، بنابراین اعتماد به نفس به کار وی نمیآید
اما افرادی که عزت نفس بالایی دارند، برای خود و دیگران ارزش و احترام
زیادی قائلند و در زمینههایی که نیاز دارند اعتماد به نفس بالایی نیز
دارند.
کودکان
و نوجوانان اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از محیط بیرون یعنی در درجه
اول از والدین خود میگیرند. والدین کمالگرا ژن کمالگرایی را به فرزندان
خود منتقل میکنند. این جمله شاید در نگاه اول افراطی به نظر برسد اما اگر
والدین، کمالگرایی منفی خود را درمان نکنند مسلما آن را به فرزندان خود
منتقل میکنند. این کار از طریق اصول تربیتی سختگیرانهای صورت میگیرد که
برای آنها وضع میکنند. مهمترین کاری که این والدین میکنند انتقال حس
عشق مشروط به فرزندان خود است که بزرگترین ضربه را به اعتماد به نفس و عزت
نفس کودک و نوجوان آنها وارد میکند. برای این والدین، دوستداشتنی بودن و
خوب بودن فرزندانشان در گرو این است که عالی باشند و بهترین عملکرد را
داشته باشند. پس والدینی که دائما به فرزند خود میگویند «اگر خوب درس
نخوانی، کودک خوبی برای من نیستی و نمیتوانم دوستت داشته باشم.» منتظر
استرس و اضطراب و افسردگی کودک یا نوجوانشان در آینده نه چندان دور باشند.
والدین
این کودکان بسیار سختگیر و مقرراتی، انعطافناپذیر و دارای روحیه
آرمانگرایی، سرزنشگری و مقایسهگری هستند. آنها اجازه هیچگونه اشتباهی
را به فرزندان خود نمیدهند. در نتیجه فرزندان از همان کودکی که زمان بازی و
یاد گرفتن مهارتهای ضروری زندگی است، تمام هم و غمش پیشرفت در زمینههای
مختلف از جمله تحصیلی یا ورزشی یا ... است تا بتواند به خیال خود اندکی
رضایت والدین را جلب کند. در صورتی که این والدین چون خود احساس رضایت
درونی ندارند هیچگاه از فرزند خود نیز راضی نخواهند شد. نمونه آن کودک 4
سالهای است که میگوید: «میخواهم در آینده پزشک یا دانشمند شوم.» بعد
وقتی روانشناس با تکنیکهای خاص از وی دلیل این تمایل را میپرسد، به این
نتیجه میرسیم که «چون اگر پزشک نشوم والدینم دوستم نخواهند داشت!» و جالب
اینجاست که معمولا این والدین با احساس افتخار میگویند فرزندمان چه اهداف
بزرگی در سر دارد و چقدر با اعتماد به نفس است! در حالیکه این نکته را در
نظر نمیگیرند که هر چه فاصله «خود آرمانی و ایدهآل» کودک که بهوسیله
دیگران برای وی درونی شده است، با «خود واقعی» وی، یعنی آن چیزی که در حال
حاضر است، بیشتر باشد، بدین معناست که آسیب بیشتری دیده و عزت نفس
پایینتری دارد.
بنابراین
داشتن فرزندانی که در بهترین مدارس و دانشگاهها درس بخوانند مهمتر از
داشتن فرزندانی با احساس ارزشمندی و خوددوستداری بالا نیست. چون هیچ چیز به
اندازه رضایت ذهنی (subjective well-being) که افراد از خود و زندگی خود
دارند، به عنوان معیاری از خوشبختی و شادکامی افراد در نظر گرفته نمیشود.
«یادمان
باشند رسالت والدین تحویل دادن فرزندانی سالم و طبیعی به جامعه است نه
فرزندانی متفاوت، درسخوان و موفق»!
«افراد
کمالگرا مانند آن مسافرانی هستند که لذت مسیر سفر را فدای زودتر رسیدن به
مقصد نهایی سفر میکنند! حال آنکه وقتی به مقصد نهایی نیز رسیدند احساس
رضایتی ندارند چون مقصد نهایی آنگونه که تصور میکردند نبوده است. هم لذت
مسیر از دست رفت هم لذت رسیدن به مقصدی که در کار نبود.»
در
این مقاله سعی شد به مفهوم کمالگرایی و فرصتها و چالشهایی که میتواند
در زمینه تربیتی برای والدین ایجاد کند پرداخته شود. در مقالههای بعدی
راهکارهایی به والدین گرامی ارائه میشود تا در درجه اول کمالگرایی منفی
خود را کاهش دهند و در مرحله بعد در راستای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس
کودکانشان، گامهای موثری بردارند.
مهدی اسدی
دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی سلامت