کد خبر: ۱۱۷۹۰۴
تاریخ انتشار: ۰۳:۱۵ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - 2016August 03
اقتصاد با سلامت روان ارتباط تنگاتنگی دارد شرایط دشوار مالی و بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواند سلامت بخش اعظم یک جامعه را تهدید کند.
به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپید  رئیس سازمان نظام روان‌شناسی گفته است وضعیت عصبی مردم به‌هم‌ریخته و ایران ۴ رتبه در بین کشورهای جهان در شاخص بردباری اجتماعی افت کرده است. به گفته وی 90 درصد مردم ایران برای تامین معاش خود استرس دارند. شاید در ابتدا 90 درصد عدد بزرگ و عجیبی به نظر برسد اما می‌تواند واقعی باشد. وضعیت بی‌ثبات اقتصاد ایران در سال‌های گذشته می‌تواند مهم‌ترین دلیل این استرس باشد. با توجه به شرایط بی‌ثبات اقتصادی دهک‌های بالای درآمدی ترس از دست دادن سرمایه خود را دارند، طبقه متوسط ترس از سقوط به طبقه پایین و طبقات پایین جامعه نیز دغدغه حیات و تامین‌نیازهای اولیه.

زمان متغیر و شتابنده شهرهای بزرگ از بردباری می‌کاهد
       امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس با تاکید بر اینکه اقتصاد مبنا و پایه بوده، می‌گوید: «به اقتصاد ارزش پایه می‌گوییم. یعنی ارزشی است که به‌وسیله آن ما به ارزش‌های غایی که سلامتی، بهداشت، احترام، وجهه اجتماعی، طبقه اجتماعی، ازدواج بهتر و ...دست پیدا می‌کنیم. پس اقتصاد یا توان اقتصادی توان پایه است، مانند زیبایی برای زن، یا سلامتی. چون وقتی‌که سلامت باشید کار می‌کنید و وقتی کار کنید ثروت به‌دست می‌آورید. البته چندین ارزش پایه وجود دارد اعم از اقتصاد، سلامتی، زیبایی، پایگاه اجتماعی و...بنابراین وقتی از نقش اقتصاد در سلامتی صحبت می‌کنیم رابطه مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد.»

       قرایی مقدم درباره نقش اقتصاد در ایجاد استرس می‌گوید: «استرس هم به اقتصاد مربوط است و هم نیست. جامعه است که استرس ایجاد می‌کند. بخش کوچکی از جامعه ما هستند که بی‌خانمان هستند و وقتی 90 درصد جامعه استرس دارد تنها مربوط به اقتصاد نیست. وقتی‌که همسرتان بیمار باشد، ندانید چه آینده‌ای در انتظارتان است، احساس ناامنی، محدودیت و محرومیت و... هم استرس آفرین است.» این جامعه‌شناس درباره افت شاخص بردباری اجتماعی در ایران می‌گوید: «بردباری یعنی صبر و تحمل مسائل و کاهش بردباری در جامعه ما قابل‌درک است. البته این تنها مربوط به جامعه ما نبوده و مربوط بسیاری از جوامع است، جز کشورهای اروپای غربی و آن‌هم اسکاندیناوی، مانند دانمارک، بلژیک و... البته کشورهایی مانند فرانسه هم دچار عدم صبر و تحمل شده‌اند.

 اصولاً صبر و تحمل را عوامل متعددی به وجود می‌آورند. شادی، نشاط، امکانات زندگی، نگرانی نداشتن از آینده، رفاه اجتماعی از نظر آموزشی و بهداشتی و... صبر و تحمل همان مدارای اجتماعی است و این از پیش از تولد آغاز می‌شود. روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان مانند آبراهام کاردینر، رالف لینتون، ژان استوتزل، اتو کلاین برگ و دیگران معتقد هستند چارچوب زندگی یک فرد در طول هفتاد سال تشکیل می‌شود. تحمل و صبر مربوط به فرهنگ جامعه است. برخی جوامع مانند قبایل بالی در اندونزی وجود دارد که به گفته خانم مارگارتمید که روی این قبایل کارکرده است گویی صبر و تحمل این قبایل پایان‌ناپذیر است. دلیل آن‌هم نوع تربیت است.

اما هرقدر که جامعه به صنعتی شدن، شهرنشینی و شهرهای متروپولیتن تحول پیدا کند صبر و تحمل ضعیف می‌شود. ما به آن زمان متغیر تند شونده می‌گوییم. ساعت استرس می‌آورد. ساعت صبر و تحمل را از بین می‌برد. در جامعه‌شناسی یک نوع ساعت نداریم. ساعتی که در تهران می‌گذرد با ساعتی که در مشهد و اصفهان می‌گذرد، متفاوت است.

 ساعت تهران شتابنده است. این مسئله تحمل را پایین آورده و صبر را کاهش می‌دهد. وقتی ما شهرستانی‌ها به تهران می‌آییم از دویدن‌های مردم تهران تعجب می‌کنیم. نظم و ترتیب سازمان‌ها نیز در این مسئله تاثیرگذار است. شما می‌دانید که اگر دیر بجنبید کار از دست شما رفته است. اصولاً جامعه سرمایه‌داری صبر، تحمل و بردباری را کم می‌کند. به ویژه اگر برای آن امکانات لازم وجود نداشته باشد. موسیقی ما هم رپ و هیپ‌هاپ است که در آن صبر و آرامشی نیست. اما این یک بعد است و جامعه می‌تواند صبر و تحمل را بالا یا پایین ببرد. نمونه آن کشور ژاپن است. برای مثال اعتقادات مذهبی صبر و تحمل را بالا می‌برد. افرادی که مومن واقعی هستند صبورتر هستند.»

شرایط مطلوب اقتصادی، نردبان سلامت روان
       حسین ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس بالینی و استاد دانشگاه درباره نقش اقتصاد بر سلامت روان می‌گوید:‌ «وقتی به مسئله سلامت روان نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که فردی را می‌توانیم دارای سلامت روان بدانیم که برای رسیدن به خود شکوفایی بتواند به درستی نردبان سلامت روان را طی کند. بدیهی است که نیازهای اولیه و نیازهایی که پایه هستند در ارتباط با سلامت روان، نیازهای فیزیولوژیکی و پس از آن نیازهای امنیت، تعلق و ...است. ما نمی‌توانیم این باور را داشته باشیم که کسی به درستی از پس نیازهای اولیه و فیزیولوژیکی خود برنیاید اما سلامت روان خوبی داشته باشد. سلامت روان با معنویت هم رابطه تنگاتنگی دارد به همین خاطر وجود وضعیت اقتصادی به نسبت مناسب از جمله مسائلی است که حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد. از سوی دیگر احساس امنیت مانند امنیت شغلی، داشتن سرپناه یا مسائلی از این دست با مشکلات اقتصادی به شدت مورد تهدید قرار می‌گیرد. به همین دلیل لازم است که فرد نیازهای اقتصادی خود و خانواده‌اش را بتواند در حد معقول و معمولی برآورده کند که بتواند احساس‌های خوشایند را تجربه کند.» وی ادامه می‌دهد: «منظور ما از وضعیت اقتصادی این نیست که افراد دچار حرص، طمع و آز می‌شوند و برای به دست آوردن منابع اقتصادی بیشتر به شدت حرص می‌زنند که حتی ممکن است آنها را دچار مشکلاتی مانند اعتیاد به کار، مال‌اندوزی یا مواردی از این دست کند که خود با سلامت روان منافات دارد. کسب حداقل لازم در شرایط معمول اجتماع است که فرد از آن طریق می‌تواند ویژگی‌های لازم را برای یک خانواده متعادل به دست آورد و از نردبان سلامت روان به خوبی بالا رود.»

پردرآمدها هم استرس مالی دارند
       حسین ابراهیمی‌مقدم با تاکید بر اینکه این می‌تواند درست باشد که 90 درصد جامعه ما برای امرارمعاش دچار استرس باشند، می‌گوید: «افرادی که در دهک‌های بالا هستند و شاید از نظر اقتصادی هم مشکلی نداشته باشند استرس دارند. اولاً استرس اینکه آیا نوسانات اقتصادی، مسائل سیاسی، ناآرامی‌های اجتماعی و حتی جهان چه میزان می‌تواند در مورد حفظ منابع اقتصادی آنها یا به‌درستی پیش رفتن سرمایه‌گذاری‌های آنها تاثیرگذار باشد، آنها را دچار استرس کند. بنابراین دهک‌های بالا هم می‌توانند این استرس‌ها را داشته باشند. دومین مسئله ترس از دست دادن است. بسیاری از اوقات افرادی که از وضعیت اقتصادی خوبی هم برخوردار هستند نگران هستند که این وضعیت تداوم نداشته باشد و حتی درگیر این مسائل هستند که مثلاً اگر من این مقدار هزینه را در جای دیگر و حتی کشوری دیگر سرمایه‌گذاری می‌کردم آیا آورده بیشتری برای من داشت یا خیر؟ همین مسئله می‌تواند برای آنها استرس‌زا باشد. از سوی دیگر درگیری‌های ذهنی که موجبات استرس را به وجود می‌آورد درگیری‌هایی هستند که به خاطر به دست آوردن امکانات مادی است که لازم هم نبوده و نیازهای واقعی بشر شمرده نمی‌شود. ما خانواده‌های بسیاری را می‌بینیم که به‌رغم این‌که از وضعیت اقتصادی خوبی هم برخوردار هستند برای تغییر شرایط زندگی خود، مثلاً یک خانه بزرگ‌تر که نیاز واقعی آنها نیست، برای تغییر لوازم منزل و نیازهای کاذبی که تبلیغات برای آنها به وجود آورده است در استرس قرار می‌گیرند که وضعیت خود را تغییر دهند.

 اینجا است که ما شاهد این مسئله هستیم که به‌رغم اینکه از وضعیت خوبی هم برخوردار هستند برای تغییر وضعیت خود را دچار استرس می‌کنند. گروه‌های پایین‌تر اجتماع هم مشکلات معیشتی دارند و گروه‌های متوسط نیز در تلاش هستند که به گروه‌های پایین‌تر رانده نشوند. البته ما می‌بینیم که اکثریت مردم جامعه مواردی را که به‌عنوان تفریح یا فراغت سالم باشد، ندارند و شرایط عمده افراد به‌گونه‌ای است که تنها می‌توانند حداقل‌ها را تامین کنند.» این روان‌شناس در رابطه با بردباری اجتماعی می‌گوید:«برای سنجیدن بردباری اجتماعی می‌توان دید اکثریت افرادی که در یک جامعه خاص زندگی می‌کنند در ارتباط با استرس پیش‌آمده چه میزان از خود بردباری نشان می‌دهند و مقاومت روانی آنها در چه اندازه‌ای است. به‌عنوان مثال یک فاجعه طبیعی مانند زلزله را در نظر بگیرید. آنگاه ببینید اکثریت افراد در برابر این فاجعه چه واکنشی نشان می‌دهند؟

 ما دوران دفاع مقدس را داشتیم که افراد با بردباری مثال‌زدنی هشت سال از کشور دفاع کردند و نه تنها آرمان‌های خود را از دست ندادند بلکه با استقامت و بردباری آن را صادر کردند و جامعه روزبه‌روز هم معنوی‌تر شد. اما در پاره‌ای از موارد شاهد این هستیم که افراد در خرده جامعه‌ای زندگی می‌کنند که با کوچک‌ترین استرسی عنان اختیار از دست می‌دهند و می‌بینیم دچار استرس‌های زیادی می‌شوند و نمی‌توانند مدیریت رفتار داشته باشند. اینجا است که می‌گوییم بردباری اجتماعی در آنجا رو به افول گذاشته است.» وی ادامه می‌دهد: «اینکه شاخص بردباری اجتماعی در ایران رو به افول گذاشته است می‌تواند تحت تاثیر عواملی باشد. برای مثال معنویت می‌تواند تاثیر بسیاری داشته باشد. در دوران دفاع مقدس معنویت از کوچه‌ای به کوچه دیگر موج می‌زد و ما شاهد آن بودیم.

 در جامعه اگر معیارها به سمت معیارهای مادی کشیده شود به طبع افراد برای به دست آوردن مادیات تلاش می‌کنند نه برای اینکه آرامش روانی داشته باشند. در حال حاضر می‌بینیم بسیاری از موفقیت‌ها با شاخص اقتصادی و پول سنجیده می‌شود و افراد به ویژه جوان‌ترها شاید برای به‌دست آوردن پول هنگفت در مدت‌زمان کم تلاش‌های زیادی ‌کنند که یک شبه ره صد ساله بروند که خود می‌تواند با مخاطرات اجتماعی و کج کاری‌ها و مواردی ازاین‌دست هم همراه شود که می‌تواند بسیار خطرناک باشد. از سویی مسائل آموزشی نیز بسیار حائز اهمیت است. رسانه‌ها می‌توانند به افراد الگوی رفتاری و زندگی سالم را آموزش دهند از سوی دیگر هم می‌تواند با شاخص نشان دادن رفاه اجتماعی یک خانواده افراد را به آن سمت سوق دهد که هرچه سریع‌تر خواسته‌های مادی خود را برآورده کنند که به طبع بردباری آنها کاهش پیدا می‌کند.»
برچسب ها: ایران ، استرس ، اقتصادی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: