شفا آنلاین>سلامت> زمانی که نورولوژیستها از افکار میمون برای کنترل کامپیوتر استفاده کردند، پیشرفت شگرفی در پژوهشهای ماشین و مغز به وجود آمد، اما امروزه تکنولوژی مهار امواج مغزی بسیار پیچیدهتر شده و حالا نوبت استفاده روی انسان رسیده است.
به گزارش
شفا آنلاین،اخیرا، پژوهشگران از افکار یک فرد برای کنترل واکنشهای فیزیکی دیگران
استفاده کردهاند. در واقع، همانطور که هیئت متخصصان در این هفته در
فستیوال جهانی علم توضیح دادند، ارتباطات مغز با مغز در حال شروع شدن است.
این
پژوهشها در سال 1998 در آزمایشگاه میگوئل نیکوللیس (یک مرکز پژوهشی
برزیلی در دانشگاه دوک) آغاز شده است. قبل از اینکه این آزمایشگاه شروع به
آزمایش روی مغز انسان کند، دانشمندان خروجیهای الکتریکی یک نورون واحد را
اندازهگیری میکردند. اما، نیکوللیس و همکارانش جمعآوری اطلاعات را به
وسیله مغز موشها انجام دادند و در آنجا کشف کردند که وقتی بدن موشها را
تکان میدهند، مغز آنها 48 نورون را در یک لحظه به کار میاندازد. آنها با
ایمان به اینکه میتوانند یافتههایشان را پیشرفت دهند، کار روی میمون را
آغاز کردند.
محققان
کشف کردند که در یک میمون در یک لحظه 100 نورون کار میکند. با امید به
اینکه میتوانند این اطلاعات را به دست آورده و با استفاده از آنها کاری
انجام دهند، پروبی را در ناحیهای از مغز کار گذاشتند که حرکات دست را
کنترل میکرد، سپس یک بازی به میمون دادند تا انجام دهد: با استفاده از یک
دسته بازی، میمون نقطهای را روی صفحه نمایش میکشید تا وارد دایرهای در
مرکز شود. وقتی که میمون نقطه را به محل مناسب میبرد، یک آب میوه به وی
داده میشد. زمانی که محققان الگوهای مغزی این حرکت را به دست آوردند، دسته
بازی را کنار گذاشتند. میمون حالا میتوانست نقطه را به راحتی با تصور
اینکه حرکت میکند، حرکت دهد.
نیکوللیس
اذعان کرد که «میمون به هر صورت کشف کرد که میتواند تصور کند و اینکه
این کار نمونه الگوی یک غذای آماده است.» همچنین وی گفت «این نوعآوری
پدربزرگ ارتباط مغز با مغز بوده و این کار نخستین زمانی است که مغز یک
پریمات از بدن خود رها شده است.»
بعد
از مطالعه نیکوللیس، متخصصان دیگری کار را روی انسان ادامه دادند. در سال
2013، چنتل پرات و آندره استوکو (دو پژوهشگر از دانشگاه واشنگتن برای
یادگیری و علوم مغزی) خواستند ببینند که اگر از یک انسان به انسان دیگری،
پیامی برای کنترل حرکت فیزیکی به مغز وارد شود، چه اتفاقی میافتد. به دلیل
مشکلات اخلاقی برای گذاشتن پروب داخل مغز یک انسان زنده، آنها باید از
روشهای غیر مهاجمی استفاده میکردند.
با
استفاده از یک کلاه الکتروانسفاولگرافی (EEG) که فعالیت مغز را ثبت
میکند، دو محقق را در نواحی مختلفی از محیط دانشگاه قرار دادند. در یک
اتاق، محقق، راجش روآ، یک بازی رایانهای با ذهنش انجام میداد. زمانی که
روآ در بازی دشمنی میدید و میخواست به طرف آن شلیک کند، باید درباره
فشردن دکمهای فکر کند. در طرف دیگر، استوکو، پشت به بازی نشسته و یک هدفون
عایق صدا روی گوشهایش گذاشته بود، بنابراین نمیدانست که چه زمانی پاسخ
دهد. روی سر وی، درست در جایی از مغز که حرکت انگشت را کنترل میکند، یک
سیم پیچ مغناطیسی تحریکی گذاشته شد (وسیلهای که میتوانست جریان الکتریکی
متمرکزی را ارسال کند). زمانی که روآ درمورد حرکت انگشتش فکر میکرد، پیام
به اسکوتو ارسال میشد، بدون اینکه چیزی از آن اطلاع داشته باشد، و
میتوانست با انگشتش دکمه را فشار دهد و به دشمن شکلیک کند. استوکو اذعان
میکند که «اولین بار حتی نتوانستم بفهمم که انگشتم تکان میخورد و فقط
باید صبر میکردی تا اتفاقی بیفتد.»
پرت
معتقد است که این واکنش، جنبه مهم این علم است؛ همچنین میگوید: «ایدهای
وجود دارد که من دوست دارم طلسم را باطل کنم. این یک نمونه تلهپاتی X-Me-
نیست که شما یک صدای خالی بشنوید. مغز من به هیچوجه متوجه نمیشود که
افکار شما برای من است. هرچند که ارتباط مغز با مغز با گوش دادن به افکار
یک نفر در ذهنتان خیلی متفاوت است.»
تمامی
متخصصان اعصاب توافق دارند که گرچه این فناوری هنوز ابتدایی است، اما
کاربردهایی در آینده خواهد داشت. برای مثال نیکوللیس از ارتباط مغز با مغز
برای کمک به بیماران فلج استفاده کرده، یعنی استفاده از پیامهای مغزی برای
کنترل وسایل پروتز. وی اذعان میکند که در طول 2 سالی که با این بیماران
کار میکرده، بسیاری از آنها توانایی حسی ـ حرکتی اندام تحتانیشان را
بازیابی کردهاند. وی میگوید که «ارتباط خروجی برای کنترل وسیله و بازخورد
آن ممکن است آکسونهایی را که زنده هستند برای کار دوباره تحریک کند.»
پرت
که به تفاوتهای مغز انسانها علاقه زیادی نشان میدهد، معتقد است در
نهایت این فناوری را می توان برای بهبود یادگیری به وسیله مهار توانایی EEG
به جهت تمایز بین مغزی که متمرکز میشود و مغزی که ناهوشیار است، استفاده
کرد. با این کار، شاید در آینده وقتی کسی به خوبی یاد میگیرد روی یک کار
تمرکز کند، مغزش بتواند فردی را که روی آن کار متمرکز نیست، تحریک کند. وی
میگوید ارتباط مغز با مغز ممکن است روزی در انتقال وضعیتی از ذهن خوب
باشد.
در
پایان، پژوهشگران توافق کردند که باوجود بسیاری از منفعتهای بالقوه
فناوری، در آینده اینطور نخواهد بود که شما بتوانید مغزتان را به یک
رایانه متصل و تمامی دانش کره زمین را دانلود کنید. نیکوللیس معتقد است که
دانلود حجم بالایی از اطلاعات یا انجام کاری شبیه به تلهپاتی، به دلیل
پیچیدگی بسیار زیاد مغز ممکن نخواهد بود.
«من
فکر نمیکنم که بتوانیم از یک مغز به مغز دیگری ماهیت یک وضعیت انسانی را
منتشر کنیم. ما حتی نمیدانیم که چگونه این اطلاعات را ثبت کنیم، چه برسد
به انتشار و تفسیر آن. ما به مقایسهها، نمادها، دیدن اشیا و پیشبینی برخی
از چیزها علاقه داریم. این موارد داخل الگوریتم ما وجود ندارند. ما
نمیخواهیم که خوابمان را به مغز شما انتشار دهیم.»
http://www.popularmechanics.com