شفا آنلاین>سلامت جنسی> 15 سال پیش ایدز بیماری کشنده بود به این معنا که درمانی برای آن وجود نداشت. این در حالی است که اکنون باوجود داروهای جدید تولیدشده میتوان به فرد مبتلابه اچآیوی طول زندگی تقریبامشابه افراد عادی جامعه داد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید حتی در حال
حاضر زنان مبتلابه اچآیوی میتوانند صاحب فرزندانی سالم شوند. این
پیشرفتهای علمی در حالی است که در جامعهای مانند ایران انگهایی که به
افراد مبتلابه اچآیوی زده میشود بسیار دردناک است و گاه این انگها از
سوی خانواده و متخصصان به این بیماران زده میشود. مسئلهای که میتواند در
روحیه این افراد تاثیر قوی گذاشته حتی آنها را از زندگی بازدارد. هفته
گذشته در نشستی با عنوان «درآمدی بر جامعهشناسی ایدز» که به کوشش انجمن
جامعهشناسی ایران برگزار شد، هدفهای جهانی برای کاهش اچآیوی و رفع
تبعیضها و انگهای ناشی از این بیماری موردبررسی قرار گرفت.
گاهی حرفهایها هم اطلاعات درستی درباره HIV ندارند فاطمه
صالحی، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی و عضو انجمن احیا ارزشها با بیان
اینکه بیماری ایدز یا افرادی که ناقل بیماری HIV هستند به علت اینکه بیماری
مزمن است مانند هر بیماری مزمن دیگر مانند سرطان و ام اس دچار برخی مسائل
اجتماعی میشوند، گفت:«به علت اینکه HIV از دل آسیبهای اجتماعی بیرون
آمده، تبعات اجتماعی بیشتری دارد.
درزمینه مسائل روانی بیماران بهمحض
اینکه متوجه میشوند مبتلا شدهاند یک پروسه را میگذرانند. در اولین مرحله
وقتیکه افراد متوجه بیماری میشود دچار شوک میشوند. در مرحله بعدی این
مسئله را انکار میکنند و میگویند بیمار نیستند. در مرحله بعدی دچار خشم
میشوند، پرخاشگر شده و پس از آن دچار افسردگی میشوند و درنهایت بیماری
خود را میپذیرند. ما مواردی بسیاری داریم که در مرحله اول اولیه باقی
ماندهاند، به علت اینکه خدمات درمانی و اجتماعی خوبی به آنها ارائه نشده
است. ما موردهای بسیاری داریم که میگوید سه سال است که متوجه شدهام HIV
مثبت هستم و افسردگی شدید دارم. مورد دیگری به ما مراجعه کرده و میگوید
بعد از گذشت سه سال هنوز حس انتقام دارم و میخواهم به دیگران آسیب وارد
کنم.»
وی
ادامه میدهد:«این وظیفه مددکاران، جامعه شناسان و روان شناسان است که در
خدماتی که ارائه میدهند این موارد را نیز در نظر بگیرند.در مورد مسائل
اجتماعی که این بیماران با آن روبهرو میشوند شاید بتوان گفت در جامعه ما
بسیاری از مسائل هنوز به صورت تابو بوده و صحبت کردن درباره HIV با
محدودیتهای شدیدی همراه است به علت اینکه مردم اطلاعات درستی در زمینه
بیماری ایدز ندارند. گاه میبینیم افراد بسیار حرفهای اطلاعات درستی دارند
اما کاربردی نیست. بهعنوانمثال ما با پزشکی کار میکردیم و به او گفتیم
که در سالن افرادی هستند که مبتلا به ایدز هستند. او عنوان کرد که من اگر
در فضایی بیایم که این بیماران در آنجا هستند ممکن است من هم مبتلا شوم.
یعنی فردی که تحصیلات آکادمیک دارد هم ممکن است چنین صحبتی کند.
صالحی
با تاکید بر اینکه حدود 15 سال پیش که صحبت از ایدز آغاز شد رسانهها تلاش
میکردند با ایجاد ترس به مردم آموزش بدهند، گفت: «در صورت نبود اطلاعات
کافی و کاربردی ممکن است افراد نسبت به بیماری ترس پیدا کنند، یعنی عدم
آگاهی منجر به ترس میشود و ترس منجر به انگهای اجتماعی یا برچسبهای غلطی
میشود که ممکن است به این افراد زده شود. ما تصور میکنیم که تنها باید
مراقب باشیم که خودمان به ایدز مبتلا نشویم درحالیکه ما باید برای حفظ
جامعه خود به بیمار مبتلابه HIV سرویس ارائه کنیم. انگ زدن موجب میشود که
نتوانیم خدمات اجتماعی را به خوبی به فرد ارائه کنیم. گاهی خود افرادی که
بیمار هستند به خودشان انگ میزنند.
من برای ارائه خدمات به خانه خانمی
رفتم که مبتلا به HIV بود. دستکش سفید پوشیده بود و خانه هم بسیار تمیز
بود. بچههای او میگفتند؛ حتی اجازه نمیدهد او را در آغوش بگیرند. آن
خانم میگفت من از این بیماری میترسم و وحشت دارم که به بچههای خودم این
بیماری را انتقال دهم. رگههایی از افسردگی هم در او دیده میشد و با توجه
به این شرایط چندان دوام نیاورد و فوت کرد. گاهی فشار آنقدر شدید است که
این افراد را از ورود به اجتماع منع میکند و موجب میشود این افراد حضور
اجتماعی نداشته باشند.»
این
مددکار اجتماعی با بیان اینکه گاهی دولتها موجب ایجاد تبعیض میشوند،
گفت: « قوانین بیشتر درزمینه پیشگیری است و درزمینه حمایت از بیماران
قوانین چندانی وجود ندارد. در واقع یا قوانین وجود ندارند یا قوانینی
وضعشده اما ناظر بر آنها نیستند. به عنوان مثال هر کودکی که به هفت سالگی
میرسد باید در مدرسه ثبت نام کند. در صورتی که ما کودکی را داریم که اچ ای
وی مثبت است، پدر و مادر ندارد و در روستاهای اطراف تهران زنگی میکند.
این کودک به علت ابتلا به HIV سه سال از رفتن به مدرسه محروم شد و بعد از
سه سال این کودک با درگیریهای فراوان با آموزشوپرورش در روستای مجاور
ثبتنام کردند. او را دور از سایرین مینشاندند و آنقدر این کودک مورد
تبعیض واقع شده بود که میگفت دیگر به مدرسه نمیرود.»
فهمیدم با HIV هم میتوان زندگی کرد یکی
از مادران حامی سلامت که در این نشست حضور داشت درباره شرایط خودش در
هنگام آگاهی از ابتلایش به اچایوی صحبت کرد. او گفت:«من مادر حامی سلامت
هستم. دو فرزند دارم که هر دو سالم هستند. از طریق همسرم به مبتلا شدهام.
همسرم سابقه زندان داشت و در آنجا تزریق و خالکوبی کرده بود اما ما از این
مسئله اطلاع نداشتیم. تا اینکه بدنش ضعیف شد، بیمار شد و به بیمارستان
رفتیم. از او آزمایش گرفتند و گفتند که همسرم مبتلابه HIV است. من هم
آزمایش دادم و گفتند که خودتان هم مبتلا هستید. بعد از مدتی همسرم فوت کرد.
وقتی همسرم فوت کرد حال روحی بدی داشتم و تصور میکردم من هم تا هفته بعد
میمیرم.»
او
ادامه داد:«روحیه بسیار بدی داشتم و حتی اجازه صحبت کردن به کودکانم
نمیدادم. تا اینکه بیمارستان من را به انجمن احیا معرفی کرد و دیدم که
دوستان و مادران دیگری هم هستند که به HIV مبتلا هستند. روحیهام تغییر کرد
و متوجه شدم که با HIV هم میتوان زندگی کرد. اما مشکلی که با آن روبهرو
بودیم این بود که وقتی برای کار به جایی میرفتیم و میگفتیم مبتلا به HIV
هستیم ما را قبول نمیکردند.»
نباید تبعیض وجود داشته باشد امید
زمانی، پزشک و عضو گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعهشناسی
ایران درباره نقش نهادها و رسانهها در تصویر جامعه از بیمار HIV گفت:
«HIV بیماری است که با رفتارهای فردی مرتبط بوده و ممکن است افراد کاری را
در خلوت خود انجام دهند که بر روی سلامت جامعه تاثیرگذار است. در کنار این
مسئله برداشت اجتماعی که جامعه از این بیماری دارد میتواند منجر به انگ،
تبعیض یا طرد فرد از جامعه شود. نهادهایی وجود دارند که میتوانند به این
برداشتها دامن بزنند یا آن را تغییر دهند. رسانهها میتوانند نقش بسیار
مهمی داشته باشند چه در آموزش و چه در دامن زدن به ترس و تبعیض در جامعه.
هراندازه که انگ و تبعیض بیشتر باشد دسترسی این گروهها به خدمات اجتماعی
کمتر خواهد شد و حتی ممکن است کمتر مایل باشند که آزمایش بدهند و از وضعیت
خودآگاهی پیدا کنند و از این مسئله بترسند. گاهی ممکن است درصورتیکه
متوجه بیماری شوند نخواهند از خدمات درمانی استفاده کنند و حتی ممکن است به
علت خشمی که در آنها وجود دارد به خودشان یا دیگران صدمه وارد کنند.»
وی
ادامه داد:« به نظر میرسد HIV درک جامعه ما را از بیماری تغییر داده است.
تا پیشازاین بیماری جدی و گسترش یابندهای مانند HIV را تجربه نکرده
بودیم و چنین بیماریهایی مربوط به گذشتههای دور بود. اما HIV در سالهای
گذشته بهعنوان بیماری گسترشیابنده و بیماری که ابعاد اجتماعی بسیاری دارد
به مردم معرفیشده است. تعامل گروهها و صنفهای مختلف اجتماعی و مشاغل
مختلف به این پدیده هم متفاوت است. ما پزشکانی داریم که هنوز در برخورد با
این بیماران تبعیضآمیز رفتار میکنند. آموزشوپرورش و حتی نهادی مانند
خانواده هم با این مبتلایان رفتار تبعیضآمیز دارد و برخی از مبتلایان با
طردشدگی از سوی خانواده خود روبهرو هستند.»
زمانی
یکی دیگر از مشکلات بیماران مبتلا به آچآی وی را واژگانی که حول محور
این بیماری قرار گرفتهاند دانسته و گفت: « اعتیاد، روابط نامشروع،
تنفروشی و ... واژگانی که بهکار میبریم نیز خود نوعی تابو محسوب
میشوند. ما باید در استفاده از واژگانی که برای توصیف این پدیده در جامعه
بهکار میبریم نیز دقت داشته باشیم و با دقت بیشتری به این مسئله نگاه
کنیم چون این مسئله خود به انگها تبعیضها دامن میزند.»