به گزارش شفا آنلاین، دکتر ناصر سیم فروش - استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس قطب ارولوژی و پیوند کلیه کشور در مقاله علمی درباره اهدای کلیه از افراد «زنده غیرفامیل» آورده است: کمبود کلیه برای پیوند در بیماران دیالیزی یک بحران جهانی بوده و روز به روز بر شدت آن افزوده میشود و ثروتمندترین کشورها که دارای پیشرفته ترین سیستم بهداشتی درمانی هستند از جمله آنهائیکه حمایت کامل از برنامه پیوند از مرگ مغزی دارند نتوانستند نیاز به پیوند از اهداء کننده زنده را حذف کنند که هیچ، بلکه در کشور آمریکا بیشترین رشد در پیوند کلیه در سالهای اخیر در پیوند کلیه از زنده غیر فامیل بوده است... چرا؟
لیست انتظار پیوند کلیه در آمریکا از مرز یکصد هزار تَن عبور کرده و در یکسال 4000 نفر در لیست انتظار پیوند جان خود را از دست داده اند، قبل از اینکه به کلیه پیوندی مورد نظرشان برسند. بنابراین آنهاییکه توصیه میکنند "پیوند فقط از دهنده مرگ مغزی" انجام شود، نسبت به مرگ هزاران بیمار دیالیزی که در لیست انتظار پیوند هستند بیتفاوت هستند.
نخستین پیوند کلیه غیرفامیل ژنتیکی و مدل ایرانی با انجام پیوند کلیه از یک همسر به همسرش در بیمارستان شهید لبافی نژاد 30 سال پیش در تاریخ 2، 10، 1365 انجام شد که نه تنها انقلابی در پیوند ایران در حل مشکلات بیماران دیالیزی بهخصوص در زمان جنگ در ایران بود بلکه مدلی را ایجاد کرد که امروز با انجام بیش از 30 هزار پیوند در این مدل توسط 32 جراح پیوند که در بستر آن آموزش دیدند تبدیل به الگویی جهانی شده که بارها مورد تقدیر دانشمندان بزرگ پیوند و نیز اخلاق پزشکی قرار گرفته است.
در این راستا خانم Sigrid Fry-Revere که رئیس مرکز "راه حلهای اخلاقی آمریکا "Center of ethical Solution میگوید: استفاده از مدل ایرانی یک راه حل برد - برد در پیوند کلیه است و ایران تنها کشوری است که هدیه کنترل شده قانونی در آن وجود دارد و اهداء کنندگان و گیرندگان در بهترین مراکز درمانی کشور عمل شده و بهترین نتیجه را ارائه کرده اند برخلاف کشورهایی که در آنها شبکه اهدای مخفی غیرقانونی مانند فیلیپین، پاکستان و چین وجود دارد و چون مخفیانه است اهدا برای پیوند در مراکز بسیار عقب افتاده انجام شده و اهداء کنندگان به خوبی ایران قبل از عمل چکاپ نمیشوند و گیرندگان کلیه از کشورهای دیگر بیماریهایی مانند هپاتیت و غیره را با خود میبرند و نتایج این نوع پیوند بسیار ضعیف تر از نتایج ایران است.
بنابراین امروز به علت بحران کمبود عضو سالانه حدود یک هزار نفر از آمریکا به کشورهای دیگر مسافرت و در شرایط بسیار بدی مخفیانه پیوند میشوند در صورتیکه ایران در 30 سال گذشته با مدل پیشرفته خود توانسته کوتاهترین لیست پیوند کلیه را در جهان ارائه کند که پروفسور بهار باستانی - استاد برجسته نفرولوژی دانشگاه سنت لویز آمریکا میگوید: زمان آن رسیده که مسئولان اجرایی آمریکا با وجود اختلاف سیاسی که با ایران دارند چشمهای خود را به موفقیت ایرانیها نبسته و خود را به کوری نزنند تا هزاران شهروند آمریکایی در سال جان خود را از دست ندهند، همانطور که ایران با موفقیت توانسته از مرگ بیش از 30 هزار نفر در 30 سال گذشته جلوگیری کنند.
حال اخیراً بعضیها بر علیه پیوند کلیه از اهداء کنندگان زنده غیرفامیل مصاحبههایی انجام دادند که میتواند برای بیماران دیالیزی و حتی اهدا کنندگان خطرناک و گمراه کننده است و باعث تضعیف پیوند کلیه ایران که به حق بزرگترین دست آورد پزشکی کشور در زمینه پزشکی است، میشود.... چرا؟
اولاً بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) پیوند کلیه از فرد زنده سالم را برای نجات جان هموطن خود جایز دانستند مبنی بر اینکه مورد دریافتی هدیه تلقی شود. ما هم از اهداء کنندگان امضاء داریم که هدیه دریافتی از دولت و گیرنده هدیه ایثار است و به عنوان خرید و فروش نیست زیرا هیچ قیمتی بر کلیه متصور نیست بلکه با اینکار باعث نجات جان یک انسان شده روحیه و زندگی اهداء کننده نیز ارتقاء مییابد.
بعضیها اصرار دارند کلمه خرید و فروش را بکار ببرند که تصور اشتباهی است چرا که اینکار خرید و فروش نیست، واقعاٌ ایثار است چرا که یکطرف قضیه نجات جان یک انسان بدون کلیه است توسط انسانی که دو کلیه سالم دارد. دوم اینکه اهداء کننده مثلاً با دریافت هدیه بدهی خود را پرداخته و بهجای رفتن به زندان بدهی به سرپرستی خانواده خود ادامه میدهد.
بنابراین این واقعاً هدیه است. حتی خانمی که کلیه خود را به همسرش میدهد نان آور خانه را از مرگ نجات میدهد. شوهر هم هدیه خانه ای به نام همسرش میکند، کجای اینکار زشت است بلکه عین زیبایی است، هم جان انسانی نجات پیدا کرده و هم مشکل خانواده ای حل میشود و باری از نظام سلامت برداشته میشود.
در یک مطالعه علمی نشان دادند که 90 درصد اهداء کنندگان از کار خود احساس رضایت دارند چون در نهایت در مقابل خود یک زندگی تازه به انسانی دادند که میتوانست بمیرد یا مجبور به تحمل زجر دیالیز شده و مرگ تدریجی را تجربه کند.
از عواقب خطرناک محروم کردن جمهوری اسلامی از پیوند از اهداء کننده زنده، مرگ هزاران بیمار دیالیزی و بچههایی است که امکان دیالیز در خیلی از آنها وجود ندارد.
برخلاف آنچه که ادعا میکنند پیوند از اهداء کننده زنده غیر فامیل مانع رشد پیوند از مرگ مغزی نمیشود که این را تجربه مرکز ما با بیش از 4500 پیوند کلیه نشان میدهد که در سال گذشته از 245 پیوند کلیه 123 مورد از مرگ مغزی و 122 مورد از اهداء کننده زنده انجام شد که عمل اهدا کننده با پیشرفته ترین روش، یعنی مینی لاپاروسکوپی انجام شده که با بیشترین تعداد از یک مرکز در جهان در مجله آندویورولوژی جهانی در آمریکا به چاپ رسیده است. تمام 4500 اهداء کنندگان مرکز ما از سلامت کامل برخوردارند که قابل بررسی هستند و تمام مسائل طبی آنان به طور رایگان حل شده و چون قبل از اهدا چکاپ کامل شدند از بقیه افراد سالم ترند.
در حقیقت ما در ایران با استفاده از همه منابع اهداء کلیه با اولویت مرگ مغزی، زنده فامیل و زنده غیر فامیل توانستیم از مرگ بیماران جلوگیری کرده و کوتاهترین لیست انتظار پیوند کلیه را در جهان داشته باشیم که مورد غبطه آمریکا و اروپا و دیگر کشورها است. اهدای کنندگان هم بهترین نتیجه را دارند و در مواردی توسط خیرین برای آنها کار تولیدی ارائه شده است. از موارد تشویقی دیگر برای اهداکنندگان میتوان ارائه بیمه سلامت، مراقبتهای بهداشتی و دندانپزشکی، معافیت از سربازی خدمات کاریابی، کمک به تحصیل و وامهای کوچک مشاغل و مانند آنها را نام برد.
آثار اقتصادی زیانبار حذف اهداء کلیه از زنده غیر فامیل بر نظام سلامت ایران:
1 - عده ای که مخالف اهداء کلیه از افراد سالم زنده هستند باعث میشوند که مبتلایان به نارسایی کلیه به علت سه بار دیالیز در هفته از چرخه اقتصادی تولید و کار خارج یا تضعیف شوند.
2- هزینه دیالیز به خانواده و بهخصوص جامعه تحمیل میشود که 4-5 برابر پیوند کلیه است.
3- عده ای با وارد کردن دستگاههای دیالیز به منافعی میرسند و هزینههای دیالیز به مردم تحمیل خواهد شد.
تمام موارد فوق نه تنها در خلاف جهت اقتصاد مقاومتی بوده بلکه مهمتر از همه با حذف حداقل 60-70 درصد پیوند کلیه کشور مرگ و میر بیماران دیالیزی بهشدت بالا رفته و موجب نارضایتی عمومی در جامعه میشود.
در مورد اهداء در مقابل فواید بیشمار آن تخلفات ناچیز بوده و موارد بسیار کمی را تشکیل میدهد. وظیفه جامعه و دولت آن است که بین دهنده و گیرنده فقط انجمن کنترل کننده مردمی را که اکثراٌ از بیماران دیالیزی و پیوندی تشکیل شده قرار دهند. واسطهها حذف و با آنان برخورد قانونی شود نه اینکه به خاطر این مشکلات کوچک و قابل کنترل سلامتی بیماران در خطر قرار گیرد.
بنابراین با قدردانی و شخصیت دادن به اهداء کنندگان مزایای بیشتر و واقعی مانند ایجاد کارگاههای کوچک برای آنها و حمایت کامل بیمه ای و تشویق آنان فرهنگ اهداء و ایثار و نیز ارائه هدیه تشویق شود نه تحقیر در مقابل این عمل خدا پسندانه؛ که به ارتقاء سلامت بیماران کمک کنیم، با این وجود اینجانب و همکاران دلسوز آماده ارائه کارشناسی علمی و قوی در این موضوع هستیم.تسنیم