«بیماری در یک بیمارستان خصوصی به نام پزشک جراحی بستری میشود، توجه
کنید که بیمارستان خصوصی است و نه دولتی؛ یعنی بیمار به واسطه انتخاب آن
پزشک در بیمارستان بستری شده است.
پزشک جراح عملی را انجام میدهد که منجر به عمل دوم میشود. پیش از بهبود و
قبل از ترخیص بیمار ، یکدفعه پزشک از دسترس خارج شده و مشخص میشود پزشکی
که بیمار به اعتبار او تن به عمل جراحی داده، بیتفاوت از وضعیت و حال
بیمار به سفر تفریحی رفته است.
وقتی هم با پزشک تماس گرفته و خبر میدهند بیمار در چه وضعی است، باز هم
بیتفاوت است و ادامه سفر را به درمان ترجیح میدهد. به ناچار پزشک دیگری
جایش عمل جدید را انجام میدهد.
شما درباره این پزشک چه فکر میکنید؟ آیا این پزشک قسم بقراط خورده است؟
اخلاق پزشکی دقیقا همان چیزی است که در پروسه درمان آقای کیارستمی دیده
نمیشود. به عنوان فرزند یک جراح سوال میکنم آیا رفتار این جراح توهین به
جامعه جراحان و جامعه پزشکان نیست؟
هر انسانی جایز الخطاست ولی این خطا نیست، سهلانگاری، بیوجدانی و
بیمسئولیتی است که منجر به کشتن جان یک انسان شده است، انسانی که از
مهمترین چهرههای فرهنگی هنری قرن معاصر ماست.
نزدیک به نیم قرن پیش وقتی استاد داریوش مهرجویی فیلم «دایره مینا» را ساخت
که در آن به فساد خونهای آلوده اعتراض کرد، به جای حمایت و تقدیر، فیلمش
را توقیف کردند و متهم به نقد بیانصافانه درباره پزشکان شد اما همان فیلم
«دایره مینا» جرقه اصلی تاسیس سازمان انتقال خون ایران شد.
امروز هم که مهرجویی حقیقت را میگوید با بیمهری روبهرو میشود و آنها که
میخواهند خطاهای صورتگرفته را لاپوشانی کنند، سخنان مهرجویی را دستمایه
توهین و بازی رسانهای قرار میدهند، جای ظالم و مظلوم را عوض میکنند و
جامعه پزشکی را تحریک میکنند تا با زیر سوال بردن کل پزشکان،
صفآرایی برای دفاع از پزشک خطاکار تشکیل دهند و همگان گمراه شوند و از یاد
ببرند مساله اصلی، خطا، سهلانگاری و بیمسئولیتی یک پزشک است و نه جامعه
پزشکی که جهان هنر را این چنین عزادار کرده است.
امیدوارم جامعه پزشکی ایران همچون داریوش مهرجویی صریح و بیتعارف و شفاف
باشد و با پزشکانی که با جان مردم بازی کرده و موجب زیر سوال بردن پزشکان
میشوند قاطعانه برخورد کند.»